مواجهه آب‌و‌آتش

«حاجی میرزا احمد نام، ‌قهوه‌خانه سرپوشیده ملکی سراج‌الملک را که نزدیک قراول‌خانه دروازه قدیم شمیران واقع است، اجاره کرده، ‌بالاخانه و خود قهوه‌خانه را مملو از چلیک‌های نفت کرده است. این انبار خیلی خطر دارد. چنانچه خدای‌نخواسته حریق در آنجا واقع شود، ‌معالجه‌پذیر نیست، بنابراین ‌مراتب به جناب وزیرنظام اطلاع داده شد.» این گزارشی است از وضعیت یکی از قهوه‌خانه‌های تهران که به دست امیرکبیر رسید و نخستین جرقه تاسیس مرکزی برای اطفای حریق را در ذهن امیر زد. امیر، ‌نگاهی به گزارش ‌انداخت، ‌ابروانش را درهم کشید، ‌دقایقی را به فکر کردن گذراند و بعد ‌زیر لب زمزمه کرد: «... امان از جهل! امان از طمع! این مردم، ‌به فکر خودشان هم نیستند و هیچ فکر نمی‌کنند که انبار کردن نفت، ‌آن هم در مجاورت آتش اجاق و در جایی که هر روز ده‌ها نفر به آن تردد می‌کنند و چپق و قلیان می‌کشند، ‌چقدر خطر دارد و یک جرقه چطور ممکن است تمام زندگی‌شان را خاکستر کند.»

امیرکبیر که تازه چند ماهی می‌شد زمام امور کشور را به‌دست گرفته بود و علاقه و اشتیاق زیادی داشت تا تغییرات دلخواهش را در نظام سیاسی و اجتماعی کشور شروع کند و ضمنا در روزهای قبل نیز چنان گزارش‌هایی به دستش رسیده بود، ‌با خود ‌اندیشید: ‌شواهد نشان می‌دهد قهوه‌خانه میرزا احمد تنها مکانی نیست که چنین وضعیتی دارد و قطعا خیلی‌های دیگر هم ممکن است اشتباه او را کرده باشند. تا قبل از صدارت امیرکبیر، ‌نفت مورد نیاز مردم برای مصارف سوخت و روشنایی، ‌در بشکه‌های ۱۱۰ کیلویی، ‌به وسیله شتر، ‌از بادکوبه روسیه وارد می‌شد و مردم برای خرید نفت از ظرف‌هایی به گنجایش دو سیر و نیم (۵.۱۸۷ گرم)، ‌پنج سیر (۳۷۵ گرم) ‌و چارک (‌۷۵۰ گرم) ‌یا بزرگتر استفاده می‌کردند، ‌اما در آن زمان بعضی تجار، ‌برای آنکه بتوانند نفت را راحت‌تر در تمام مناطق کشور توزیع کنند، ‌آن را به‌صورت حلب‌های ۲۰ کیلویی هم وارد می‌کردند. با‌ این حال، به دلیل وارداتی بودن نفت و از آنجا که گاهی به‌طور نامرتب توزیع می‌شد یا در برخی از محلات اصلا توزیع نمی‌شد، ‌گروهی از مردم دسترسی دائمی به نفت نداشتند و برای ‌اینکه از نظر تهیه آن در مضیقه نمانند، ‌هرگاه نفت گیرشان می‌آمد، ‌مقدار زیادی از آن را خریداری می‌کردند و خصوصا از وقتی واردات نفت چلیکی رایج شد، ‌به دلیل آنکه نگهداری‌اش ساده‌تر بود، انباشت نفت توسط خانواده‌ها و خصوصا کسانی که از نظر شغلی نیاز بیشتری به نفت داشتند، ‌شدت گرفت.

تاسیس نخستین اطفائیه در تبریز

امیرکبیر نخستین کسی بود که تصمیم گرفت به موازات آگاه ساختن مردم در مورد خطرات آتش، نهادی هم برای مقابله با حریق در سراسر کشور ‌ایجاد کند و چون در دوره ولیعهدی ناصرالدین‌ شاه سال‌ها در تبریز خدمت کرده و به چشم دیده بود در آن شهر تاسیسات و تجهیزاتی به امر آتش‌نشانی تخصیص یافته است، ‌قصد الگوبرداری از اقدامات انجام‌ شده در آن شهر و تعمیم آتش‌نشانی در سطح کشور را داشت؛ اما عمرش کفاف نداد. تبریز، اولین شهری بود که در آن بلدیه تاسیس شد و قاسم‌خان والی که در تاریخ آن شهر نماد خدمت به مردم در سال‌های اولیه قرن ۱۳ شمسی محسوب می‌شود، ‌۱۰ سال بعد از تولد بلدیه، ‌در گوشه دیگری از شهر، ‌در خیابان خاقانی، ‌نبش خیابان بهادری امروز، ‌بنیان تشکیلاتی را گذاشت که در اردیبهشت‌ماه ۱۲۹۶ شمسی افتتاح شد و به دلیل وظیفه خاصی که برای آن تعریف شده بود، ‌از‌‌ همان ابتدا به اطفائیه شهرت یافت.

پیش از آن، ‌در سال ۱۲۲۱ شمسی ماموران روسیه تزاری برای تامین امنیت و حفظ منافعی که در تبریز داشتند امکاناتی را به امر آتش‌نشانی اختصاص داده بودند که از چند پمپ دستی دوطرفه، ‌از جنس برنز و مس برای پمپاژ آب تشکیل می‌شد. اقدامات روس‌ها در تبریز، ‌اگرچه حکم نخستین سند درباره تاسیس نهادی رسمی برای مبارزه با آتش در ایران را دارد، ‌ولی اسناد تاریخی گواهی می‌دهد که از آن امکانات فقط برای اطفای حریق استفاده می‌شد و برای مقابله با سایر حوادث کارایی نداشت. در حالی که قاسم‌خان والی، ‌وقتی اداره اطفائیه تبریز را بنیان گذاشت، ‌رسیدگی به سایر حوادث غیرمترقبه، ‌از سیل و زلزله گرفته تا آوار، سقوط از بلندی و... را هم جزو وظایف اطفائیه قرار داد و کوشید ابزار و ادوات مقابله با آن سوانح نیز تهیه شود و در اختیار ماموران شاغل در اداره اطفائیه قرار گیرد.

احداث برج یانقین

یکی از ویژگی‌های اداره اطفائیه تبریز که در حد خود نوعی ابتکار بدیع به‌شمار می‌آید، ‌احداث برج «یانقین» است که در کنار ساختمان اطفائیه قرار داشت و هم اینک نیز ‌ایستگاه شماره یک و ساختمان مرکزی سازمان آتش‌نشانی و خدمات ‌ایمنی تبریز در مجاورت آن قرار دارد. واژه «یانقین» ‌در زبان مردم آذربایجان به معنای آتش و آتش‌سوزی است و فلسفه وجودی برج زیبا و دیدنی یانقین که با ۲۳ متر ارتفاع، ‌یکی از ابنیه معروف دوره قاجاریه در تبریز محسوب می‌شود، آن بود که چون در زمان تاسیس اداره اطفائیه هیچ‌گونه امکانات مخابراتی برای تماس سریع مردم با آن وجود نداشت و احتمال می‌رفت در صورت وقوع آتش‌سوزی ماموران زمانی در جریان حادثه قرار بگیرند و به محل آتش‌سوزی برسند که کار از کار گذشته و زیان فاحشی به بار آمده باشد، قاسم‌خان والی، برج را به‌عنوان دیده‌بان احداث کرد و دستور داد در تمام ساعات شبانه‌روز، عده‌ای در اتاقک دیده‌بانی بالای آن به نگهبانی مشغول باشند و در صورت مشاهده دود و آتش یا غبار غلیظ در هر نقطه‌ای از شهر، محل را شناسایی کرده و سپس با به صدا درآوردن زنگ برنزی بزرگی که در بالای برج تعبیه شده بود، ‌مامورانی را که به حالت آماده‌باش در پایین برج مستقر بودند مطلع سازند، تا به آنجا بشتابند.

احتسابیه، جورکش اطفائیه در تهران

دومین و سومین واحد آتش‌نشانی کشور، با توجه به ضرورت حفظ چاه‌های نفت مسجدسلیمان و پالایشگاه آبادان، ‌توسط انگلستان در خوزستان تاسیس شد تا‌ اینکه در سال ۱۲۶۰ شمسی و هنگام سفر اول ناصرالدین‌ شاه به فرنگ، هنگام اقامت وی در شهر حاجی‌طرخان روسیه، وقتی دسته‌ای از آتش‌نشان‌های آن شهر مانوری در حضورش برگزار کردند، چنان ذوق‌زده شد که اظهار کرد آن مانور بسیار مورد توجهش قرار گرفته و در جریان دومین سفر خود به فرنگ، ‌هنگام بازدید از یک ‌ایستگاه آتش‌نشانی، ‌تجهیزاتی که برای اطفای حریق در آنجا موجود بود، وی را بیشتر غرق تعجب کرد. در آخرین سال‌های سلطنت او اداره‌ای با عنوان «احتسابیه» در تهران دایر شد که کار نظمیه، ‌بلدیه و عدلیه یعنی شهربانی، ‌شهرداری و دادگستری کنونی را به‌طور یکجا انجام می‌داد. آن اداره که شماری از کارکنانش با عنوان «محتسب» مورد اشاره قرار می‌گرفتند، ‌از دو شعبه با عنوان‌های «احتساب» و «تنظیف» تشکیل می‌شد.

شعبه تنظیف عده‌ای سقا در استخدام داشت که موظف بودند با مشک، کوچه‌ها و خیابان‌های شهر را آب‌پاشی کنند تا گرد و غبار ناشی از حرکت مردم، وسایط نقلیه و چهارپایان، ‌باعث اذیت و آزار شهروندان نشود و علاوه بر آن مسوولیت، ‌موظف بودند هنگام وقوع آتش‌سوزی‌ها نیز در امر خاموش کردن آتش دخالت کنند ‌که چون امکانات و تجهیزاتی که در اختیار سقا‌ها قرار داشت، نامتناسب با وظیفه‌شان بود، ‌در مبارزه با آتش و اطفای ‌حریق نمی‌توانستند نقش قابل اعتنایی ‌ایفا کنند. آن وضعیت، ‌با شدت و ضعف‌هایی تا هنگام نهضت مشروطیت ادامه داشت. پس از امضای فرمان مشروطیت در سال ۱۲۸۵ شمسی و تغییراتی که در ساختار اداره کشور به وجود آمد، ‌مشروطه‌خواهان که آشنایی‌هایی با اصول تقسیم کار و شیوه‌های اداره شهر در جوامع غربی داشتند، ‌تصمیم گرفتند طبق ضوابط خاصی به ساماندهی اوضاع شهر تهران و تاسیس نهادهای مدنی بپردازند و از جمله اقداماتشان در این رابطه آن بود که در هر شهر، ‌کسی را به‌عنوان رئیس شهر تعیین کردند و اجرای امور شهری را بر عهده‌اش گذاشتند و مدتی بعد،‌‌ همان تفکر مقدمه تاسیس تشکیلاتی با عنوان بلدیه شد.

هدف اولیه از تاسیس بلدیه، حفظ منافع شهر‌ها و برآورده کردن حوایج شهرنشینان مثل اداره کردن اموال منقول و غیرمنقول، ‌نگهداشت سرمایه‌های متعلق به شهر، ایجاد تسهیلاتی برای دسترسی آسان مردم به مواد غذایی، ‌تمیز نگه داشتن کوچه‌ها، ‌میدان‌ها و خیابان‌ها، روشن کردن شهر در شب، ‌پاکیزگی حمام‌ها و... بود و برای اولین بار، ‌بیمه بناهای متعلق به شهر در برابر حریق و... مورد توجه قرار گرفت. با ‌این حال، بلدیه در زمینه آتش‌نشانی اقدام چشمگیری انجام نداد و از آنچه در سال‌های آخر سلطنت ناصرالدین‌ شاه جریان داشت تجاوز نکرد و در نتیجه هیچ تغییری در ابزار و ادوات مورد استفاده ماموران مبارزه با حریق به وجود نیامد.

تاسیس اداره اطفائیه تهران

بعد از شروع سلطنت رضاخان، ‌تشکیلات بلدیه به نحو محسوسی تغییر کرد و برای آنکه شهر تهران سروسامانی به خود بگیرد و از وضع سابق خارج شود، ‌در سال ۱۳۰۳ شمسی، یک دستگاه اتومبیل آب‌پاش برای آب‌پاشی خیابان‌های خاکی شهر خریداری کرد و یک سال بعد، هنگامی که سرلشکر کریم بوذرجمهری کفالت بلدیه تهران را بر عهده داشت، وجود‌‌ همان ماشین آب‌پاش، ‌مقدمه‌ای برای شکل‌گیری نهادی برای مقابله با آتش‌سوزی در تهران شد. به‌ این ترتیب که چند متر لوله، ‌یک سر لوله و چند شیر به آن ماشین افزودند تا برای اطفای‌حریق‌های احتمالی نیز کارآیی داشته باشد.

در ابتدای تاسیس اداره اطفائیه، ‌فردی آلمانی به نام هانری فردریش دوئل که از مکانیک‌های قشون به شمار می‌آمد، ‌به ریاست فنی و یکی از افسران روس سفید به نام کلنل وربا (که به ‌ایران پناهنده شده بود)، ‌به ریاست نظامی آن منصوب شدند و اداره موصوف با ۱۵ نفر پرسنل ‌که همگی از درجه‌داران قشون بودند، ‌کار خود را شروع کرد؛ ولی در سال‌های بعد، ‌به موازات تجهیز اداره اطفائیه، ‌در کادر اداره‌کننده آن تشکیلات نیز تغییراتی به وجود آمد و اداره‌اش تحت نظر روسای‌ ایرانی که از بین افسران ارتش انتخاب می‌شدند، قرار گرفت و بر تعداد کارکنانش افزوده شد.

اداره اطفائیه در گاراژ حسین‌خان

اداره اطفائیه، فعالیت خود را ابتدا در۳۰۰ متری میدان توپخانه و در ابتدای خیابان چراغ‌برق (امیرکبیر بعدی) ‌و در محلی استیجاری در گاراژ حسینی که متعلق به فردی موسوم به نام سیداسدالله بود و قسمتی از گاراژ غرب که مقابل کوچه عرب‌ها در شمال‌‌ همان خیابان قرار داشت، ‌شروع کرد و یک دستگاه اتومبیل آب‌پاشی که تنها دارایی آن را تشکیل می‌داد، ‌اگرچه اسما به امر آتش‌نشانی اختصاص یافت، اما عملا‌ برای امور دیگری نیز مورد استفاده قرار می‌گرفت. از آنجا که در یکی، دو سال اول تاسیس اداره اطفائیه، ‌چند حریق در تهران اتفاق افتاد و هنگام وقوع آنها ماشین‌های آب‌پاش در سطح شهر پراکنده بود و عملا تجهیزات موجود نتوانست در اطفای‌ آن حریق‌ها نقش قابل اعتنایی‌ ایفا کند و از طرف دیگر تقاضای مردم برای برخورداری از آب سالم هم رو به افزایش بود و ظاهرا اداره اطفائیه وظیفه داشت به موازات انجام‌ وظیفه در حوزه آتش‌نشانی امر آب‌رسانی شهری را نیز مدیریت کند، ‌در آذرماه سال ۱۳۰۷ با نیت تقویت توان فنی اداره اطفائیه، ‌یک دستگاه آب‌پاش بزرگ و چهار دستگاه آب‌پاش کوچک مارک N.A.G که لاستیک‌های توپر داشت، از آلمان خریداری شد و به‌طور کامل در اختیار اداره اطفائیه قرار گرفت.

عده‌ای از شوفرهای (رانندگان) مستعد قشون و گروهبان‌های قدیمی هنگ‌های بهادری و آهنین هم برای به کار ‌انداختن و هدایت ماشین‌های جدید به اداره اطفائیه منتقل شدند و اطفائیه، ‌ظاهرا سامان پیدا کرد. با ‌این وجود، ‌به دلیل وسعت یافتن شهر، ‌افزایش جمعیت آن و کارگاه‌هایی که در حومه تهران شروع به فعالیت کرده بود، ‌گاهی اوقات، ‌خصوصا زمانی که حریق‌های شدیدی روی می‌داد یا به‌طور همزمان در چند جای شهر حریق به وقوع می‌پیوست، ‌تشکیلات آتش‌نشانی به تنهایی نمی‌توانست مشکل را حل کند و در نتیجه، ‌از نیروهای امدادی سایر ارگان‌ها، ‌از جمله نظمیه (‌شهربانی) و قشون (‌ارتش) ‌نیز برای کمک به ماموران آتش‌نشانی استفاده می‌شد و طبق دستورالعملی که برای ماموران وضع شده بود، ‌آنان وظیفه داشتند پس از اطفای ‌هر حریق، ‌گزارشی درخصوص چگونگی وقوع حادثه و اقداماتی که در رابطه با آن انجام داده‌اند، ‌تهیه کنند که مجموعه‌ای از آنها را در خلال کتب مختلفی که درباره تهران قدیم نوشته شده، می‌توان یافت.

نخستین آتش‌سوزی بزرگ در تهران

روز ۸ مهرماه ۱۳۰۷ سالن سینمای صنعتی واقع در خیابان لاله‌زار آتش گرفت. آتش‌سوزی در آن سالن ‌که یکی از مدرن‌ترین و مجهز‌ترین سینماهای پایتخت محسوب می‌شد و به نمایش فیلم برای بانوان اختصاص داشت، ‌به دلیل وسایل قابل اشتعال در آن، ‌در زمانی کوتاه شدت گرفت و بناهای اطراف را نیز به خطر ‌انداخت و ماموران آتش‌نشانی، ‌گردان مهندسی ارتش و عوامل پلیس ساعت‌ها زحمت کشیدند تا توانستند آتش را خاموش کنند؛ اما با تمام فداکاری و ازخودگذشتگی ماموران ‌آتش‌سوزی اگرچه از نظر جانی به کسی لطمه‌ای نزد، ‌اما وقتی خاموش شد که از آن سینمای مجهز، ‌فقط مشتی خاکستر بر جای مانده بود.

فردای آن روز، ‌روزنامه اطلاعات، ‌با انتشار گزارش مشروحی از واقعه، ‌به لزوم تقویت آتش‌نشانی تهران اشاره و خاطرنشان کرد: ‌«... وقتی واقعا فکر کنیم متوجه می‌شویم ما هیچ وسیله اطفائیه‌ای نداریم، ‌ما یک اداره مخصوص اطفائیه می‌خواهیم، برای ‌اینکه به مجرد وقوع حریق و صدا کردن زنگ تلفن آن اداره، ‌سوت اتومبیل‌های اطفائیه هم از طرفی بلند شود. متاسفانه تاکنون به‌ این امر توجهی نشده است و ماموران نظمیه و بلدیه، ‌باید با نبودن وسایل کافی خود را در خطر حریق بیندازند. علی‌ایحال امیدواریم بلدیه زود‌تر درصدد تهیه وسایل کافی برای اطفای حریق و تهیه چند دستگاه اتومبیل‌های اطفائیه و اداره و بودجه مخصوص برای ‌این منظور برآید که از مشقت کارکنان و مامورین فعلی اطفائیه و خطرات آن کاسته شود و اگر طالب کسب تمدن جدید دنیا هستیم، باید لوازم آن را نیز از هر حیث فراهم کنیم...» تشکیلات اطفائیه، ‌چندین سال، ‌همچنان در خیابان چراغ‌برق و در گاراژهای حسینی و غرب دایر بود.

تا ‌اینکه بر اثر وسعت یافتن شهر و تعدد حریق‌هایی که در مناطق مختلف اتفاق می‌افتاد، مسوولان امر بالاخره متوجه شدند ماشین‌آلات و نفراتی که در اختیار دارند، ‌جوابگوی نیازهای شهری با وسعت و جمعیت تهران نیست. به همین جهت، ‌در سال ۱۳۱۰ شمسی با پیگیری کریم آقا بوذرجمهری ‌که در رابطه با امر آتش‌نشانی بیشترین مسوولیت را بر عهده داشت و به تعبیری مدیر ارشد آن خوانده می‌شد، ‌برای احداث ساختمانی متناسب با وظایف اداره اطفائیه و همچنین تامین بودجه‌ای منطبق با حجم فعالیت‌های آن، ‌پیشنهادی تهیه و تقدیم مجلس شد ‌که با تصویب آن پیشنهاد، ‌در سال ۱۳۱۱ اداره اطفائیه ابتدا به قسمت شرقی آسایشگاه سابق بلدیه و سپس به بیرون از محدوده شهر، به میدان حسن‌آباد و محل گورستان متروکه‌ای که در آنجا واقع بود (‌محل کنونی ‌ایستگاه شماره یک سازمان آتش‌نشانی و خدمات ‌ایمنی)، انتقال یافت و ساختمان جدیدی در آن محل احداث و تدریجا تکمیل شد و کلیه تشکیلات اداره اطفائیه را به آنجا منتقل کردند.

در سال ۱۳۱۳ حسن‌خان معتضدی به ریاست اداره آتش‌نشانی منصوب شد. وی با علاقه‌ای که به کار خود داشت، از ابتدای قبول مسوولیت، شروع به تلاش گسترده‌ای برای سامان بخشیدن به امور اطفای حریق کرد و ضمن خرید لباس‌های نسوز برای آتش‌نشان‌ها، ‌دولت را متقاعد کرد یک فروند کشتی آتش‌نشانی نیز از آلمان خریداری کند ‌تا برای خاموش کردن حریق کشتی‌ها، ‌در دریاچه مازندران مورد استفاده قرار بگیرد و به‌ این ترتیب، ‌با سعی او، ‌در استان گیلان نیز اداره اطفائیه‌ای تشکیل شد که مرکز آن در بندر انزلی واقع بود.

• منابع: تاریخ ایرانی، وبگاه سازمان آتش‌نشانی

مواجهه آب‌و‌آتش