دلایل کاهش جمعیت در ایران میدان توپخانه دهه 1220 هـ . ش

کلیه اقداماتی که تا به امروز برای تهیه سرشماری ایران حتی به‌طور تقریب به عمل آمده، بی‌نتیجه بوده است و تا زمانی که بیگلربیگی‌ها و حکام قدرتی تا این اندازه نامحدود داشته باشند این وضع ادامه خواهد داشت، زیرا روشن است که چنانچه پادشاه به‌طور دقیق از تعداد جمعیت حوزه حکومتشان واقف شود احتمال دارد عواید بیشتری مطالبه کند. از این‌رو حکام تعداد جمعیت را از او پنهان می‌کنند و همیشه کمتر از نصف تعداد واقعی جمعیت را اظهار می‌کنند.

بدون شک پیش از آشفتگی‌های دوران سلطنت شاه سلطان حسین آخرین پادشاه سلسله صفویه، جمعیت ایران بسیار زیاد بوده است. چنان‌چه تعداد بی‌شمار دهکده‌های ویران شده که سراسر ایران را پوشانده و از آنها فقط اثری باقی مانده از طرفی و از سوی دیگر قسمت اعظم شهرهایش که تبدیل به ویرانه شده است مورد توجه قرار گیرد به آسانی می‌توان دریافت که ایران از زمان هجوم افاغنه بیش از هفت هشتم جمعیتش را از دست داده است و چنانچه نظری به خاطرات آقای شاردن افکنده شود می‌توان از روی مقایسه تابلویی که او از اصفهان و حومه‌اش تصویر نموده، با تابلویی که آقای پیکو در کتاب تاریخ انقلابات ایران ترسیم کرده، تصور درستی از مصایب و بلایای تقریبا باورنکردنی که در مدت یک قرن بر سر این کشور تیره‌بخت آمده، به‌دست آورد.

در اینجا بدون آنکه بخواهم نظر آقای پیکو را درباره علت این کاهش خارق‌العاده جمعیت رد کنم فقط متذکر می‌شوم که علاوه بر جنگ‌های داخلی که از زمان سلطنت شاه سلطان حسین آغاز شد و در دوران افغان‌ها، نادر شاه، کریم‌خان و جانشینانش ادامه یافت (آقای پیکو آن را منحصرا به این جنگ‌ها نسبت می‌دهد) در ادوار مختلف به‌ویژه در اواخر سلطنت نادر شاه یعنی هنگامی که آزمندی وی اوج گرفت و ظلم و ستم را به نهایت رسانید، مردم به ستوه آمدند و دست به مهاجرت دسته‌جمعی بزرگی زدند. در آن‌زمان خیلی عادی بود که دهکده‌ها حتی شهرها به‌طور کامل و بدون دلیل، به وسیله ساکنان نگونبخت آنجا رها شوند. ساکنان مزبور آنچه را که ارزش بیشتری داشت با خود می‌بردند و از میان کوه‌ها می‌گریختند. در آنجا هم ازتعقیب این ببر بی‌رحم در امان نبودند، به‌طوری که هروقت به آنها دست می‌یافت به نامردی قتل‌عامشان می‌کرد و بقیه هست و نیستشان را به یغما می‌برد.

هنوز هم بین تبریز و سلماس سه، چهار شهر ازجمله تسوج وجود دارد که در آن‌زمان بین چهل تا پنجاه هزار سکنه داشت و امروز فقط چهار یا پنج خانه مسکونی دارد.

قزوین مقر سابق پادشاهان ایران که چنانچه از روی آثار خرابه‌های حصارش سنجیده شود، باید بیش از صد هزار نفر جمعیت می‌داشت، به زحمت ده هزار نفر جمعیت دارد.

- سفر در ایران، نوشته‌ گاسپار دروویل‌‌؛ ترجمه منوچهر اعتمادمقدم.

‌مشخصات نشر: تهران: شباویز‌، ۱۳۶۵. ص: 44