با پایان یافتن عمر دولت دهم اجماع نسبتا زیادی بین اقتصاددانان، فعالان اقتصادی و حتی بسیاری از سیاسیون نسبت به چالش‌های اقتصادی کشور، علل شکل‌گیری آنها و تا حدودی برای رفع این مشکلات ایجاد شد. تلاطم شدید بازارهای مالی و ارز، تورم افسارگسیخته، رکود اقتصادی و ... همه تفکرات و سلیقه‌ها را در مسیر مقابله هرچه سریع‌تر با روند گذشته و ثبات‌بخشی به اقتصاد کشور همراه کرد. با اجرای سیاست‌های انقباضی و کنترلی دولت به‌ویژه در بازار پول به‌تدریج شرایط اقتصادی رو به بهبود رفت، تورم کاهش یافت و در آستانه تک رقمی شدن قرار گرفت، اقتصاد کشور رکودی بی‌سابقه را پشت‌سر گذاشت و بازار‌ها پس از سال‌ها رنگ آرامش به خود دیدند. اما در عین حال مخالفت‌های زیادی هم با سیاست‌های اقتصادی دولت صورت گرفت. بخشی از کارشناسان و فعالان اقتصادی اقدامات دولت را عامل اصلی رکود حاکم بر بازارها می‌دانستند.

به‌نظر می‌رسد حالا با پشت‌سر گذاشتن تحریم‌ها و آغاز دوران جدیدی در اقتصاد ایران، بیش از هر زمانی تعامل و اجماع بین سیاست‌گذاران، اقتصاددانان و فعالان اقتصادی به‌وجود آید. مسعود نیلی، مشاور اقتصادی رئیس‌جمهوری معتقد است: «بررسی تحولات تاریخی توسعه اقتصادی در کشورها نشان می‌دهد که نحوه عملکرد کشورها در بزنگاه‌های تاریخی بسیار در سرنوشت آنها تعیین‌کننده بوده است. کشورهایی که به‌عنوان معجزه‌های رشد یا فجایع رشد شناخته‌ می‌شوند، بخشی از سرنوشت خود را به تصمیم‌گیری‌های درست یا نادرست در بزنگاه‌های تاریخی وابسته کرده‌اند، ضمن اینکه فرصت‌شناسی برخی کشورها مانند برزیل، ویتنام و ... در مقاطع حساس تاریخی، باعث رقم‌خوردن آینده‌ای بسیار متفاوت از گذشته آنها شده است».در پرونده امروز باشگاه اقتصاددانان چگونگی ایجاد اجماع بین بخش‌های مختلف اقتصادی کشور در زمینه اهداف و راهکارها و سیاست‌های اقتصادی را مورد بررسی قرار می‌دهیم.