رشد اقتصاد ایران که تا پیش از تحریم‌‌‌ها با شتاب متوسطی (در حدود ۵/ ۳ درصد) پیش می‌‌‌رفت، در دهه نود متوقف شد. میانگین رشد اقتصادی صفر در کنار افزایش جمعیت به معنی کاهش درآمد سرانه بود. بنابر داده‌‌‌های موجود از سال ۲۰۱۱، هشت میلیون ایرانی از طبقه متوسط به طبقه متوسط رو به پایین سقوط کردند و  ۴میلیون به فقرای ایران اضافه شد. بنابر محاسبه دکتر مسعود نیلی، متوسط نرخ تورم از سال ۸۰، در سال‌های بدون تحریم ۴/ ۱۶‌درصد و در سال‌های تحریم ۴/ ۳۶‌درصد بود. یعنی در حدود ۲۰‌درصد تورم اضافه به خاطر تحریم‌‌‌ها بر اقتصاد و مردم ایران تحمیل شد.

البته آثار تحریم به این اعداد و ارقام محدود نمی‌شود. برای مثال تحریم فروش هواپیما یا کمک فنی در صنعت خودروسازی از جمله تحریم‌‌‌هایی است که به صورت مستقیم جان مردم ایران را به خطر می‌‌‌اندازد. ممنوعیت فروش هواپیما موجب فرسودگی ناوگان هواپیمایی کشور و خطرات مرتبط با آن شده است. ممنوعیت کمک فنی در خودروسازی نیز امکان انتقال فناوری و افزایش ایمنی و کیفیت خودروهای تولیدی را با مشکل مواجه کرده است. در هر دو مورد، تحریم‌‌‌ها جان مردم ایران را به طور مستقیم هدف قرار داده‌‌‌اند. آثار تحریم البته گاهی شکل بسیار دردناک‌‌‌تری به خود می‌‌‌گیرند.

برای مثال خانواده بیماران سرطانی که با بالارفتن نرخ ارز نگران تامین داروی بیمار خود می‌‌‌شوند. یا تبلیغ تلخ خیریه کودکان سرطانی مهک با این عنوان که «کمک کنید تا قد قلک محک به هزینه دارو برسه.» فقط خدا می‌‌‌داند که چه تعداد بیمار ایرانی به خاطر افزایش مشکلات تامین دارو سلامتی یا حتی در برخی موارد جان خود را از دست داده‌‌‌اند. به گفته مدیرعامل انجمن بیماران تالاسمی با بازگشت تحریم بیش از ۶۰۰ بیمار تالاسمی جان خود را از دست داده‌‌‌اند. یونس عرب، مدیر انجمن تالاسمی ایران می‌‌‌گوید: «تحریم‌‌‌های دارویی علیه بیماران ایرانی، جنایت علیه بشریت است. تعداد فوتی‌‌‌ها قبل از تحریم، سالی ۱۰ تا ۲۰ مورد بود اما این آمار به سالی ۱۵۰ تا ۱۸۰ مورد فوتی نیز رسیده است. از اول بازگشت تحریم‌‌‌ها ۶۶۲ بیمار تالاسمی را از دست داده‌‌‌ایم.»

به رغم این هزینه‌‌‌های سنگین انسانی که چندان کمتر از تلفات جنگ نظامی نیست، جامعه مدنی ایران تلاش چندانی در مخالفت و مقابله با تحریم‌‌‌های خارجی از خود نشان نداد. به بیان دیگر، گروه‌‌‌های مختلف اجتماعی با ابزار و امکاناتی که در اختیار دارند می‌توانستند و به باور نگارنده همچنان می‌توانند نقش بسیار موثری در مخالفت و مقابله با تحریم‌‌‌های غیرانسانی ایفا کنند. برای مثال اساتید ایرانی دانشگاه در داخل و خارج می‌‌‌تواستند یک شبکه گسترده علیه تحریم‌‌‌ها شکل دهند و نزد افکار عمومی دنیا هزینه اعمال تحریم‌‌‌ها را برای کشور تحریم‌‌‌کننده افزایش دهند. این شبکه ضد تحریم می‌توانست شامل گروه‌‌‌های مختلف اجتماعی مانند هنرمندان، ورزشکاران، فعالان اقتصادی و حتی فعالان سیاسی منتقد و مخالف حکومت نیز باشد.

همچنین بسیج نیروی عظیمی از جامعه مدنی ایرانی هزینه اعمال تحریم‌‌‌ها را برای طرف‌‌‌های غربی بسیار سنگین می‌کند و از طرف دیگر می‌تواند تسهیلگر مسیر رفع تحریم‌‌‌ها و خروج اقتصاد ایران از انزوا شود. جالب اینکه طرف تحریم‌‌‌کننده به شدت برای ایجاد شبکه‌‌‌هایی از افراد فارسی‌‌‌زبان و انگلیسی‌‌‌زبان حامی تحریم سرمایه‌گذاری کرده است تا اعمال تحریم‌‌‌های فلج‌‌‌کننده حتی در دوران بحران کرونا را هم توجیه کنند. برای مثال مارک دوبوویتز، مدیر بنیاد دفاع از دموکراسی (FDD)، لابی تندروی اسرائیل در آمریکا چند مرتبه در کمیته‌‌‌های مختلف کنگره آمریکا در مخالفت با توافق هسته‌‌‌ای و رفع تحریم‌‌‌ها صحبت کرد.

شبکه حامی تحریم از روش‌های متعددی برای ایجاد آگاهی اشتباه و کاذب در مورد تحریم استفاده می‌کند تا از این طریق مانع ایجاد همبستگی مردم علیه تحریم‌‌‌ها شود. برای مثال به دفعات حامیان تحریم مدعی شدند که دارو تحریم نیست و حتی خانم معمارصادقی، رئیس بنیاد توانا از حامیان تحریم در یک مناظره تلویزیونی منکر اثر تحریم‌‌‌ها بر تامین دارو شد. اما واقعیت ماجرا چیست؟ درست است که دارو از تحریم معاف شده، ولی تحریم‌‌‌ها آنقدر ریسک تبادل مالی با ایران را افزایش داده که هیچ بانک بین‌المللی مسوولیت انتقال پول دارو را قبول نمی‌‌‌کند. از آن مهم‌تر وقتی درآمدهای نفتی و رشد اقتصادی در نتیجه تحریم افت شدید پیدا می‌کند، توانایی کشور برای خرید دارو، به‌ویژه داروهای خاص و گران به شدت محدود می‌شود. در واقع حتی اگر هیچ مانع حقوقی بر سر خرید دارو و تجهیزات پزشکی وجود نداشته باشد، کاهش درآمد نفتی و کوچک شدن اقتصاد به خودی خود برای کاهش توانایی دولت و بیماران در تهیه دارو و دسترسی به درمان کافی بود.

کوچک شمردن خسارات انسانی تحریم، بزرگنمایی سهم ناکارآمدی‌‌‌های داخلی، انسانی‌‌‌سازی تحریم‌‌‌کننده (مانند تاکید بر این موضوع که آمریکا دارو را تحریم نکرده، هرچند در عمل تحریم‌‌‌ها و فشار حداکثری به معنی توان کمتر برای خرید دارو است)، تخریب مخالفان تحریم، مشروعیت‌‌‌زدایی از دولت ایران (آمریکا اگر حمله نظامی هم کند مقصر دولت ایران است) و... چند نمونه از روش‌های شبکه حامی تحریم برای ایجاد آگاهی کاذب در مورد تحریم‌‌‌هاست.

در دوران جنگ نظامی، مردم با دیدن گلوله‌‌‌ها و موشک‌‌‌هایی که کشور آنها را هدف قرارداده درک ملموسی از واقعیت جنگ و آثار آن به دست آورده و برای دفاع از حق حیات خود بسیج می‌‌‌شوند. اما به دلیل ناپیدا و پیچیده بودن جنگ اقتصادی، آثار و پیامدهای آن به راحتی قابل مشاهده نبوده و شبکه حامیان تحریم هم با انواع روش‌ها سعی می‌کنند آگاهی درستی در مورد تحریم‌‌‌ها ایجاد نشود. در این شرایط جامعه مدنی و گروه‌‌‌های مختلف اجتماعی برای اصلاح آگاهی کاذب درباره تحریم‌‌‌ها یک وظیفه حیاتی بر عهده دارند. همان‌طور که ورزشکاران، هنرمندان، نخبگان علمی و... یک جامعه در دوران جنگ اقتصادی می‌توانند با آگاهی‌‌‌رسانی و ایجاد همبستگی ملی در توقف جنگ موثر باشند، در دوره جنگ اقتصادی (که شکل دیگری از همان جنگ نظامی است) نیز می‌توانند با اصلاح آگاهی کاذب و اطلاع‌‌‌رسانی درست در مورد آثار و عواب تحریم‌‌‌ها، پتانسیل‌‌‌های مردمی را برای مقابله و رفع تحریم‌‌‌ها احیا کنند.