ساتیا نادلا، مدیری کنجکاو و تشنه یادگیری

ساتیا نارایانا نادلا در سال ۱۹۶۷ در شهر حیدرآباد هندوستان به دنیا آمد. پدرش کارمند دولت بود و مادرش استاد زبان باستانی سانسکریت. او در نوجوانی می‌خواست یک بازیکن حرفه‌ای کریکت بشود و در مدرسه هم بازی می‌کرد. اما متوجه شد که استعداد ورزشی او به اندازه علاقه اش به علوم و تکنولوژی نبود. به این ترتیب بود که نادلا در سال ۱۹۸۸ مدرک کارشناسی خود را در رشته مهندسی الکترونیک از موسسه تکنولوژی مانیپال گرفت و شاید به همین دلیل بود که زمانی هم گفت: «همیشه می‌دانستم که می‌خواهم یک چیزهایی بسازم.» اما آنجا در هند، آنها برنامه درسی واقعی برای علوم کامپیوتری نداشتند و به همین دلیل او به آمریکا رفت تا در دانشگاه ویسکانسین میلواکی تحصیل کند و در سال ۱۹۹۰ از آنجا فارغ‌التحصیل بشود.

حالا زمانی بود که او در یکی از شرکت‌های کامپیوتری افسانه‌ای سیلیکون ولی یعنی Sun Microsystems که یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان سرور در جهان است، مشغول به کار شد. سال ۱۹۹۲ اما برای نادلا سال سرنوشت‌سازی بود؛ چون در همین سال بود که او به مایکروسافت پیوست. در آن زمان بیل گیتس موسس مایکروسافت، هنوز مدیرعامل این شرکت هم بود و ویندوز راه خودش را برای حاکمیت بر جهان کامپیوترهای شخصی آغاز کرده بود. نادلا یکی از سی مهاجر هندی شاغل در مایکروسافت بود. اولین پروژه‌ای که روی آن کار می‌کرد، تولید تلویزیون تعاملی این شرکت بود که در نهایت شکست خورد و پروژه بعدی سیستم عامل ویندوز NT بود. در همان زمان و موقعی که نادلا در مسیر رشد در مایکروسافت قرار گرفته بود، با همسرش آنو که همچنان در هندوستان زندگی می‌کرد، ازدواج کرد. شرایط برای آوردن همسرش به آمریکا پیچیده و سخت بود؛ چون او هنوز اقامت قانونی این کشور را نداشت؛ در نهایت و با کمک قانون ویزای H-۱B توانست همسرش را به آمریکا بیاورد و چند سال بعد بالاخره اجازه اقامت قانونی این کشور را دریافت کرد.

در سال‌های اولیه حضورش در مایکروسافت، سختی‌های زیادی را برای رفت و آمد به محل کارش در ردموند واشنگتن و دانشگاه شیکاگو، تحمل کرد و در نهایت در سال ۱۹۹۷ توانست فارغ‌التحصیل شده و مدرک کارشناسی ارشد خودرا از این دانشگاه بگیرد. او در سال ۱۹۹۹ اولین سمت مدیریتی خودش به‌عنوان معاون بخش bCentral مایکروسافت را به عهده گرفت. این بخش در واقع مجموعه‌ای از خدمات تحت وب برای کسب‌و‌کارهای کوچک مانند ایمیل و وب هاستینگ را ارائه می‌داد. در سال ۲۰۰۰ مایکروسافت استیو بالمر را به‌عنوان دومین مدیرعامل خود انتخاب و معرفی کرد. در سال ۲۰۰۱ نادلا رشد کرد و عنوان معاون بخش راهکارهای تجاری مایکروسافت را گرفت. گروه تحت مدیریت او مقدمات راه‌اندازی سیستم مبتنی بر کلاد CRM این شرکت را راه‌اندازی کردند تا با Salesforce رقابت کند.

نادلا همچنان مسیر رشدش در مایکروسافت را ادامه داد و در سال ۲۰۰۷ به‌عنوان معاون بخش خدمات آنلاین مایکروسافت انتخاب شد و این به معنای آن بود که او مسوولیت موتور جست‌وجوی بینگ این شرکت، نسخه‌های آنلاین آفیس و خدمات بازی Xbox Live را به عهده داشت. در ماه فوریه سال ۲۰۱۱ نادلا قدم بزرگ دیگری در مسیرش برداشت و رئیس بخش سرور و ابزارهای مایکروسافت شد. در آن زمان این بخش مسوولیت یکی از اقدامات ریسکی بالمر یعنی پلت‌فرم کلاد Azure را هم به عهده داشت. وقتی ساتیا نادلا به این سمت انتخاب شد، بخش سرور و ابزارهای مایکروسافت درآمد ۶/ ۱۶ میلیارد دلاری داشت و تا سال ۲۰۱۳ درآمد این بخش به ۳/ ۲۰ میلیارد دلار رسید. در این زمان مایکروسافت دچار مشکلات مختلفی شده بود. شکست بزرگ ویندوز ۸ در بخش کامپیوترهای شخصی به بخش موبایل هم رسید و این سیستم عامل نتوانست با آی‌فون و گوشی‌های اندرویدی رقابت کند. موتور جست‌وجوی بینگ هم نتوانست به سلطه گوگل پایان دهد. در نهایت بالمر که در مدت حضورش در مایکروسافت مشکلات و چالش‌های بزرگی را تجربه کرده بود، در سال ۲۰۱۳ اعلام کرد که از سمتش کناره‌گیری می‌کند.

کمیته جست‌وجوی مدیرعامل جدید این شرکت شامل بیل گیتس و خود بالمر بودند. آنها در ماه فوریه سال ۲۰۱۴ بعد از حدس و شایعات فراوان بالاخره اعلام کردند که نادلا با حمایت هر دوی آنها، مدیرعامل جدید مایکروسافت خواهد بود. هیات مدیره مایکروسافت در سال اول مدیرعاملی نادلا متحمل هزینه ۸۴ میلیون دلاری شد. نادلا همان اول ایمیلی برای کارمندان مایکروسافت فرستاد و درباره خودش توضیحاتی به آنها داد: «من ۴۶ ساله‌ام. بیست و دو سال است که ازدواج کردم و سه فرزند دارم. آنهایی که من را می‌شناسند، معتقدند که من بسیار کنجکاو و تشنه یادگیری هستم. آنقدر کتاب می‌خرم که نمی‌رسم همه آنها را بخوانم و همیشه در دوره‌های آموزشی آنلاین مختلفی شرکت می‌کنم؛ چون معتقدم که اگر چیزهای جدید را یاد نگیری،‌ از انجام کارهای بزرگ و مفید باز می‌مانی.» نادلا برنامه نویسی را با شاعری مقایسه کرده است و شاید به خاطر همین دیدگاه‌های متفاوتش توانست خیلی زود جای خودش را در میان کارمندان مایکروسافت باز کرده و تغییرات بزرگ و سریعی در ساختار این شرکت ایجاد کند.