«رجل اقتصادی» رئیس مجلس اول
سه ساعت به غروب مانده در تالار برلیان کاخ گلستان و با حضور مظفرالدین شاه قاجار گشایش یافت و نظامالملک خطابه شاه را برای نمایندگان قرائت کرد و پس از پایان قرائت خطابه شاه موزیک نواخته شد و نمایندگان به مدرسه نظام که برای تشکیل مجلس شورا در نظر گرفته شده بود، رفتند اما به دلیل ضیق وقت نمایندگان تصمیم گرفته که ادامه جلسه را به عصر روز دوشنبه ۱۶ مهرماه ۱۲۸۵ موکول کنند و در جلسه ۱۶ مهرماه نمایندگان مرتضیقلی خان صنیعالدوله را بهعنوان نخستین رئیس مجلس شورای ملی انتخاب کردندو انتخاب یک رجل اقتصادی بهعنوان رئیس مجلس اول در نوع خود اتفاقی خجسته و مهم بود.
سه ساعت به غروب مانده در تالار برلیان کاخ گلستان و با حضور مظفرالدین شاه قاجار گشایش یافت و نظامالملک خطابه شاه را برای نمایندگان قرائت کرد و پس از پایان قرائت خطابه شاه موزیک نواخته شد و نمایندگان به مدرسه نظام که برای تشکیل مجلس شورا در نظر گرفته شده بود، رفتند اما به دلیل ضیق وقت نمایندگان تصمیم گرفته که ادامه جلسه را به عصر روز دوشنبه ۱۶ مهرماه ۱۲۸۵ موکول کنند و در جلسه ۱۶ مهرماه نمایندگان مرتضیقلی خان صنیعالدوله را بهعنوان نخستین رئیس مجلس شورای ملی انتخاب کردندو انتخاب یک رجل اقتصادی بهعنوان رئیس مجلس اول در نوع خود اتفاقی خجسته و مهم بود.
مرتضیقلیخان صنیعالدوله، فرزند علیقلیخان مخبرالدوله، و نواده رضاقلیخان هدایت بود که تحصیلات خود را در آلمان به پایان رسانید و پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۲۱ ه. ق. به ریاست اداره پست و گمرک منصوب شد. در همان سال یکی از اولین کارخانههای نخریسی را در تهران به راه انداخت. ابراهیم صفایی در کتاب «رهبران مشروطه» نوشته است: «وظیفه ریاست مجلس برای کشور و مردمی که مشروطه و مجلس را نمیدانستند کاری بس دشوار بود. نهتنها مردم بلکه بیشتر نمایندگان نیز به وظیفه خود و حدود اختیارات مجلس آشنا نبودند و نمیدانستند چه باید بکنند. دولت و رجال مستبدش هم به آسانی حاضر نبودند از اقتدار خود بکاهند، آنها میخواستند مجلس فقط مرکز قانونگذاری باشد و در امور سیاسی و اجرایی مداخله نکند، چنانکه مشیرالدوله در همان روزهای اول مجلس به سعدالدوله گفته بود: «اینجا مشروطه نیست، شاه یک مجلسی به شما داده که بنشینید و قانون وضع کنید.»
مهدی ملکزاده نیز در کتاب «تاریخ انقلاب مشروطه ایران» در بیان آزادیخواهی و وطندوستی صنیعالدوله، آورده است: «در میان هزاران دیوانیان و رجال دولت که همگی مستبد، بیسواد و ستمگر بودند چند نفری از جمله صنیعالدوله و مشیرالدوله و... که در اروپا تحصیل کرده بودند و کم و بیش از اوضاع جهان اطلاع داشتند و از دستگاه شرمآور دولت ناراضی بودند، مایل بودند که ایران هم گامی در راه اصلاحات بردارد. در میان این رجال صنیعالدوله یگانه کسی بود که صمیمانه همکاری با آزادیخواهان مینمود و بدون پروا در مجالس خصوصی آنها حضور پیدا میکرد و از اوضاع دولت انتقاد مینمود و آنان را به راهی که صلاح بود هدایت میکرد.»
ارسال نظر