شاید آثار گروه اول بیشتر قابل مقایسه با آثار خلوص‌گرایان اروپایی باشد و نحوه استفاده آنان از مکعب‌ها در ظاهر یادآور آثار وان دوزبرگ یا کارهای اولیه لوکوربوزیه و ریت فلد. این ظاهر قضیه است؛ ولی نکته مهم اینجاست که مکعب‌های وان دوز برگ یا مالویچ به هیچ وجه تابع کمپوزیسیون از پیش تعیین‌شده‌ای نبودند و آنان قوانین ترکیبی آثار خود را خود تعیین می‌کردند؛ قوانینی که نانوشته بود و تاکنون نیز نانوشته مانده است. بحث اساسی اینجاست که اصولا چنین قواعدی نمی‌توانست و نمی‌تواند به‌صورتی مدون درآید و تکلیف معماری را تعیین کند.

یادآوری این نکته هم در اینجا بد نیست که معماری قرن ۱۹، مخصوصا مدرسه بوزار پاریس، یکی از مهم‌ترین مراکز صدور حکم و قانون برای کمپوزیسیون در معماری و هنرهای تجسمی بود و معماران مدرن یکی از اهداف عالی خود را مبارزه با چنین قوانین و قواعد کهنه و پوسیده‌ای می‌دانستند و معروف‌ترین نظریه‌پرداز معماری مدرن، زیگفریدگیدیون، به هیچ وجه در پی القا یا تدوین قواعدی برای ترکیب در معماری مدرن نبود. درصورتی‌که ژولین گواده، نظریه‌پرداز معماری نئوکلاسیک، در سرتاسر کتاب خود در پی ارائه اصول و قوانین ترکیب با استفاده از معماری کلاسیک یونان و روم است. به عبارت دیگر، برای گواده و همفکران او اصل و ریشه‌ای بی چون و چرا و مقدس به نام یونان و روم باستان وجود داشت که در هر زمان می‌شد به آنها مراجعه کرد. این نوع معماری در ایران نیز باید به ریشه‌ها وفادار می‌ماند که معماری میدان حسن‌آباد تهران یکی از نمونه‌های آن است. این نمونه‌ها را می‌توان تقلیدی برابر اصل دانست؛ زیرا هدفشان همین بود و اصول حاکم بر آنها چنان شفاف بودند که معمار نیازی به تفکر مجدد نمی‌دید. او به سهولت می‌توانست اجزای شناخته‌شده را با ترکیبی شناخته‌شده و تجربه‌شده طی قرون گذشته مجددا تکرار کند. حتی کارفرمایان چنین آثاری نیز تا حدودی با قواعد فوق آشنا بودند و می‌توانستند اظهارنظر کنند.

از مقاله‌ای به قلم علی‌اکبر صارمی