البته رواج استفاده از مسوولیت اجتماعی شرکتی به آن معنی نیست که لزوما این مفهوم به درستی در کشور تبیین شده و اتفاقا وجود سوءبرداشت‌هایی در تعریف این مفهوم باعث شده برخی بنگاه‌ها به اجرای اقداماتی تحت عنوان مسوولیت اجتماعی شرکتی رو آورند که برای در زمره مسوولیت اجتماعی دانستن آنها تردید وجود دارد. از جمله چنین اقداماتی می‌توان به باشگاه‌داری، ساخت ورزشگاه و حمایت از ورزشکاران در سطح ملی اشاره کرد که این روزها به‌خصوص در میان مجموعه‌های بزرگ و با درآمدهای بالا رونق گرفته است. اگرچه صرف هزینه معقول برای ایجاد زیرساخت ورزشی در جامعه محلی یک بنگاه می‌تواند مطالبه مردمی باشد و از این منظر در زمره مسوولیت اجتماعی شرکتی قرار گیرد؛ اما صرف هزینه‌های قابل‌ توجه در اقداماتی همچون باشگاه‌داری حرفه‌ای چندان با این مفهوم تطبیق ندارد و حتی قرار دادن چنین اقداماتی در زمره هزینه‌های تبلیغاتی و برندینگ یک مجموعه معقول‌تر به‌نظر می‌رسد. در این میان وجود قوانینی که صرف هزینه در بخش فعالیت‌های ورزشی را جزو هزینه‌های قابل قبول مالیاتی به حساب می‌آورد می‌تواند سوق‌دهنده یک بنگاه به سوی چنین فعالیت‌هایی باشد. در کنار تمام موارد بیان‌شده گاه مطالبات مقامات دولتی و محلی عامل مهم دیگری است که باعث می‌شود یک مجموعه به‌رغم خواست خود به اجرای چنین پروژه‌هایی رو آورد. در مجموع یک بنگاه برای پرداختن به مسوولیت اجتماعی شرکتی باید ابتدا تمامی ذی‌نفعان خود را شناسایی کند و به درک صحیحی از نیازها و انتظارات آنها برسد و مسیر حرکت خود در جهت اهدافش را به‌گونه‌ای طرح‌ریزی کند که در عین رشد و سود بنگاه، سایر ذی‌نفعان نیز منافع لازم را کسب کنند.