راه دشوار سلبریتی شدن

آرت‌فر و اکسپوهای هنری را به‌صورت ساده می‌توان چنین تعریف کرد: گردهمایی گالری‌ها، (curator) کیوریتورها، واسطه‌های هنری در کنار هم برای نمایش و فروش آثار هنری با تکیه و تاکید بر بخش اقتصادی آن و ارزش پیش بینی شده در آینده برای آثار. در قرن بیستم بیشتر فروش آثار هنری، متعلق به گالری‌ها بوده است؛ اما در قرن حاضر گرایش بازار هنر به سمت آرت‌فرها افزایش یافته است. سهم فروش آرت‌فرهای جهان هر ساله افزایش می‌یابد. تجارت هنر در سال ۲۰۱۸ میلادی، رشد مثبت نسبت به سال قبل را حفظ کرده است و به رکود گردش مالی۴/ ۶۷ میلیارد دلار رسیده است. این افزایش همچنین در حجم فروش جهانی هنر نشان داده شده است که تقریباً به ۴۰ میلیون معامله در سال ۲۰۱۸ رسیده است، درحالی‌که در سال قبل ۳۹ میلیون معامله بوده است. آمریکای شمالی بیشترین سهم را در بازار جهانی هنر داشت و اروپا در رده دوم قرار گرفت. این تمایل ناشی از عاملی با عنوان صرفه‌جویی ناشی از مقیاس است. صرفه‌جویی ناشی از مقیاس امکان حضور متنوع و متفاوت آثار در یک مکان را می‌دهد و می‌تواند سلایق متفاوت را تامین کند. هر‌ساله، حدود ۱۰۰ غرفه‌دار بین‌المللی در هر آرت‌فر شرکت می‌کنند و آثارشان را به حدود ۱۰هزار هنر دوست نشان می‌دهند. فقط  طی یک دهه، تعداد آرتفرهای بین‌المللی از ۱۰ به ۶۰ نمایشگاه رسیده است، این به آن معناست که مدل کلاسیک بازار هنر- مبتنی بر معاملات در گالری‌ها- به‌طور فزاینده‌ای با مدل اقتصادی آرتفرهای هنری اداره می‌شود. آرتفر‎های بین‌المللی به‌عنوان بستری حیاتی برای گالری‌ها و هنرمندان برای معرفی حضورشان، فروش آثارشان و ایجاد ارتباط با بازیگران اصلی بازار هنر عمل می‌کنند. آرت‌فرها منتقدان هنری، مجموعه‌داران، متصدیان، مدیران موزه‌ها و علاقه‌مندان را  زیر یک سقف گردهم می‌آورند و به این ترتیب ابزار عملی هستند تا این افراد تماس مستقیم و دسترسی به طیف وسیعی از آثار از سراسر جهان داشته باشند، زیرا در بازاری که اکنون جهانی شده و به‌طور فزاینده‌ای تمایل به آن گسترش می‌یابد، افراد می‌خواهند بیشترین تعداد آثار را در حداقل زمان ببینند. همزمانی این تنوع حضور و امکان استفاده از فضای مجازی امکان مقایسه قیمت را نیز به خریدار می‌دهد، بنابراین مهیا شدن چنین شرایطی توسط آرت‌فرها ضریب رشد آنها را نسبت به گالری‌ها افزایش داده‌است. با توجه به تاثیر اجتناب‌ناپذیر فضای مجازی در دراز مدت آرت‌فرهای آنلاین، کارکرد آرت‌فرهای فعلی را تحت‌الشعاع قرار خواهند داد، زیرا در فضای آنلاین با فروش‌ها و قیمت‌های محرمانه متداول در بازار هنر، مواجه نیستیم و اعلام قیمت به‌صورت واضح باعث شفافیت در بازار می‌شود. همچنین هزینه شرکت در آرت‌فرهای آنلاین بسیار کمتر از آرت‌فرهای فعلی است. در نهایت تمامی این عوامل، شرایط راحت‌تر و کم‎ هزینه‌تری را برای خریداران محقق خواهد کرد و گرایش بازار به سمت آرت‌فرها را افزایش خواهد داد.

آرت‌فر یک اکوسیستم است که توسط گالری‌ها تقویت می‌شود. پس اهمیت فروش به یک نظام وابسته خواهد بود و گالری‌ها از فردیت خود خارج می‌شوند، به حدی که در صورت عدم حضور متوالی گالری‌های بین‎المللی در آرت‌فرها سهم فروششان در بازار هنر اندک و اندک‌تر خواهد شد. طی مطالعات انجام شده ۴۰درصد گالری‌های بین‌المللی حداقل ۵ بار در آرت‌فرها شرکت کرده‌اند و ۲۰ درصد از این گالری‌ها بیشتر از ۱۰ بار شرکت کرده‌اند. اما در این میان، به نظر می‌رسد، بی‌ینال‌ها نقطه مقابل آرت‌فرها هستند. بی‌ینال‌ها که هنرمندان برگزیده، داوران داخلی و خارجی و حتی مجموعه‌داران حرفه‌ای (برای بازدید نه خرید آثار) را در زیر یک چتر، جمع می‌کند تکیه برارزش زیباشناختی دارد و نه ارزش اقتصادی آثار. با توجه به اینکه بی‌ینال بنگاه اقتصادی نیست. در توضیح کارکرد بی‌ینال در بازار هنر می‌توان گفت بی‌ینال‌ها هنرمندان برگزیده را به بازار هنر شناسانده یا حضور هنرمندان از پیش شناخته شده را تثبیت می‌کنند. به این ‎ترتیب بی‌ینال که کارکرد زیباشناختی دارد آثار هنری منتخب خود را به بازار هنر معرفی می‌کند. حضور هنرمند در بی‌ینال این علامت را به بازار می‌دهد که در آینده وارد بازار هنر خواهد شد یا در صورت حضور قبلی در بازار، با رشد و ترقی، در آینده روبه‌روست. این نهاد، که بر وجوه هنری تکیه دارد در عین حال محصول به بازار هنر می‌فرستد. بهترین تعریف از عملکرد بی‌ینال را این طور می‌توان بیان کرد که کارکرد بی‌ینال در بازار هنر، نزدیک کردن ارزش زیباشناسانه به ارزش مالی آثار است. درحالی‌که کارکرد آرت‌فر کاملا بازاری است و براساس منافع اقتصادی عمل می‌کند و وجوه هنری در آن اهمیت چندانی ندارد یعنی ممکن است، اثری که در آرت‌فر با اقبال مواجه بوده و فروش داشته است در بی‌ینال‌ها پذیرفته نشود. اکثریت هنرمندان فعال در این نهادهای دنیای هنر، از دانشگاه‌های هنر فارغ‌التحصیل می‌شوند. پرسش این است که دانشگاه‌های هنر چه نقشی در بازار هنر دارند؟ عملکرد این نهاد کاملا متفاوت از آرت‌فر و بی‌ینال است. آنها در بافتی متفاوت، بیشتر در نظام ستاره‌سازی نقش دارند. در دنیای هنر دستیابی به ثروت و شهرت بسیار سخت و محدود است؛ زیرا در این بازار منابع بسیار اندک است و تعداد بسیار محدودی به آن دست خواهند یافت. به سه دلیل اصلی، منابع و فرصت‌ها بسیار اندک هستند ۱- فضای اندک در موزه‌ها و گالری‌ها، ۲- اندازه کوچک بازار، ۳- بی‌توجهی به هزینه‌ای که هنرمندان مشتاق برای آثارشان می‌پردازند. همان‌طور که در ابتدای مقاله اشاره شد بازار هنر شامل دو قسمت اصلی بازار اولیه و بازار ثانویه است. دانشگاه‌های هنر با افزایش تعداد فارغ‌التحصیلان، هنرمندان نوظهور و تازه‌ کار بیشتری وارد دنیای هنر و دقیق‌تر بیان کنیم وارد بازار اولیه هنر می‌کنند که منجر به وسیع‌تر شدن دایره این بازار می‌شود. افزایش تعداد هنرمندان در بازاری که خود با مازاد عرضه مواجه است باعث کاهش معدل قیمت در آن خواهد شد. این افزایش جمعیت در بازار اولیه مسیر ورود به بازار ثانویه را سخت‌تر می‌کند. این سخت‌تر شدن عبور از درهای بازار ثانویه منجر به افزایش قیمت در سطح دوم بازار می‌شود. هنرمند عبور کرده از این درها به ستاره هنری تبدیل می‌شود و این به آن معنی است که صاحب شهرت و ثروت مادی می‌شود. قیمت آثار هنرمند ورود یافته به سطح دوم بازار، افزایش می‌یابد و در نتیجه به همراه هنرمندان ستاره، درآمد دلالان هنری که در این سطح حضور فعال دارند نیز بیشتر خواهد شد. بسیاری از سرمایه‌گذاران در دنیای هنر چشمشان به این سطح از بازار است تا ببینند چه کسی اجازه ورود به این سطح از بازار هنر را پیدا می‌کند تا بتوانند برای سرمایه‌گذاری‌هایشان برای آینده تصمیم‌گیری کنند. دانشگاه‌های هنر جمعیت بازار اولیه را تامین می‌کنند و بدین ترتیب برافزایش قیمت در بازار ثانویه تاثیرگذارند. بی‌ینال‌ها می‌توانند با برگزیدن هنرمندان از بازار اولیه مسیر آنها را به بازار ثانویه سهل کنند. حضور بی‌ینال و آرت فر در بازار هنر را این‌طور می‌توان جمع‌بندی کرد که هر دو نهاد حضور یکدیگر را تقویت می‌کنند. بی‌ینال‌ها که در آنها وجوه هنری و زیبا شناختی پررنگ‌تر است با علامت دهی به بازار و فرستادن سیگنال می‌توانند هنرمندان برگزیده را به بازار هنر معرفی کنند. همچنین هنرمندان برگزیده‌ای که از قبل در بازار هنر شناخته شده بودند را تثبیت کنند و حضورشان را تقویت بخشند. به این ترتیب بهترین تعریف برای کارکرد بی‌ینال‌ها چنین است که ارزش‌های زیباشناختی را به ارزش‌های مالی در بازار هنر نزدیک می‌کنند. در پایان باید به حضور نهادهایی مانند نشریات هنری اشاره کرد که با پرداختن به فعالیت‌های بی‌ینال‌ها و آرت‌فرها، توجه علاقه‌مندان متفاوت این دو نهاد را به کارکرد آنها جلب می‌کنند و موجب محکم‌تر شدن حلقه‌ این دو نهاد و در نتیجه گسترش و تقویت بازار هنر می‌شوند.