ICT  بازوی گذار از اقتصاد سنتی

نتایج این مقاله در حالی به دست آمده است که محمود واعظی، وزیر ارتباطات سابق در سال ۱۳۹۳ گفت: «سهم ICT در رشد ناخالص ملی جهان ۵ درصد است؛ ولی سهم ایران فقط ۵/ ۲ درصد است.» علاوه بر آن، هفته گذشته وزیر ارتباطات در دیدار با رئیس مجلس اعلام کرد: «در سال ۹۷ به‌رغم رکود منفی ۴ درصدی، بخش IT بیش از ۶ درصد رشد اقتصادی را تجربه کرد.» به گفته وی، براساس داده‌های مرکز آمار، رشد اقتصادی کشور در سال ۹۷ به‌دلیل تحریم و مشکلات اقتصادی رقم منفی ۸/ ۴ درصد را نشان می‌داد؛ اما در بخش فناوری اطلاعات و ارتباطات شاهد رشد بودیم. رقم رشد اقتصاد ارتباطات در سال گذشته مثبت ۷/ ۱ درصد بوده و اشتغال ۳۰۰ هزار نفر از جوانان کشور در عرصه توسعه استارت‌آپ‌ها، یک موقعیت بی‌نظیر برای کشور است.

همچنین رئیس فعلی سازمان فناوری کشور اخیرا با اشاره به پیشرانی بخش IT در رشد اقتصادی کشور اظهار کرد: در سال ۹۷، رشد صنعت منفی ۶/ ۹ درصد و رشد بخش کشاورزی منفی ۵/ ۱ درصد بود؛ اما در همین سال، بخش IT مثبت ۴/ ۶ درصد بود که این آمارها نشان‌دهنده ظرفیت‌های بالقوه این صنعت در ایجاد رشد اقتصادی و خلق مشاغل جدید در کشور است. اگر قرار بر ایجاد امید در اقتصاد کشور است، باید از این بخش استفاده بیشتری صورت پذیرد و تمرکز سرمایه‌گذاری و رفع موانع در کسب‌وکارهای مرتبط با فناوری اطلاعات و ارتباطات باشد.

نقطه مشترک این مقاله دانشگاهی و اظهارنظرهای وزرا و مدیران بخش ICT کشور تاکید بر نقش جدی و تاثیرگذار این بخش بر رشد اقتصادی کشور است؛ به‌طوری‌که می‌تواند به بازوی اصلی دولت برای توسعه اقتصادی تبدیل شود. در کنار سرمایه‌گذاری برای پیشرفت این بخش و تسهیل دسترسی به آن برای شهروندان و کاهش هزینه استفاده از آن می‎تواند مسیر تاثیر ICT را بر رشد اقتصادی بیش از گذشته هموار سازد و سطح بهره‎مندی کشور از این فناوری‎های نوین را به کشورهای توسعه‌یافته برساند. بنابراین همان‌طور که در برنامه ششم توسعه اقتصادی آمده، افزایش سهم بخش ICT از تولید ناخالص داخلی ضروری است.

مسیرهای تاثیر ICT بر رشد اقتصادی

ICT از سه مسیر بر رشد اقتصادی اثرگذار است. نخست، از طریق تولید بخش ICT است. یکی از راه‌های مشخص برای این منظور در نظر گرفتن سهم تولید ICT در ارزش افزوده کل اقتصاد یا GDP است. چنین روشی بر فرآیند تولید کالاهای ICT تمرکز دارد. در این روش اگر صنایع تولیدکننده ICT از سایر بخش‌های اقصادی رشد سریع‌تری داشته باشند، سهم این بخش‌ها از تولید کل قابل توجه خواهد بود. اگر رشد سریع تولیدات ICT به‌دلیل منافع حاصل از بهره‌وری در این صنایع باشد، این افزایش به منافع بهره‌وری در سطح اقتصاد کلان نسبت داده می‌شود.

در دیدگاه دوم، ICT به‌عنوان یک کالای سرمایه ای در نظر گرفته می‌شود. در این حالت ICT به‌عنوان یک نهاده تولیدی در نظر گرفته می‌شود که در تولید نقش دارد. در این حالت رایانه‌ها و تجهیزات اطلاعاتی به‌عنوان نوع خاصی از کالاهای سرمایه‌ای در نظر گرفته می‌شوند که بنگاه‌ها روی آنها سرمایه‌گذاری می‌کنند و این عوامل در ترکیب با سایر عوامل نظیر کار و سرمایه، تولید محصول را محقق می‌کنند. مقدار سرمایه‌گذاری انجام‌شده در این حالت به قیمت‌های نسبی و درآمد نهایی مورد انتظار کالاهای سرمایه‌ای بستگی خواهد داشت. هنگامی‌که قیمت دارایی‌های کامپیوتری در مقایسه با عواملی نظیر کار و سرمایه کاهش می‌یابد، بنگاه‌ها اقدام به جایگزینی آنها به جای کار و سرمایه خواهند کرد. در این روش فرض می‌شود کالاهای سرمایه‌ای ICT مانند سایر انواع کالاهای سرمایه‎ای هستند و فرض دیگر این روش آن است که بنگاه‌ها قادرند تمام یا بخش قابل توجهی از منافع حاصل از سرمایه ICT را جذب کنند. در دیدگاه سوم، نهاده سرمایه‌ای ICT به‌عنوان یک نهاده خاص در نظر گرفته می‎شود. در این روش، اثرات جانبی ICT مدنظر قرار می‌گیرد. به‌عنوان مثال اثرات جانبی اینترنت را در نظر بگیرید. یکی از اثرات مثبت مبادله اینترنتی میان بخش‌های تجاری از آنجا ناشی شده که موجب اتصال بنگاه می‌شود.

تاثیر ICT در کشورهای رو به توسعه

براساس آنچه در این پژوهش آمده، از نظر دیوید سوتر محققی که ICT و رشد اقتصادی را در کشورهای در حال توسعه بررسی کرده، در این کشورها به‌دلیل ساختار اقتصادی متفاوت نمی‎توان، نتایجی مشابه تاثیر ICT بر رشد اقتصادی در کشورهای توسعه‌یافته را انتظار داشت. در کشورهای درحال توسعه با ساختار اقتصاد سنتی که مبتنی بر تولید و صادرات مواد خام و محصولات کشاورزی است، استفاده از ICT تاثیر چندانی بر رشد اقتصادی ندارد. افزون بر این در کشورهای در حال توسعه به‌دلیل محدودیت‌های بودجه زیرساخت این بخش یا موجود نبوده یا تکامل‌یافته نیست. این وضعیت مانع استفاده موثر و ایجاد اثرات ICT در کل اقتصاد می‌شود. یکی دیگر از مشکلات کشورهای در حال توسعه نبود آموزش‎های کافی و فقدان نیروی کار آموزش‌دیده به‌منظور استفاده از تجهیزات ICT است.

به همین علت در زمینه تاثیر استفاده از ICT که در کشورهای توسعه‌یافته به‌عنوان عامل پیشران رشد اقتصادی محسوب می‌شود در کشورهای در حال توسعه استفاده از ICT تاثیر قابل توجهی بر رشد اقتصادی بر جای نمی‌گذارد و شواهد اندکی در زمینه اثرگذاری ICT بر بهره‌وری و رشد اقتصادی قابل مشاهده است. بنابراین انجام اقداماتی به‌منظور گسترش استفاده از ICT در کشورهای در حال توسعه می‌تواند یکی از منابع محتمل افزایش بهره‌وری در کشورهای مورد نظر باشد. با وجود این، ICT از این قابلیت برخوردار است که حتی با وجود موانعی که ناشی از وجود اقتصاد سنتی است، اطلاعات باارزشی را میان بخش‌های سنتی به اشتراک بگذارد که زمینه بهبود رشد اقتصادی، بهداشت و آموزش را فراهم می‌کند و به‌صورت غیرمستقیم رشد اقتصادی را تحت تاثیر قرار می‌دهد.