در مناظره‌‌‌‌‌ای که بخشی از آن در یادداشت پیشین نقل شد، دو طیف کنونی اتاق بازرگانی که به‌تازگی دچار انشقاق شده‌اند با یکدیگر گفت‌وگو می‌کنند؛ گفت‌وگویی که شاید امروز با بالاگرفتن تقابل‌‌‌‌‌ها، بر‌‌گزاری آن میان آنها متصور نباشد. در این مناظره پدرام سلطانی که پس از فعالیت اولیه در ائتلاف تحولخواهان، از آن جدا شد و در مقام نماینده «ائتلاف برای فردا» در‌برابر پرسشی درمورد چگونگی ایجاد انشعاب در تحولخواهان می‌گوید: «من و دکتر حسینی (نماینده تحولخواهان) در بسیاری از امور اشتراکات فکری داشتیم. عملکرد دکتر حسینی در اتاق تهران در چهار سال‌اخیر بسیار مثبت بوده و شفافیت‌‌‌‌‌ها در اتاق را به‌عنوان خزانه‌‌‌‌‌دار بسیار بیشتر کرده است و برای اولین‌بار ما شاهد ارائه تفریغ بودجه ‌در اتاق بودیم. اینکه در حال‌حاضر ما در دو گروه هستیم، باعث نمی‌شود که من از اقدامات مثبت و نقاط مثبت دوستانم در سایر گروه‌ها عبور کنم و بخواهم بدون انصاف نقد کنم.»

سلطانی نقد منصفانه خود را تقریر کرده و می‌گوید برای جدا‌شدن از تحول‌خواهان دلایل خود را ارائه کرده و این دلیل دوری از عملگرایی در این ائتلاف است. او تصریح می‌کند: «در رابطه با ائتلاف برای فردا باید بگویم آقای حسینی جزو اولین افرادی بودند که من به ایشان گفتم باید گروه جدیدی در اتاق بازرگانی برای دوره آینده تشکیل دهیم. به جهت اینکه فکر می‌کردم مشی هر دو گروه مجمع فعالان توسعه و خواستاران تحول تغییر کرده و خواستاران تحول از جریان عمل‌‌‌‌‌گرایی و شیوه مورد پسند خودم که مشی میانه‌‌‌‌‌روی و تعامل‌‌‌‌‌گرا است، در این اواخر فاصله گرفته بود، لذا من در دوره هفتم تا پیش از اینکه بحث‌های انتخاباتی مطرح شود به‌‌‌‌‌رغم اینکه مکنونات قلبی خود را با آقای حسینی و برخی از دوستانم درمیان گذاشتم ولی هیچ‌گاه از گروه تحول فاصله نگرفتم چون به‌‌‌‌‌رغم گله‌‌‌‌‌هایی که در انتخابات دوره هفتم پیش آمد، ما به این نام وارد اتاق شدیم و تا آخر هم با همان روش به‌عنوان نماینده ایفای نقش کردم و فکر می‌کنم به اصولی که همه ما به آنها باور داشتیم پایبند بودم.»

سپس گفته‌های خود  را ادامه می‌دهد و می‌گوید: «با تعدادی از دوستان که عمل‌‌‌‌‌گرا، میانه‌‌‌‌‌رو، اهل تعامل و اهل کار و با کارنامه موفق بودند مذاکره کرده و در کنار آن با چهره‌‌‌‌‌های موفق و معتبر تشکلی، افرادی که رویکرد ملی دارند و با حب و بغض و منافع شخصی وارد اتاق نشده‌‌‌‌‌اند با آنها هم مشورت کردیم. آنها هم این ضرورت را احساس کردند که جریان اتاق از یک جریان دوقطبی خارج شود و بتواند با یک جریان میانه‌‌‌‌‌رو، جریانی با این مبنا که هدف آن جذب حداکثری است وارد اتاق شود.خوشبختانه استنباط ما از اینکه تمایل و رغبتی به این موضوع وجود دارد درست بوده و با هرکدام از دوستان که صحبت کردیم استقبال کردند و نهایتا این شد که گروه ائتلاف برای فردا شکل‌گرفت.این گروه عملا ائتلافی بود بین جریان میانه‌‌‌‌‌رو خواستار تحول، مجمع فعالان توسعه و تشکل‌ها.»

این ترکیب برنده‌‌‌‌‌ای است که همچنان در اتاق بازرگانی تهران حاکم و پیروز انتخابات است و در اتاق ایران حضوری قدرتمند دارد. سلطانی اگر چنانچه گفته شد فاقد سوابق سیاسی بود و نتوانست راسا همچنان در اتاق حضور داشته‌باشد-خواه به مصلحت خودخواسته، یا پیرو نصیحتی از بیرون جهت کناره‌‌‌‌‌گیری- اما ترکیب انتخاباتی برنده‌‌‌‌‌ای را چینش کرد که تا امروز برای اتاق بازرگانی نتیجه داده‌است. شاید مهم‌ترین پایه پیروزی این جریان جذب رای پرتعداد تشکل‌ها باشد که باتوجه به تبعیضی که قانون اتاق با بند‌معروف به بند ‌ادب در حق آنها روا می‌‌‌‌‌دارد، انگیزه قوی برای حضور درمیان گروهی دارند که به حضور آنها بها می‌دهد.‌‌‌‌‌

تشخیص این ترکیب برنده و این بازی دوسر برد، چه تشخیص او باشد یا هرکس دیگر، اکنون همچنان در انتخابات اتاق کارآمد است؛ گروهی که درمیان جریان‌های سنتی سیاسی کشور و به‌تبع آن درون اتاق بازرگانی نفوذی ندارد از بیش از ۱۸۰رای تشکلی سود می‌برد و تشکل‌ها از منافع سازمانی کمک به پیروزی در انتخابات هیات‌رئیسه در جهت پیشبرد اهداف خود استفاده می‌کنند، اما این مناظره جزئیاتی دیگر دارد که به آن پرداخته خواهد شد.