آقای دکتر و روش‌های اقناع مخاطب!

آنچه باعث شگفتی حقیر شد، روشی است که دکتر کاتوزیان در این مقاله برای تحکیم پایه‌های تحلیلی بحث خودشان به‌کار می‌گیرند. دریافت نگارنده به‌عنوان یک خواننده این است که نویسنده به اندازه کافی در ارجاع به منابع مورد استفاده، دقیق و حرفه‌ای عمل نکرده است. حتی بیش از آن، به نظر حقیر، آگاهانه گزینش‌ها و دخل و تصرف‌هایی در این ارجاعات به‌عمل آمده است تا مخاطب غیر حرفه‌ای، در پایان مقاله با نویسنده همراهی و همدلی داشته باشد.

می‌دانم که ممکن است با توجه به مقام و موقعیت دکتر کاتوزیان، چنین ادعایی گزافه‌گویی تلقی شود با این حال، به سبب اهمیت موضوع، فکر کردم که روی سرخ کنم و اینها را آن هم در این روزها که مصادف با هفتادمین سالگشت کودتا علیه دولت ملی است، با مخاطبان منصف به اشتراک بگذارم.

در این جا به دو نمونه اشاره می کنیم.

۱- ارجاع به فؤاد روحانی

با آنکه دکتر کاتوزیان پیش‌تر در نشریه مهرگان [۱۳۷۱] ضمن یک مواجهه قلمی با دکتر فؤاد روحانی با عنوان

«مصدق و پیشنهاد بانک جهانی» نشان دادند که از نظریات جدید‌تر وی آگاهی دارند، با کمال شگفتی در مقاله اخیر کماکان ترجیح دادند از نظرات متقدم روحانی استفاده کنند. نظراتی که در کتاب نخست وی با عنوان «تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران» که در سال۱۳۵۲ به چاپ رسید، ابراز شده است.

کاتوزیان با استناد به پاراگرافی از دکتر روحانی در این کتاب، عدم درک ایران از موقعیت بی‌طرف بانک را دلیل اصلی شکست مذاکرات معرفی می‌کند؛ درحالی‌که دکتر روحانی بعدها در بازنویسی این کتاب در سال۱۳۶۶ دیدگاه تازه‌تری عرضه داشتند که در برابر تحلیل دکتر کاتوزیان قرار داشت: «اما سوالی که باقی می‌ماند این است که آیا بر فرض که این اشکال رفع شده بود، اشکالات مربوط به سایر شرایط پیشنهادی بانک نیز رفع می‌شد؟ با توجه به آنچه در بالا گفته شد، واضح خواهد بود که چنین نیست و بنابراین نمی‌توان چنانکه بعضی چنین نتیجه‌گیری کرده‌اند، اشکال مربوط به سمت بانک را تنها علت رد پیشنهاد دانست. عیب اساسی پیشنهاد بانک بدون تردید این بود که در حقیقت با اظهار بی‌طرفی بانک وفق نمی‌داد؛ چون خواسته‌های دولت انگلیس را دربرمی‌گرفت بی آنکه نظریات ایران را منعکس کند. علت این تمایل بانک به یک سمت نیز واضح است؛ به این معنی که انگلستان تامین نظریات خود را شرط مواففت با مداخله بانک قرار داده بود و بانک عملا خواسته‌های انگلستان را دایر بر اینکه کلیه نفت تولیدی ایران را به نرخی که شرکت می‌خواست به آن شرکت تحویل دهد، پذیرفته بود... واضح‌ترین دلیل ناموجه بودن دعوای بی‌طرفی بانک این بود که قصد داشت تمام نفت ایران را به شرکت سابق تحویل دهد؛ ولی موافقت نمی‌کرد که دولت ایران بتواند خود کمترین مقدار نفت خود را آزادانه به فروش رساند.»

۲- ارجاع به نیکلا گرجستانی

نحوه ارجاع به اثر تازه و ترجمه‌نشده جناب آقای نیکلا گرجستانی از این هم شگفت‌انگیز‌تر است. او می‌نویسد: «نیکلاس گرجستانی در کتاب جدید خواندنی‌اش، در نتیجه‌گیری پژوهش مفصلش درباره مداخله بانک جهانی می‌نویسد: در نگاهی پسا رویدادی، هر دو طرف را می توان به خاطر عدم انعطاف در این موضوع شماتت کرد...» اما حقیقت این است که این عبارات «نتیجه‌گیری پژوهش مفصل گرجستانی درباره مداخله بانک جهانی» نیستند و همان‌طور که کاتوزیان در ادامه نقل خود از گرجستانی می‌آورد، صرفا مربوط به بحث «سمت بانک» هستند.  گرجستانی قبلا خلاصه‌ای از پژوهش خود را در مطبوعات ایران به چاپ رسانده و خواننده پیگیر می داند که نتیجه بررسی‌های او از این قرار بوده است: «پیشنهاد بانک جهانی درواقع می‌توانست یک اسب تروا به حساب آید: نفت ایران تحت پوشش یک سازمان بین‌المللی بی‌طرف به کارتل بازگردانده می‌شد. همچنین به نظر می‌‌رسد مصدق و مشاور ارشد نفتی‌‌اش، حسیبی در همان نخستین ماموریت بانک جهانی، این حیله را حس کردند.... به‌نظر می‌‌رسد مدیران ارشد بانک جهانی، بلک و گارنر مصمم بوده‌‌اند که هر معامله‌‌ای که بازگشت شرکت نفت ایران و انگلیس به صنعت نفت ایران را به طریقی منتفی می‌کرد، رد کنند.»

و اما نکته پایانی: در بحث سمت بانک، هم روحانی و هم گرجستانی، انعطاف‌ناپذیری طرفین در موضوع «سمت بانک» را گوشزد کرده‌اند؛ اما گزارش حسیبی نشان می‌دهد که دست کم درباره طرف ایرانی، این توصیف دقیقی نمی‌تواند باشد.

پانوشت: با توجه به مشی بی‌طرفی مجموعه «دنیای‌اقتصاد»، طبعا حق پاسخگویی به این مطلب برای جناب آقای دکتر همایون‌کاتوزیان محفوظ است.

حمیدرضا عابدیان

منبع: تاریخ تحلیلی