«امیرنظام در صدد تاسیس کارخانه پارچه‌های پشمی برآمده و خواهان استخدام چهار استاد خبره در این رشته است. شرایط پیشنهادی دولت این است: سه نفر اول هر کدام سالی یک درصد لیره و نفر چهارم به‌عنوان مدیر کارخانه سالی یک درصد و پنجاه لیره مواجب بگیرند. امیر حاضر است به مدیر کارخانه که باید استاد فن باشد بیش از آن هم مواجب بدهد. همین که آنان به تهران برسند با هرکدام قرارنامه جداگانه‌ای به مدت سه تا پنج سال بسته می‌شود، بابت خرج سفر هرکدام پنجاه لیره پرداخت می‌شود و همین مبلغ برای بازگشت هرکدام منظور خواهد شد و این مبلغ کافی است. به نظرم استادان مزبور نباید کمتر از سی سال داشته باشند و حتما باید خوش‌رفتار و سنگین باشند. خیال می‌کنم خبرگان ایرلند شمالی بهتر از کارکنان انگلیسی و اسکاتلندی با اوضاع ایران خو بگیرند... صنعتکاران انگلیسی و اسکاتلندی مقید به تقسیم کار دقیق هستند اما به‌طوری که شنیدم در ایرلند تقسیم کار فنی به این اندازه نیست.

از آن گذشته کارخانه‌های انگلیسی و اسکاتلندی با ماشین بخار کار می‌کنند، گویا در ایرلند چنین نباشد. گردش کارخانه در ایران نیز با نیروی اسب یا آب خواهد بود. پیشنهاد دیگر امیرنظام خرید چند نمونه ماشین پارچه‌بافی است که احتیاج به نیروی بخار نداشته باشد. بهای آن را در حدود یک صد لیره یا بیشتر در نظر گرفته است.» شیل در ضمن توضیح می‌دهد که از مواد مورد نیاز پشم و آهن و رنگ و روغن برزک و زیتون در ایران هست اما آلات فنی شانه‌زدن و پرداختن پشم را باید وارد کرد. بعد این نتیجه را می‌گیرد: «امیدوارم پیشنهاد امیرنظام مورد قبول افتد، چه زیانی برای ما ندارد. به علاوه نه احتمال می‌رود که نقشه‌اش دوام زیادی بکند و نه اینکه پارچه‌های پشمی که اکنون از بلژیک و آلمان وارد می‌شود، از انگلیس خریداری خواهد شد. از آن گذشته تاسیس کارخانه مزبور و جلوگیری از ورود پارچه‌های پشمی آلمانی و بلژیکی، مانع صدور پارچه‌های انگلیسی به ایران نخواهد شد زیرا خرید پارچه از آلمان و بلژیک موجب خارج شدن ارز و کمیاب شدن طلا شده و جلوگیری از صدور طلا زمینه بازار فروش اجناس انگلیسی را بهتر فراهم خواهد کرد.»

منبع: فریدون آدمیت، امیرکبیر و ایران،  خوارزمی، ۱۳۵۳.