مرگ نظریه‌پرداز مدل‌های پویا در تحلیل فرآیندهای اقتصادی

گروه تاریخ و اقتصاد: یان تین‌برگن، اقتصاددان مشهور هلندی در نهم ژوئن سال ۱۹۹۴ درگذشت. او در سال ۱۹۶۹ جایزه نوبل اقتصاد را به‌خاطر «خلق و به‌کارگیری مدل‌های پویا در تحلیل فرآینده‌ای اقتصادی» به دست آورد.

تین‌برگن در سال ۱۹۰۳ در لاهه هلند به دنیا آمد. تین‌برگن خانواده‌ای اهل علم داشت. چهار سال بعد از دریافت جایزه نوبل اقتصاد، برادر کوچک‌تر وی نیکلاس تین‌برگن به خاطر مطالعه رفتار جانوران جایزه نوبل زیست‌شناسی را دریافت کرد، کوچک‌ترین برادرش لوک تین‌برگن نیز جانورشناسی برجسته بود.

او در کتاب‌های «نظریه سیاست اقتصادی ۱۹۵۲»، «تمرکز و عدم تمرکز در سیاست اقتصادی ۱۹۵۴» و «سیاست اقتصادی: مبادی و طرح‌ریزی ۱۹۵۶» به اشاعه این عقیده می‌پردازد که یک دولت باید اهداف کمی ( مثل سطح هزینه دولت، میزان مالیات‌ها و رشد عرضه پول) را به خدمت بگیرد. استفاده از این روش، به کمک ارقام واقعی اقتصاد هلند به محک تجربه گذاشته شد. به این‌ترتیب کتاب «نظریه سیاست اقتصادی» تین‌برگن سریعا به یکی از پرخواننده‌ترین کتب مربوط به سیاست‌گذاری اقتصادی تبدیل شد.

تین‌برگن در سال ۱۹۵۵، دفتر برنامه‌ریزی مرکزی هلند را‌ ترک کرد و به بررسی مشکلات اقتصادی کشورهای توسعه‌نیافته و ارائه مشاوره‌های فراوان به دولت‌های مرتبط مشغول شد.

تین برگن از اعضای فعال حزب کارگری سوسیال- دموکرات بود. وی باعث توسعه و خلاقیت در اقتصادسنجی شد. وی از اولین اقتصاددانانی است که مدل‌های چند معادله‌ای را در اقتصاد مطرح کرد. تین‌برگن در سال ۱۹۳۶، مدل اقتصادسنجی کلان اقتصاد هلند را به ۲۴ معادله رساند که این معادلات تشریح‌کننده روابط اقتصادسنجی کلیدی در اقتصاد، سرمایه‌گذاری تجاری، صادرات و... است.

تین برگن در سال ۱۹۳۹، مدل اقتصادی آمریکا را بر‌ای سال‌های ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۲- که دربرگیرنده ۴۸ معادله بود- نوشت. در زمان جنگ جهانی دوم نیز یک مدل مشابه بر‌ای اقتصاد انگلستان طراحی کرد. این کار آماری وی باعث ایجاد مباحثات داغی میان او و جان مینارد کینز درباره ماهیت و استفاده از اقتصادسنجی شد. ادعای کینز این بود که نظریه اقتصادسنجی صرفا بی توجهی به چیزی است که در حال حاضر واقعیت کیفی در مورد روابط اقتصادی است. تین‌برگن در پاسخ کینز اظهار کرد، ضرایب رگرسیون می‌توانند به امتحان نظریه‌ها و تا حدی پیشنهاد نظریه‌های اقتصادی جدید کمک کنند. وی بر‌ای روشن کردن این مساله از مدل‌های اقتصادسنجی کلان برای مطالعه نوسانات اقتصادی و نظریه‌های توسعه درباره دوره‌های تجاری استفاده کرد.

تین برگن یکی از مهم‌ترین بنیانگذاران اقتصادسنجی، تحلیل‌های ریاضی- اقتصادی و اقتصادی- آماری محسوب می‌شود. معیارهای اقتصادسنجی وی در گذشته در حساب‌های ملی و بودجه ملی بسیاری از کشورها کاربرد پیدا کرده است.

تین برگن پس از توسعه مدل اقتصادسنجی کلان در اقتصاد، به سوی جریان‌های سیاسی جلب شد و نشان داد که چگونه سیاست‌گذاران می‌توانند از مدل‌های اقتصاد کلان بر‌ای سنجش آثار سیاست پیشنهادی استفاده کنند و چگونه مدل آماری می‌تواند به آنها در تصمیم‌گیری سیاسی در زمان مواجهه با اهداف اقتصادی متضاد کمک کند. علاوه بر این توضیح داد، چگونه می‌توان از تحلیل اقتصادی بر‌ای کمک به برنامه‌های توسعه اقتصادی بین المللی برای بهبود درآمدهای اقتصادی استفاده کرد.

تین برگن توزیع درآمد را از یک دورنگری پویا به‌دست آورد. وی علاوه بر جست‌وجوی علل توزیع درآمد جاری، علل ریشه ‌ای در تغییرات توزیع درآمد در طول زمان را پیدا کرد و این موارد را در عوامل موثر عرضه و تقاضای نیروی کار لحاظ کرد. به نظر وی، تحصیلات و توسعه تکنولوژی از مهم‌ترین عوامل موثر در عرضه و تقاضای نیروی کار است.

طی دهه ۱۹۳۰، اقتصاددانان کلان موضوع فازهای مختلف را در دوره‌های تجاری مطالعه و توضیحات متفاوتی را بر‌ای هر کدام از فازهای مختلف تهیه کردند. علاوه بر این، به این موضوع که چگونگی صرفه‌جویی‌ها به تعادل می‌رسند ( تحلیل استاتیک) نیز توجه کردند، در عین حال که توجه کمی به رشد صرفه جویی‌ها و نوسانات طی زمان داشتند. تین برگن توضیح خاصی از «دوره‌های تجاری» ارائه و نشان داد که چرا و چگونه صرفه‌جویی‌ها طی زمان تغییر می‌کنند. طی سال‌های ۱۹۳۸-۱۹۳۶ تین برگن در جامعه ملل کار می‌کرد، در آن زمان از وی دعوت شد تا نظریه‌های دوره‌های تجاری را که گوتفرید هابرلر در کتاب «ترقی و رکود» خود (۱۹۳۷) مطالعه کرده بود، آزمون کند. نتیجه این کار تالیف دو جلد کتاب «آزمون آماری دوره‌های تجاری» بود که وی در سال ۱۹۳۹ به چاپ رساند و جلد اول آن به‌طور کلی به فعالیت‌های سرمایه‌گذاری و جلد دوم آن به مدل‌های کلان دوره‌های تجاری در ایالات‌متحده آمریکا اختصاص یافت. وی در پاسخ به انتقاد کینز از این کتاب، [محترمانه] پاسخ داد که کینز مدل اقتصاد کلان او را نفهمیده است!

سهم اصلی دیگر تین برگن آن بود که نشان دهد یک دولت با اهداف کمی اقتصادی متعدد، به‌عنوان مثال، نرخ بیکاری و نرخ تورم باید حداقل ابزار سیاسی لازم نظیر مالیات و سیاست پولی را در دست داشته باشد.

او به‌عنوان یک سوسیالیست، اعتقاد داشت که اقتصاد پویا و موقعیت‌های اجتماعی به وسیله سیاست‌های عقلانی دولت قابل دستیابی است.

منبع:

- قنادان، محمود، جوایز نوبل اقتصاد، تهران: موسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول ۱۳۹۱