حین رانندگی، یاد گزارش‌هایی افتادم که درباره برف بهمن‌ماه سال۱۳۵۰ خوانده بودم؛ آن سال ۲۰۰روستا برای همیشه در زیر برف ناپدید شدند و بیش از ۴۰۰۰نفر جان خود را از دست دادند. در برخی مناطق کشور بیش از ۳۶ساعت به‌صورت یک‌ریز برف باریده که در برخی نقاط ارتفاع آن به ۶متر رسیده بود. چنین بوده که برف بهمن ماه۱۳۵۰ جایگاه نخست بوران‌های پرتلفات دنیا را در کتاب رکوردهای گینس به خودش اختصاص داده است. گویی مدیران ستاد مدیریت بحران از برابر مانیتورها جاده را رصد می‌کردند و مشغول خواندن خاطرات ناصرالدین شاه بودند:  «روز پنج‌شنبه هفده جمادی‌الاول سال١٣٠٧ ه.ق سه‌ساعت به دسته مانده برف گرفته بود، چنان برفی آمده بود که تمام دنیا سفید شده است.

تمام روی درخت‌ها پر برف بود، کاج‌ها همه خوابیده بود، باز هم به‌شدت برف می‌بارید، یک برف هم که بام‌ها را پارو کردند پریروز آمده بود، اما این‌برف امروز خیلی زیاد‌تر بود، خبر گفتم ناهار را قابلمه بکشند سوار بشویم، رخت پوشیدم، چکمه‌پوشیده چترگرفته رفتم بیرون دیوانخانه، آنجا هر که بود، تمام سروها، کاج‌ها زیر برف رفته بودند، دادم باغبان‌ها و غیره تکان دادند، گفتم ناهار را زود قابلمه‌کشیده ببرند دوشان‌تپه، سوار کالسکه شده راندیم، شهر، کوچه، بام‌ها، صحرا همه سفید بود تا رسیدیم بالای کوه، رفتم اطاق ناهار خوردم، از برف و سنگ نمی‌شد اسب دواند، هوا مه شد و برف ریزه پُر زوری آمد، برگشتم، یک‌ساعت به غروب مانده وارد اندرون شدم، حاجی سرور خواجه‌ها هنوز قرق داشته و برف پاک می‌کردند، تمام فراش‌ها از دست و نفس افتاده بودند، صد تومان انعام دادم، رفتند که فردا آمده بقیه برف‌ها را پاک کنند. شب هوا صاف است و بسیار سرد و یخ بسته است.»

مورخ خصوصی

8 copy