روز سی‌ام آذر ۱۳۳۲، رای دادگاه علیه مصدق صادر شد و او را به سه سال حبس مجرد محکوم می‌کند. هم مصدق و هم دادستانی نظامی از رای دادگاه پژوهش می‌خواهند. روز ۱۹ فروردین ۱۳۳۳ دادگاه تجدید نظر نظامی تشکیل می‌شود و درست یک ماه بعد، ختم دادگاه اعلام می‌شود. در این دادگاه رای دادگاه بدوی تایید می‌شود. رژیم با اتخاذ تدابیر و تاکتیک‌هایی می‌کوشد، مانع از طرح شکایت مصدق در دیوان‌عالی کشور شود چون از پیامدهای سیاسی و قضایی آن نگران است. بنابراین بازبینی پرونده و مسائل دیگر به‌خصوص مراحل استیناف، آنقدر عمدا به تاخیر می‌افتد تا سرانجام در ۱۲ مرداد ۱۳۳۵، یعنی درست دو هفته قبل از پایان گذراندن محکومیت سه ساله، رای دیوان‌عالی کشور (بالاترین مرجع قضایی) به مصدق ابلاغ می‌شود. او بعد از پایان دوره زندان سه ساله، یک‌راست به احمدآباد منتقل می‌شود و تا پایان عمر زیر‌نظر قرار می‌گیرد.

محاکمه مصدق را نباید یک روند قضایی خاص (یا غیرخاص) تلقی کرد، این محاکمه، ادامه مبارزه سیاسی شاه و هیات حاکمه محافظه‌کار از یکسو و نهضت ملی از سوی دیگر است. از همین‌رو اگر مصدق با زندانبانان و عوامل رژیم سازگاری نشان می‌داد و رفتاری آشتی‌جویانه در پیش می‌گرفت، برخورد آنان با وی نیز به‌گونه‌ای دیگر بود. از همان لحظه دستگیری‌اش معلوم و روشن بود که اگر مصدق کودتا را به‌عنوان عملی انجام‌شده بپذیرد، زندگی آرام و سرشار از احترامی در انتظارش خواهد بود. دلیل اینکه بازجویی‌اش چهار هفته بعد از دستگیری آغاز شد نیز همین مساله بود. رژیم نه تنها در روزهای بازجویی، بلکه در سراسر دوران سه ساله حبس مصدق تلاش می‌کرد، با وی معامله کند. چهار ماه وقفه مابین صدور رای دادگاه بدوی و تشکیل دادگاه تجدید نظر نظامی نیز به این منظور بود که با مصدق در خارج از دادگاه به توافقی دست پیدا کنند. حتی به تاخیر انداختن فرجام‌خواهی از سوی دیوان‌عالی برای رسیدن به توافقی غیررسمی و خارج از دادگاه بود.

یک بار گفته شد اگر مصدق تقاضای فرجام از دیوان‌عالی را پس بگیرد، بخشودگی شاهانه شامل حال وی خواهد شد. معلوم است که رژیم از حل‌وفصل این مساله در آرامش و به دور از جار و جنجال نفع سیاسی داشت. اما علاوه بر اینها یک دلیل روان‌شناختی هم در کار بود، شاه به محبوبیت بی‌چون و چرای مصدق حسادت می‌ورزید و از تک‌روی و استقلال کامل این مرد رنج می‌برد. اما پیرمرد در نظر نداشت کوچک‌ترین گامی در راه سازش با شاه بردارد و در این تصمیم تا آخر عمر باقی ماند. دلیل عمده محاکمه، محکومیت، زندانی شدن و تبعید مادام‌العمر به احمدآباد نیز همین بود. این خود به تنهایی یکی از بزرگ‌ترین مشکلات روان‌شناختی شاه و مایه افتراق او از شخصیت قدرتمند، خودساخته و سرشار از اعتماد به نفس پدرش رضاشاه بود.

منبع: همایون کاتوزیان، مصدق و نبرد قدرت، ترجمه احمد تدین، موسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۲.