زمینه ظهور و فعالیت سیاسی احزاب و گروه‌های بسیار متعدد و متنوع را فراهم آمد به‌طور کلی فلسفه وجودی احزاب سیاسی شکل دادن به افکار عمومی برای مشارکت آنان در ساختار نظام سیاسی و حفظ رابطه میان رهبران و افراد جامعه و جلوگیری از پیوستن آنان به مخالفان نظام و بی‌ثباتی سیاسی است در زمان اقتدار رضاخانی هر نوع فعالیت سیاسی گروه‌ها و سازمان‌ها و مردم ممنوع بود.پس از شهریور ۱۳۲۰، احزاب سیاسی، بدون اتکا به حمایت مردم یا بستر ایدئولوژیک، تنها به دستور عوامل قدرت، براساس شاه دوستی و پیروی از اوامر ملوکانه با هدف در دست گرفتن نبض فعالیت‌های سیاسی جامعه و پرکردن خلأ نبودن احزاب آزاد و تقویت قدرت سیاسی تشکیل شد که در سه ویژگی درباری، فرمایشی و غیرمردمی بودن اشتراک داشتند. هر یک از جنبش‌های سیاسی، اجتماعی و حرکت‌های حزبی عمده را می‌توان در یکی از این سه گرایش جای داد. حزب توده به‌عنوان نماینده جریان چپ، جبهه ملی به‌عنوان نماینده گروه‌های ملی و در نهایت جریان مذهبی، در میان گونه‌های مختلف احزاب در ایران، حزب ایران نوین  پایدارترین و بزرگ‌ترین حزب دولتی تا تاسیس نظام تک‌حزبی بود.

اعضای هیات مرکزی آن، از سران حزب ترقی از جمله حسنعلی منصور، هویدا و جمشید آموزگار بودند که در آذر سال ۱۳۴۲ش به وجود آمد دبیرکل آن حسنعلی منصور (نخستوزیر) و با قتل منصور، هویدا (معاون دبیرکل حزب) نخست‌وزیر و دبیرکل حزب شد. حزب در انتخابات دوره ۲۲ و ۲۳ مجلس شورای ملی در سال‌های ۱۳۴۶ش و ۱۳۵۰ش اکثریت را در مجلس داشت و به علت حضور اکثریت در مجلس تاثیر بسزایی در تصمیم‌گیری‌هایی کلی کشور داشت و سال ۱۳۵۳ در حزب رستاخیز ادغام شد.فعالیت این حزب بسیار وسیع و علاوه بر کمیته مرکزی کمیته‌های متعددی همچون: کمیته اجرایی و دفتر سیاسی، سازمان جوانان، زنان، کشاورزان، کارگران، بازرگانان، سندیکاهای کارگری و اتحادیه‌های اصناف دارا بود نشریاتی نیز در سراسر کشور منتشر می‌ساخت و روزنامه «ندای ایران نوین» ارگان آن محسوب می‌شد و برای آموزش کادر خود اقدام به تاسیس مدرسه عالی علوم سیاسی و امور حزبی کرد که بعدها در حزب رستاخیز ادغام شد.

 

از مقاله‌ای به قلم ثریا عباسی قیداری- دانش‌آموخته دکترای تاریخ معاصر و محقق و پژوهشگر