بازارهای پر از جمعیت واگن اسبی در دوران قاجار-تهران قدیم

گروه تاریخ و اقتصاد: آنچه می‌خوانید بخشی از یادداشت‌های دکتر فووریه، پزشک دربار ناصرالدین‌شاه است که طی سال‌های ۱۲۶۷ تا ۱۲۷۰ ه. ش در دربار ایران بود. وی خاطراتش در طول این سه سال را به تحریر درآورد. در اینجا وصف تهران آن روزها را می‌خوانید: طهران که می‌گویند از کلمه «طاهر» مشتق شده است در زمستان به هیچ وجه شایسته این عنوان نیست، زیرا باران که تا آخر پاییز اثری از آن نبود، این ایام خاک معابر را به گل مبدل ساخته است و برفی که در ماه قبل در شب‌های سرد زمستان باریده و آن را از بام‌ها به کوچه ریخته‌اند در معابر تنگ محلات قدیمی هرگونه عبور و مرور را مشکل ساخته است، تنها ارگ از این حالت مستثنی است زیرا که اگر هم برف‌های آن را بیرون نبرده باشند لااقل آنها را در بعضی قسمت‌ها روی هم جمع کرده و راه رفت و آمد را باز نموده‌اند.

طهران که تقریبا دارای ۱۳۰۰۰۰ نفر جمعیت است در دورادور خود بارویی دارد که آن را منحصرا از گل ساخته‌اند. این بارو به شکل هشت ضلعی نامنظم یا بهتر بگوییم مربعی است که چهار دیوار کوچک اضلاع آن را قطع کرده‌اند. امتداد اضلاع این بارو درست شمالی جنوبی یا شرقی غربی است و در هر طرف از چهار جهت آن سه دروازه است که مجموعا دوازده دروازه می‌شود ولی در ضلع شمالی امروز دو دروازه بیشتر نیست زیرا که دروازه شمیران را در موقع ساختن دیوار شمال شرقی بارو از میان برده‌اند.

هریک از این دروازه‌ها طاق‌هایی برج‌دار و بلند دارند و آنها را با کاشی‌های الوان مزین ساخته‌اند و شباهت آنها به یکدیگر زیاد است.

بین شهر طهران و این بارو فاصله زیاد است چه در هر طرف آن باغ‌های محصور وسیع و اراضی بایر پهناور و مزارع و موستان و قبرستان خانه‌های شهر را از بارو جدا کرده‌اند.

میدان توپخانه که یک عده توپ در آنجا هست و در شمال ارگ قرار دارد در حقیقت میدان مرکزی شهر است. از شش دروازه آن که از آنها دو دروازه سمت ارگ مهم‌تر محسوب می‌شود به چهار جهت شش خیابان بزرگ ممتد است که در دو طرف غالب آنها درخت کاشته‌اند و در بیشتر اوقات سال به خصوص در بهار و پاییز از کنار آنها نهر آبی نیز می‌گذرد.

این خیابان‌ها عبارتند از خیابان امین‌السلطان و لاله‌زار در شمال که از محلات نوساز طهران می‌گذرند، دو خیابان الماسیه و ناصریه در جنوب که به ارگ و بازار و محلات قدیمی پایتخت متوجهند، خیابان چراغ‌گاز که از آن هم می‌توان به دروازه شمیران رفت و هم به ایستگاه راه‌آهن شاهزاده عبدالعظیم. خیابان دیگر خیابان مریضخانه است که راه قزوین و اروپا از آنجاست.

اگر خیابان مریضخانه را از طرف مغرب و خیابان چراغ‌گاز را از طرف مشرق امتداد دهیم می‌توان گفت که طهران کهنه در جنوب این خط و طهران نو در شمال آن قرار دارد.

قسمت شمالی طهران به داشتن کوچه‌های زیبا و مستقیم و حیاط‌ها و باغ‌های وسیع و عمارات زیاد ممتاز است به‌خصوص که تمام سفارتخانه‌های خارجی غیر از سفارت روس که در آخر خیابان چراغ‌گاز در جانب قسمت قدیمی شهر است بقیه در این قسمت شمالی واقع شده‌اند.

اگر از میدان توپخانه به سمت شمال دو خیابان شمالی جنوبی را بگیریم عمارت صدراعظم و باغ لاله‌زار و سفارتخانه‌های ممالک اروپایی و ممالک متحده آمریکا و عثمانی و عمارت و ابنیه جهانگیرخان وزیر صنایع و باغ بزرگ امین‌السلطان را در سر راه می‌بینیم.

در برگشتن اگر خیابان سیف‌الدوله را اختیار کنیم به عمارت بهارستان می‌رسیم که امروز اقامتگاه یحیی‌خان مشیرالدوله است و باغ وسیعی دارد که مدرسه بزرگ سپهسالار با وجود عظمت به هیچ‌وجه فضای آن را تنگ نکرده.

کمی فاصله از میدان بهارستان در ضلع جنوب غربی کوچه‌ای که از آنجا به لاله‌زار برمی‌گردد منزل شاهزاده ظل‌السلطان واقع است و ظل‌السلطان غیر از این خانه مالک پارکی است نزدیک باروی شهر قریب به پارک امین‌الدوله.

از میدان بهارستان اگر امتداد خیابان نظامیه را بگیریم طرف دست چپ ما مسجد سپهسالار است بعد از آن به خانه محقر دوست من اعتمادالسلطنه می‌رسیم که بی‌سر و صدا در آنجا در میان کتب خود زندگی می‌کند، طرف دست راست قبرستانی قدیمی است و بعد از آن در چند قدمی سفارت روس به خیابان چراغ‌گاز وارد می‌شویم.

میدان دیگر شهر میدان مشق است که میدانی وسیع و محصور است و در قسمت تازه‌ساز شهر و برای مشق نظامیان ساخته شده و گاهی هم شاه سپاهیان را در آنجا سان می‌بیند. در میدان مشق نزدیک در غربی میدان توپخانه است یعنی همین که چند قدم از این در خارج و در خیابان مریضخانه داخل شدید به در میدان مشق می‌رسید.

خیابان الماسیه که داخل ارگ می‌شود و خیابان ناصریه یا خیابان شمس‌العماره یعنی دو خیابان جنوبی میدان توپخانه راه وصول به محلات قدیمی شهرند و در این محلات جز ایرانی کسی دیگر ساکن نیست.

کوچه‌ها و محلات تنگ و پرپیچ و خم است و جمعیتی که چندان پاک و پاکیزه هم نیستند در هر قدم در رفت و آمدند. کثافت آنها بی‌نهایت است، مخصوصا پایین بازار و در کوچه‌هایی که راه میدان قاپوق و میدان مال‌فروش‌ها و محله یهودی‌هاست ممکن نیست که انسان از آنها بگذرد و دائم با بوی عفونت لاشه مردار همراه نباشد.

محله بازار در جنوب و جنوب شرقی ارگ است و اختصاص آن به کوچه‌های طاقداری است که جابه‌جا سقف آنها را برای جریان هوا و رسیدن نور سوراخ کرده‌اند. وجود این طاق‌ها عابرین و کسبه را در تابستان از شدت آفتاب و در زمستان از برف و باران محفوظ می‌دارد.

تمام ایام سال و در هر ساعت از روز صبح تا غروب این بازارها پر از جمعیت است. با این حال شترها و قاطرهایی که بار دارند از آنجا می‌گذرند.

در بازار بزرگ در خیابان جبه‌خانه واقع است و جلوی آن میدان کوچکی است که به آن سبزه میدان می‌گویند. اگر فرنگی ناشناسی بخواهد وارد بازار شود و بلدی همراه نداشته باشد در پیچ و خم‌های بازار گم می‌شود نه به این جهت که نتواند در این دالان‌های عریض و طویل که غالبا امتداد مستقیم دارند، راه بازگشت خود را نشان بگذارد بلکه چون جمعیت و چهار بازار و کوچه‌های بن‌بست در آن زیاد است؛ شخص غریب در آنجا سرگردان می‌ماند؛ مثلا نزدیک مسجد شاه، بازار بزرگی است که پس از مقداری امتداد به سمت جنوب متوجه مشرق می‌شود و بعد از آنکه دو ثلث آن طی شد، بازار دیگری از آن منشعب می‌گردد که متوجه شمال است و تا خیابان چراغ‌گاز امتداد‌ می‌یابد، به شکلی که خانه امین‌الدوله طرف دست راست و سفارت روس طرف دست چپ آن واقع می‌شود و در هر قدم از آن کوچه‌های تنگی قرار دارد که از آنها نیز کوچه‌های دیگری متفرع می‌گردد و انتهای آنها یک میدان یا کاروانسرایی است که در آنها چند درخت کاشته و بارهای تجارتی را روی هم انبار کرده‌اند. همین کیفیت است که شخص غریب را در بازارهای طهران سرگردان می‌کند و حس جهت‌یابی را از او می‌گیرد.

بازارها عالم خاصی است به این معنی که نماینده هر نوع شغل و تجارت و صنعت را در آن می‌توان یافت ولی از خوشبختی مشتریان، نمایندگان هر صنف در محل‌های مخصوصی جمعند و اصناف مختلفه با هم مخلوط نمی‌شوند.

در دو طرف دیوارهای ضخیم بازار که سقف‌ها بر آنها متکی‌اند، قدم به قدم طاق‌نماهایی به اسم دکان و مغازه ساخته‌اند که سراسر آنها پر از کالاست.

در کنار هر یک از این دکان‌ها کارگر یا کارگرانی نشسته‌اند که با همان تأنی مخصوص مشرق‌زمینی که تا حدی حاکی از نقص آلت و افزار کار آنهاست، مشغول حرفه خود هستند و من تاکنون در بازار کسی را ندیده‌ام که ایستاده کار کند.

یک نفر فرنگی تازه‌وارد بی‌اختیار در مقابل قالی‌ها و پارچه‌ها و انواع اسلحه‌‌ای که در بازار گسترده است به تماشا می‌ایستد و اگر طالب خرید اشیا عتیقه باشد، بهتر از بازار طهران جایی را نخواهد یافت و تمام روز از تماشای کتاب‌های تذهیب‌شده نادر و ظروف طلاکاری قدیمی و کاشی‌های طلایی که امروز دیگر مردم ایران از ساختن مثل آنها عاجزند سیر نخواهند شد و هر قدر بخواهد می‌تواند از استوانه‌های فلزی عهد کلدانیان، آشوریان، عیلامیان و مهرهای دوره اشکانی و ساسانی و مسکوکات سلسله‌های مختلف حتی هخامنشیان که چند قرن پیش از اسکندر کبیر در ایران سلطنت می‌کرده‌‌اند، برای خود بخرد.

آب مشروب طهران مثل غالب شهرهای دیگر ایران از قنات است و تمام آن از دامنه البرز می‌آید. دهانه‌های چاه‌های این قنوات که از همان راه‌ها قنوات را کنده و دورادور آنها خاک را تپه کرده‌اند در تمام جلگه بیرون شهر مخصوصا در بیرون دروازه‌های شمیران و دوشان‌تپه نمایان است.

آب طهران چون از البرز می‌آید از شمال داخل شهر می‌شود و خانه به خانه از منازل اغنیا گرفته تا خانه‌های فقرا همه را مشروب می‌‌کند ولی البته فقرا غالب اوقات فدای اغنیا می‌شوند و عموما در تابستان که از همه فصول احتیاج به آب بیشتر است طهران گرفتار بی‌آبی است.

در نتیجه، وضع ناپسند توزیع آب به توسط مجاری روباز غالب اوقات بعضی از امراض به سرعت تمام سراسر شهر را می‌گیرد و ابتلای عمومی دست می‌دهد.

در محلات قدیمی و بازار آب در وسط کوچه‌ها در جوی تنگ کم‌عمق سرپوشیده‌ای جاری است و هر چند قدمی سوراخ گشادی در آن ترتیب داده‌اند که هر خانه از آنجا آب می‌برد و اکثر اوقات اشیای آلوده خود را هم در آنجا می‌شویند. به علاوه کثافت کوچه و راه هم از همانجا داخل آب می‌شود. با این وضع حال آبی که مردم بدبخت محلات دور از مرکز طهران می‌نوشند معلوم است که چیست.

یخ نیز مثل آب در ممالک گرم مخصوصا ایران اهمیتی خاص دارد و بیشتر آن را از کوه‌های البرز به خصوص دماوند می‌آورند و تقریبا تمام مدت سال قاطرها آن را از دماوند به طهران می‌‌رسانند و مردم عادت دارند که حتی زمستان هم شربت و آب را با یخ استعمال کنند.

غیر از این منبع در اطراف باروی طهران نیز یخچال‌های زیاد هست که عمقی چندان ندارند و آنها را روزها در زمستان آب می‌اندازند و شب‌ها یخ می‌گیرند بعد یا آن یخ را برای فروش به بازار می‌فرستند یا در گودال‌های زیرزمینی یخچال که سقفی ضخیم دارد برای تابستان انبار می‌کنند.

یک عده از اعیان طهرانی در طرف مغرب شهر یعنی در محله سنگلج و اراضی بین دروازه قزوین و دروازه باغ‌شاه پارک‌ها و باغ‌های بزرگی ساخته‌اند که یکی از آنها امیریه است متعلق به نایب‌السلطنه.چون تمام زیبایی این باغ‌ها از برکت مقدار آبی است که به آنها می‌رسد آنها را مخصوصا در محلاتی ساخته‌اند که آب شهر ابتدا به آنجا وارد می‌شود تا بتوانند بیشتر و بهتر از آن استفاده کنند.در طهران از هر درختی بهتر چنار رشد دارد و اینکه یکی از سیاحان قدیمی طهران را «شهر چنار» نامیده بی‌سبب نبوده است.

بناهای طهران همه خشت و گلی است، دیوارها و بام‌ها را با کاهگل ضخیم می‌اندایند و اگر هم آجر به کار ببرند بر اثر حدت آفتاب تابستانی از هم متلاشی می‌شود و حالیه که باران‌های زمستانی شروع به ریزش کرده سقف‌ها و دیوارهای پوسیده غالبا فرو می‌ریزد و بچه‌ها و حیوانات را زیر آوار می‌گیرد، اصطبل‌ها خراب می‌شود و پاره‌ای قسمت‌ها از سقف بازارها بر سردکاندارها پایین می‌آید و تلفات بسیار وارد می‌سازد.در طهران معمولا از خرداد تا آبان باران نمی‌آید و امسال بارانی که بنا به عادت در پاییز باید بیاید در اوایل زمستان شروع شده. اگر چه باران طهران کم است ولی وقتی در اینجا می‌بارد شدت آن بسیار زیاد است. برف هم در اواسط زمستان غالبا عصرها یا شب‌ها می‌آید و دانه‌های آن درشت است.

منبع: سه سال در دربار ایران، تالیف دکتر فووریه، ترجمه عباس اقبال، نشر علمی

بازارهای پر از جمعیت