دنیای اقتصاد -گروه تاریخ و اقتصاد:
گفته میشود که بیش از ۱۲۰هزار رشته قنات شناسهدار در کشور وجود دارد که بیش از ۳۷هزار از آنها فعال و زنده هستند. در این میان تاکنون ۱۱رشته قنات ثبت جهانی شده است. داستان قنات در ایران که با قصه جن و پری رقم خورده، در واقع داستان شکلگیری تمدن کاریزی است. ایرانیها اگر اندیشه حفر قنات را در سر نمیپروراندند و رمز و راز مهندسی آن را فرا نمیگرفتند چه بسا در تداوم حیات اقتصادی خویش دچار مشکل میشدند و چه بسیار شهرها که پدید نمیآمد یا از بین میرفت. در اینجا بخشهایی از کتاب قنات در ایران، نوشته محمدرضا حائری را میخوانید:
اسداله الوندیزاده/دکترای اقتصاد و تحلیلگر مسائل اقتصادی
در طول تاریخ همواره به کیفیت ارتباط بین حاکمان و مردم بهعنوان یکی از محورهای اصلی توسعه نگریسته شده است. پادشاهان زیادی به مسند قدرت رسیدهاند هرکسی نغمه خود خوانده، صحنه را ترک کرده و تاریخ نغمههای زیادی از پادشاهان را ضبط کرده است. گفته میشود فرآیند توسعه بیشتر از آنکه معلول سیاستهای اقتصاد کلان باشد، به کیفیت ارتباط بین فرادستان و فرودستان برمیگردد.
قنات دوطبقه «مون» در شهرستان اردستان از دستاوردهای جالب علم مهندسی قدیم است که برای کاوش و حفر آن مقنیان ورزیده بهکار گرفته شدهاند و با در نظر گرفتن شرایط اقلیمی آن را ایجاد کردهاند. ساخت این قنات را به مقنی یزدی نسبت میدهند که شبی در شهر میخوابد و صدای آبهای زیرزمینی را میشنود و سپس برای حفر قنات به اهالی توصیههایی میکند و مردم رشته اول قنات را حفر میکنند.
اگر باغهای سرسبز فردوس اینقدر زیباست، قطعا پای یک قنات قدیمی در میان است. قنات بلده فقط یک رشته قنات ساده نیست، بلکه مجموعهای از ۱۵قنات و دو چشمه آب است که منبع آبرسانی به مزارع و باغات شهر تون بوده است. آنچه این قنات و سیستم آبیاری پیشرفتهاش را جذابتر میکند قدمت آن است که احتمالا به دوران ساسانی بازمیگردد. قنات محلی برای تامین آب شرب اهالی تون نیز بوده و کار تصفیه آب را هم به شیوه هوشمندانهای انجام میداده است. یک روش برای حفظ آب قنات از تبخیر و همچنین جلوگیری از نفوذ بیش از حد در خاک استفاده از خاکرس بوده که بسیار ساده و هوشمندانه است. قنات جهانی بلده فردوس در فهرست آثار میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است.
چون از شهر تون برفتیم آن مرد گیلکی مرا حکایت کرد که وقتی ما از تون به گنابد (گناباد) میرفتیم، دزدان بیرون آمدند و بر ما غلبه کردند. چند نفر از بیم خود را در چاه کاریز افکندند. بعد از آن، از آن جماعت یکی را پدری مشفق بود.