توسعه در ایران بر مصرف منابع حیاتی استوار است؛ منابع رایگانی که غالب دولت‌‌‌ها  در پی مصرف بی‌‌‌حد و حصر آنها بوده‌‌‌اند. چشم‌انداز سرزمینی با این حجم از مصرف آنها، روشن نیست. بی‌‌‌تردید ایران با استمرار چنین روند شتابناکی در مصرف منابع جنگلی، آب، مرتع، اکوسیستم‌های تالابی و دریاچه‌‌‌ای، تضعیف شدید حیات‌وحش و... به سمت از دست  دادن تنوع زیستی خود پیش خواهد رفت و در نبود نظام برنامه‌ریزی پایدار و آموزش صحیح منطبق بر حفاظت از منابع، دچار زوال سرزمینی خواهد شد. با این حال سال ۱۴۰۲ شاید از این نظر به سال ۱۴۰۱ شباهت داشته باشد، چنانچه این سال به سال قبل خود در مدیریت سرزمین شباهت دارد. اما آنچه بسیار نگران‌کننده به‌نظر می‌رسد، سیمای کلی طبیعت در ایران است که به صورت تدریجی طی چند دهه اکنون به وضعیت اسفبار امروزی رسیده است. منابع آب هدر رفته و کشور با مشکل آب مواجه است، جنگل‌‌‌ها تخریب شده‌اند، خاک فرسوده شده و بیشتر دشت‌ها فرونشست کرده‌اند، حیات‌وحش طی چند دهه ۹۰‌درصد جمعیت خود را از دست داده است، تالاب‌‌‌ها بی‌آب هستند و...

تامل بر چند مورد از موارد ذکرشده می‌‌‌تواند سیمای تخریب در آینده را نیز بهتر نشان دهد. فرونشست دشت‌‌‌های کشور خطر هولناکی است که نتیجه مصرف بیش از اندازه منابع آب است. شهرها به‌زودی به کام فروچاله‌‌‌های بزرگ خواهند رفت، رودخانه‌‌‌ها خشک و تالاب‌‌‌های بی‌آب و کم‌رمق کانون‌‌‌های بزرگ تولید گردوغبار خواهند شد. البته در حال حاضر نیز وضعیت تالاب‌‌‌ها، رودخانه‌‌‌ها و دشت‌‌‌ها تعریفی ندارد. نیمی از دشت‌‌‌های کشور از کار افتاده‌‌‌اند و روند بیابان‌زایی ایران تشدید شده است. رودخانه‌‌‌ها به دلیل ازدیاد سدهای پرشمار بی‌آب و تالاب‌‌‌ها چشمه‌‌‌های جوشان گردوغبار هستند. مصرف انرژی و سوخت در ایران رکورددار است.

وضعیت شهرهای بزرگ در فصل‌‌‌های گرم و سرد سال فرقی ندارد و همیشه درگیر آلودگی‌‌‌های کشنده هستند. هزینه سلامت شهروندان از بودجه‌‌‌های تصویبی سالانه دولت‌‌‌ها بسیار فراتر رفته است. با همه اینها سیاستی در حوزه مدیریت پایدار منابع و محیط‌‌‌زیست تغییر نمی‌‌‌کند، چشم‌‌‌اندازها اغلب براساس شعار و آرزو طراحی می‌‌‌شوند و سرزمین تاریخی ایران با انبوه مشکلات و معضلات زیست‌محیطی روبه‌رو است. محیط‌زیست طبیعی، دست کمی از محیط‌زیست انسانی ندارد. محیط‌زیست دریایی نیز در انواع آلودگی‌‌‌های نفتی و شیمیایی غرق است. این سیمای حداقلی از چیزی است که ایران بی‌اغراق با آن درگیر است. آلودگی آب، خاک و هوا صدها و بلکه هزاران انسان را به کام مرگ کشانده است.

آخرین آمار از آلودگی هوای ۳۰شهر کشور با جمعیت بیش از ۳۰میلیون نفر نشان‌دهنده سالانه ۲۷‌هزار مرگ‌و‌میر است؛ عددی که سهم تهران از آن حدود ۶‌هزار و ۵۰۰شهروند برآورد می‌شود. جنگل‌‌‌های زاگرس که تامین‌کننده حدود نیمی از منابع آب شیرین ایران هستند، از دست رفته‌اند و به قول متخصصان، دیگر اکوسیستم جنگلی نیستند، بلکه بیابانی مشجر هستند. جنگل هیرکانی هم دست کمی از زاگرس ندارد و با سیلی صورت سبز خود را سرخ نگه داشته است. از سویی سالانه وسعتی بالغ بر ۴۰۰‌هزار هکتار از اراضی حاصلخیز کشور دستخوش فرسایش می‌شود که ارزش اقتصادی خسارات سالانه فرسایش خاک در ایران ۱۰‌هزار میلیارد ریال معادل تخریب یک‌میلیون هکتار زمین کشاورزی برآورد شده است و این میزان فرسایش سالانه یک‌درصد از حجم مخازن سدهای موجود کشور را کاهش می‌دهد.

در تدوین سند چشم‌‌‌انداز ۱۴۰۴ سیاستگذاران در تلاش بوده‌‌‌اند، سرزمین را از گزند حوادث منجر به تخریب نجات دهند و بحث آموزش را به‌عنوان اصل اولویت‌‌‌دار مطرح کرده‌‌‌اند. اما واقعیت این است که تقریبا تمامی تخریب‌‌‌های اساسی طبیعت در ایران به دست دولت‌‌‌ها صورت گرفته است. غالبا برنامه‌‌‌ریزان فقط دوران مدیریت خود را با مصرف منابع پیش برده‌‌‌اند. این ادعا با هزاران سند در تمامی عرصه‌‌‌های محیط‌زیست ایران قابل اثبات است. در مقاله‌‌‌ای که «جایگاه آموزش محیط‌زیست در سند چشم‌انداز ۱۴۰۴ و قانون اساسی ایران» را مورد کنکاش قرار داده است، نویسندگان تاکید کرده‌‌‌اند: «آموزش محیط‌زیست، یکی از راه‌حل‌های اساسی برای مقابله با بحران‌های محیط‌زیستی ناشی از فعالیت انسان است. هدف آموزش محیط‌زیست این است که درک و فهم شهروندان را درباره محیط‌زیست افزایش دهد و در آنها رفتاری را تقویت کند که لازمه بقا و بهبود کیفیت محیط‌زیست است.

تحلیل محتوای سند چشم‌انداز و قانون اساسی حاکی از آن است که ظرفیت‌های فراوانی برای توسعه آموزش‌های محیط‌زیستی در این اسناد بالادستی وجود دارد. مهم‌ترین ابعاد محیط‌زیستی مندرج در سند چشم‌انداز ۱۴۰۴ عبارت است از: بهره‌مند از محیط‌زیست مطلوب، بهره‌مند از امنیت اجتماعی، برخوردار از دانش پیشرفته و امن، برخوردار از سلامت و رفاه و امنیت غذایی، به دور از فقر، الهام‌بخش، بهره‌مند از توسعه کارآمد، جامعه اخلاقی دارای تعامل سازنده و موثر با جهان.

در این پژوهش ارتباط این ابعاد با آموزش‌های محیط‌زیستی تحلیل و توص‍‍یف می‌شود. با وجود اینکه مهم‌ترین اصل قانون اساسی مرتبط با آموزش محیط‌زیست اصل ۵۰ است، اص‍ول ۳، ۸، ۴۳، ۴۵، ۵۱، ۱۰۰، ۱۰۴ و ۱۴۷ نیز از این بعد قابل تفسیر هستند. نتایج تحقیق مبین آن است که آموزش محیط‌زیست از طریق افزایش آگاهی، بینش، نگرش، دانش، مهارت و تعهد، جلب مشارکت و ارائه الگوهای عملی می‌تواند زمینه‌ساز اجرای این اصول و ابعاد مندرج در اسناد بالادستی شود. بنابراین آموزش‌های محیط‌زیستی برای رسیدن به برخی از ابعاد مندرج در سند ۱۴۰۴ و اجرای تعدادی از اصول قانون اساسی راهبرد اساسی محسوب می‌شود.» به هر روی به باور غالب کنشگران محیط‌‌‌زیست اگر روند چیدمان توسعه در ایران و بهره‌برداری اقتصادی نابجا از آن، به شکلی که بر منابع طبیعی ایران فشار وارد می‌کند، متوقف یا مدیریت نشود، آینده ایران روشن نخواهد بود.