گذار جهان مدرن از ائتلاف‌های مقدس

نتایج مجموعه‌ای از نظرسنجی‌های بین‌المللی (که به درخواست پارلمان اروپا و با همکاری دانشگاه آکسفورد انجام شده) واقعیات قابل تاملی را آشکار کرده است. این نظرسنجی بین مردمانی از کشورهای چین، هند، ترکیه، روسیه، ایالات‌متحده، عربستان سعودی، اندونزی، آفریقای جنوبی، برزیل و کره جنوبی، به علاوه یازده کشور اروپایی (که نامشان ذکر نشده) انجام گرفته است. برخی یافته‌ها دور از انتظار و باور نکردنی هستند. از جمله بیش از ۵۰درصد سوال‌شوندگان در چین، عربستان سعودی و ترکیه بر این باورند که ایالات متحده در حال جنگ با روسیه است. اکثریت قابل توجهی در این کشورها - و همچنین در هند و اندونزی – به پیروزی روسیه در اوکراین رای داده و این رویداد را در فرآیندی پنج‌ساله ممکن می‌دانند.

همچنان‌که بیش از نیمی از پاسخ‌دهندگان در چین، عربستان سعودی و روسیه احتمال می‌دهند که اتحادیه اروپایی در ۲۰سال آینده فرو می‌پاشد و از میان خواهد رفت. نکته شگفت‌انگیز ماجرا همراهی ۴۵درصد پاسخ‌دهندگان اهل ترکیه (یک نامزد شناخته‌شده، برای عضویت در این اتحادیه در حال فروپاشی) و نزدیک به ۳۰درصد اروپاییان با نظر اکثریت مورد اشاره بوده است. جالب‌تر آنکه بین اعتقاد به فروپاشی اتحادیه اروپا و پیروزی روسیه در جنگ اوکراین همبستگی معناداری وجود دارد و این همه نشان‌دهنده تزلزل غیرقابل انکار جایگاه اروپا و ایالات متحده در اوکراین خواهد بود.

پرسش چالش برانگیز دیگر، احتمال درگیری مستقیم نظامی آمریکا و چین در پنج سال آینده و بر سر موضوع تایوان است. ۵۲درصد چینی‌ها و ۳۹درصد آمریکایی‌ها این احتمال را منتفی نمی‌دانند. نکته به مراتب مناقشه برانگیزتر اما پاسخ‌هایی است که در باب دستیابی به تسلیحات هسته‌ای ارائه شده‌اند. تقریبا ۶۲درصد سعودی‌ها، ۵۶درصد کره‌جنوبی‌ها، ۴۸درصد ترکیه‌ای‌ها و ۴۱ درصد مردمان آفریقای جنوبی طرفدار دسترسی کشورهایشان به این سلاح کشتار جمعی هستند.

خبر خوب برای غربی‌ها اما حفظ پیشتازی‌شان در زمینه «قدرت‌های نرم» است. در پاسخ به مقصد دلخواهتان برای مهاجرت احتمالی، اکثریت واضحی از پرسش‌شوندگان در برزیل، عربستان سعودی، آفریقای جنوبی، کره جنوبی و ترکیه به اروپا یا ایالات متحده تمایل داشته‌اند. تنها در آفریقای جنوبی نسبت پاسخ‌دهندگانی که چین را انتخاب کرده‌اند از ۱۰درصد فراتر رفته و تقریبا هیچ‌کس نمی‌خواهد در روسیه زندگی کند. جاذبه‌های غرب اما فراتر از اینهاست. به استثنای پاسخ‌دهندگان روسی، مردم در بیشتر کشورهای مورد سوال «ایالات متحده و شرکا» را در موضوع حقوق بشر و اینترنت به «روسیه و شرکا» ترجیح می‌دهند. آنها همچنین بر این باورند که روسیه – با توجه به ارزش‌های سیاسی فعلی‌اش- جزئی از اروپا به حساب نمی‌آید.

انگاره‌ای که به وضوح نشان‌دهنده اعتقاد اکثریت پاسخ‌دهندگان به وجود ارزش‌های سیاسی واحد در اروپای حاضر است. هرچند چین، شریک مورد علاقه تجاری بسیاری از پاسخ‌دهندگان است؛ بااین حال کماکان همکاری امنیتی با ایالات متحده در اولویت قرار داشته و در این زمینه ابرقدرت غربی را بر قدرت نوظهور شرق دور ترجیح می‌دهند. قریب به اتفاق پاسخ‌دهندگان در برزیل، هند، عربستان سعودی، آفریقای جنوبی، کره جنوبی و ترکیه در صورت اجبار برای گزینش از میان دو ابرقدرت مذکور، آمریکا را انتخاب می‌کنند. البته در این مورد هم مانند بسیاری از سایر موارد، سوال‌شوندگان روسی تنها استثناهای غیر قابل چشم‌پوشی هستند.

این آیا نشان‌دهنده تفوق بی چون و چرای غرب است؟ ظاهرا اگر فشار، ناامنی و تهدیدی واقعی به وجود بیاید و اگر اجباری برای انتخاب ایجاد شود، این‌گونه است. در غیر این صورت اکثر کشورها از چنین سوگیری‌های آشکار و مرزبندی‌های تاریخ مصرف گذشته‌ای گریزانند. آنها ترجیح می‌دهند که روابط اقتصادی نزدیک با چین، همکاری امنیتی با ایالات متحده و البته استفاده از مواهب قدرت‌های نرم اروپا را به‌طور همزمان در دسترس داشته باشند. جهانی با رقبای قدرتمند متعدد، این بخت را در اختیار آنها قرار داده که از ترکیب این دول غیر متجانس برخوردار شوند.

این چندقطبی جدید اما نه «چندجانبه گرایی» است و نه حتی ربطی به «عدم تعهد» روزگار جنگ سرد دارد. این احتمالا همان پدیده‌ای است که نخستین‌بار به وسیله نخست‌وزیر هند «نارندرا مودی» و تحت عنوان «چندجانبه‌گرایی اصلاح‌شده» مطرح شد؛ یک قدرت بزرگ در میان سایر قدرت‌های بزرگ. شما صرفا منافع ملی‌تان را دنبال کنید و در این مسیر با شرکای مختلف در موضوعات متفاوت همراه شوید. انگاره‌ای که به وضوح با باورهای به‌جا مانده از جنگ سرد و قاب‌بندی‌های دوگانه «جو بایدن» مبنی بر تقابل اردوگاه دموکراسی و جهان خودکامه در تضاد کامل قرار خواهد داشت.

روزگار ائتلاف‌های مقدس و همیشگی، سوگیری‌های غالبا فریبکارانه و در نهایت تنها گذاشتن نزدیک‌ترین متحدان به سر آمده است. در دهه‌های آغازین قرن بیست‌ویکم دیپلماسی فراگیرتر می‌شود و همه جهان را پوشش می‌دهد؛ همراهی امنیتی با ایالات متحده، بازرگانی با چین، خرید انرژی از روسیه. این فقط قدرت‌های نوظهور خارج از اروپا نیستند که به این بازی علاقه‌مندند، این الزامی است که همه دنیا را به تبعیت فراخوانده است. مساله رها کردن ارزش‌ها نیست. مساله این است که شما برنده نخواهید شد مگر آنکه قوانین و بایسته‌های جهان جدید را درک کنید و به قواعد بازی پایبند باقی بمانید.

 

منبع: روزنامه گاردین