برمبنای فرهنگ پاتریمونیالیستی، قدرت پدیده‌ای رازآلود است که خارج از اراده ما شکل می‌گیرد و جامعه نقشی در شکل‌گیری آن ندارد. فردی که به هر ترتیب قدرت سیاسی را در دست می‌گیرد، دارای فره ایزدی است و از گونه‌‌‌ای قداست الهی برخوردار است و سایه خدا روی زمین و ظل‌الله محسوب می‌شود. بنابراین تصمیمات و فرمان‌های او بدون چون و چرا و لازم‌الاطاعه‌اند و هیچ‌کس را توان ابراز مخالفت با آن نیست. مردم اتباع حاکم تلقی می‌شوند و برمبنای فرهنگ تابعیت و آمریت حقی برای رقابت و مشارکت ندارند. از نظر وبر، عامل و زمینه تفکیک نظام‌های سیاسی از همدیگر و نیز معرفت‌شناسی نظام سیاسی در نوع و کیفیت سلطه‌ای است که بر قامت نظام سیاسی نشسته است.

وبر برای سنخ قائل است، سلطه قانونی یا بوروکراتیک که سرشتی عقلانی دارد؛ سلطه قداست سنت‌های موجود است و سلطه کاریزمایی که اساس آن بر رابطه عاطفی بین فرمانروا و پیروان اوست. پیروی و قبول هریک از انواع سه‌گانه سلطه از سوی مردم به زمینه‌های مختلف تاریخی، اجتماعی و دینی جوامع مربوط است؛ چنان‌که اقتدار سیاسی سنتی مبتنی بر سلطه موروثی است که بر پایه آن سیادت یک صاحب‌اختیار بر قلمروهای معینی گسترش یافته و زیردستان وفاداری خویش را در اختیار پادشاه می‌گذارند تا از سوی او حمایت شوند.

از مقاله‌‌‌ای به قلم محمد افسری‌راد، محمدرضا علم و شهرام جلیلیان