میرزا فتحعلی آخوندزاده

آشنایی او با آثار اندیشمندان نام‌آوری چون لرمانتوف، باراتاشویلی، ادیوسکی، آ.بستوژف و تاثیرپذیری از آثار نویسندگان متفکر روس همچون چرنیشفسکی، گوگول، گریبایدوف، پوشکین، کارامزین، دابر الیوبوف گرتسن و نیز نویسندگان اروپایی از جمله مولیر و شکسپیر، آخوندزاده را به پیگیری اندیشه‌های خرد در هنر نمایش سوق داد. محیط امن تفلیس و اوضاع فرهنگی- سیاسی دولت روس، امکان هرگونه انتقاد از فرهنگ و نظام سنتی ایران را برای او مهیا کرد. آخوندزاده میان سال‌های ۱۲۷۲-۱۲۶۷ق/  ۱۸۵۵-۱۸۵۰م. ۶ به سبک و سیاق غربی نوشت. حکایت ملاخلیل کیمیاگر (۱۲۶۷ق/ ۱۸۵۰م) نخستین کوشش و تجربه او در زمینه «درام نویسی» بود. البته این تجربه نمی‌توانست از لحاظ «ساخت دراماتیک» و محتوا ارزش نمایشی چندانی داشته باشد، اما در هر صورت، در مرحله آغاز ادبیات نمایشی اثری در زمینه درام نویسی به شیوه غرب در ادبیات نمایشی ایران محسوب می‌شود.

حکایت «موسی ژوردان حکیم نباتات و مستعلی شاه مشهور به جادوگر» (سال ۱۲۶۷ ق./  ۱۸۵۰ م.) انسجام و پختگی دراماتیک بهتری نسبت به اثر نخست آخوندزاده دارد؛ این انسجام چه در طرح کلی نمایشنامه و چه در شخصیت‌پردازی و چه در تطابق واقعه با محیط اجتماعی عصر، کاملا مشهود بود. طرح کلی این تمثیل مانند ملا ابراهیم خلیل کیمیاگر در انتقاد از اعتقادات خواص مردم با طرح دو مساله دیگر بود: یکی انتقاد از صدارت حاجی میرزا آقاسی و دیگری اشاره‌ای به انقلاب ۱۸۴۸ م. فرانسه. طرح کلی حکایت «وزیرخان لنکران» (۱۲۶۷/  ۱۸۵۰م) اولین تمثیلی در انتقاد از نظام دیوانسالار فئودال نیمه استعماری ایران بود که ضمن آن، داستانی عشقی هجو می‌شد. این اثر را می‌توان نخستین کمدی اجتماعی - انتقادی تاریخ نمایش ایران محسوب کرد.  حکایت «خرس قولدور باسان» (۱۲۶۷ق/ ۱۸۵۱ م) مضمونی کمدی-رمانتیک و روستایی داشت که تصویر روابط فئودالی، در چنان جامعه‌ای را برجسته می‌کرد.

این اثر اگر چه از نظر بافت نمایشی و پرداخت شخصیت‌ها ارزش‌هایی داشت، اما ضعف‌های عمده‌ای هم در آن دیده می‌شد. به هر حال، گویا این داستان به سبب موضوع «ملودراماتیک» و پایان خوش با استقبال گسترده‌ای روبه‌رو شد. دیگر اثر او «سرگذشت مرد خسیس» (۱۲۷۰ ق/  ۱۸۵۳م)، در میان آثار نمایشی آخوندزاده، جایگاهی خاص دارد: اصول و قواعد درام‌نویسی در آن خوب رعایت شده و از سوی دیگر، واقعه اصلی با مهارت قابل ستایشی با وقایع فرعی در آمیخته است. حکایت «وکلای مرافعه» (۱۲۷۲ق/  ۱۸۵۵م) آخرین کار نمایشی آخوندزاده، به روابط ظالمانه و فاسد دستگاه مجری عدالت پرداخته است. بعدها مجموع این آثار در قالب تمثیلات یا ۶ نمایشنامه کمدی تنظیم شد و میرزاجعفرقراچه داغی این نمایشنامه‌ها را به فارسی ترجمه و در یک مجلد با نام تمثیلات منتشر کرد.

نکته حائزاهمیت اینکه نمایشنامه‌های آخوندزاده به روسی ترجمه و سپس در تماشاخانه‌های تفلیس اجرا شد و حتی برخی از آنها در مسکو و پترزبورگ نیز به اجرا درآمد که نام آخوندزاده را در محافل هنری روسیه مطرح کرد؛ با این همه ناصرالدین شاه در هیچ یک از سفرنامه‌های خود حتی نامی از او نمی‌برد که با توجه به افکار و موقعیت آخوندزاده قابل درک به نظر می‌رسد.

منبع: مصطفی لعل شاطری، «تاثیر روابط خارجی در عصر ناصری بر هنر نمایش در ایران»، تاریخ روابط خارجی، ۱۲۹۴.