پکن از منطق «پوشش استراتژیک» راضی نیست

رهبران چین مدت‌‌هاست که از رویکرد ایالات‌‌متحده در قبال MENA انتقاد می‌کنند؛ اما تمایلی برای به‌چالش کشیدن آشکار سلطه‌ ایالات‌‌متحده نداشتند؛ منافع منطقه‌‌ای آنها تا حد زیادی تحت شرایط موجود زیر رهبری ایالات‌‌متحده برآورده می‌‌شد. آنها در حمایت از اهداف سیاست آمریکا، مانند جنگ سال ۲۰۰۳ در عراق، با آمریکا همراهی نکردند یا فعالانه شرکت نکردند، اما بر آن نیز فشار نیاوردند. در عوض، پکن یک رویکرد «پوشش استراتژیک» را اتخاذ کرد که تئوری روابط بین‌الملل به ما می‌‌گوید گزینه‌‌ای برای قدرت‌‌های درجه دومی است که می‌‌خواهند به کسب منافع از نظم منطقه‌‌ای که متناسب با جاه‌‌طلبی‌‌هایشان است ادامه دهند. یک «استراتژی پوششی» موفق بر تعمیق تعامل با کشورهای مختلف منطقه، بیگانه نکردن هیچ‌‌کدام از آنها و عدم‌دشمنی با قوی‌‌ترین کشور متمرکز است. این معمولا با روابط اقتصادی قوی‌‌تر شروع می‌شود و به سمت روابط سیاسی عمیق‌‌تر می‌رود و به‌‌آرامی نفوذ و قدرت را در منطقه تقویت می‌کند. این توصیف مناسبی از چین در خلیج‌‌فارس در ۲۰سال گذشته است.

رویدادهای اخیر نشان می‌دهد که رهبران پکن دیگر از منطق «پوشش استراتژیک» راضی نیستند و رویکرد قوی‌‌تری را در قبال خلیج‌‌فارس دنبال می‌کنند. در نوامبر ۲۰۲۱، وال‌‌استریت‌ژورنال گزارش داد که چین در حال ساخت تاسیسات نظامی در امارات متحده‌ عربی است؛ اگرچه دولت امارات اعلام کرد که این توصیف نادرستی از پروژه است. «انور قرقاش»، مشاور رئیس‌‌جمهور، گفت: «نظر امارات این است که این تاسیسات خاص نمی‌‌تواند تاسیسات نظامی تلقی شود.»

ماهیت این پروژه هرچه باشد، به‌‌وضوح نشانه‌‌های هشدار را در واشنگتن به صدا درآورد و زمانی رخ داد که ایالات‌‌متحده و امارات متحده در حال مذاکره در مورد فروش جنگنده‌‌های پیشرفته و پیچیده‌ اف۳۵ بودند -که در دسامبر ۲۰۲۱ توسط امارات لغو شد - و نشان می‌دهد چگونه روابط چین و امارات منبع فزاینده‌ اصطکاک بین واشنگتن و ابوظبی بود. در گذشته، پکن از این امر اجتناب می‌‌کرد؛ زیرا روابط پایدار ایالات‌‌متحده-شورای همکاری برای تجارت خوب بود؛ اما اکنون به نظر می‌رسد چین مایل است از این نقاط فشار استفاده کند تا هم خود را از ایالات‌‌متحده متمایز کند و هم بین واشنگتن و شرکای منطقه‌‌ای‌‌اش اصطکاک ایجاد کند. مثال دیگر از گزارش دسامبر ۲۰۲۱ سی.ان.ان بود که فاش کرد پکن به سعودی‌‌ها کمک می‌کند تا یک‌سامانه‌ موشکی بالستیک داخلی را توسعه دهند. هم عربستان‌سعودی و هم امارات به دنبال ایجاد ظرفیت خود در این بخش چند میلیارد دلاری برای ایجاد شغل و کاهش اتکای خود به واردات تسلیحات خارجی به‌‌عنوان بخش‌‌های کلیدی برنامه‌‌های تنوع اقتصادی چشم‌‌انداز ۲۰۳۰ خود هستند.

این اولین بار نیست که چین در زمینه‌ موشک‌‌های بالستیک با پادشاهی سعودی همکاری می‌کند؛ فروش «دانگ‌فنگ» در دهه‌ ۱۹۸۰ در برقراری روابط دیپلماتیک این دو نقش اساسی داشت. همچنین این اولین موردی نیست که این دو با هم در تولید داخلی سلاح کار می‌کنند. در سال ۲۰۱۷، سرمایه‌گذاری مشترکی بین «شرکت علوم و فناوری هوافضای چین» و «شهر علوم و فناوری پادشاه عبدالعزیز» برای ساخت کارخانه‌‌ای در این پادشاهی برای مونتاژ و خدمات پهپادهای چینی Ch-۴ وجود داشت. در همان زمان، حمایت چین از برنامه‌ موشکی بالستیک داخلی عربستان‌سعودی -در حالی که ایالات‌‌متحده بر مذاکرات هسته‌‌ای ایران متمرکز است- احتمالا در واشنگتن مورد استقبال قرار نمی‌گیرد. به‌‌جرات می‌‌توان گفت که چین دیگر به دنبال [سیاست] «پوششی» نیست. در عوض، به نظر می‌رسد که در حال گسست است: تلاش برای ایجاد و بهره‌‌برداری از فضای بین ایالات‌‌متحده و متحدان و شرکایش درMENA . این با رفتار چین در مناطق دیگر مانند آسیا و اروپا سازگار است. پکن شبکه‌ ائتلاف جهانی واشنگتن را یک تهدید می‌‌بیند، بنابراین منطقی است که تلاش کند تا جایی که ممکن است، این شبکه‌‌ها را مختل کند.

بااین‌‌حال، در خلیج‌‌فارس، این یک نشانه‌ هشداردهنده از بدتر شدن روابط ایالات‌‌متحده و چین است. منافع منطقه‌‌ای اصلی هر دو قدرت بسیار سازگار است: آنها خواهان ادامه‌ آزادی دریانوردی، وضعیت منطقه‌‌ای باثبات و ادامه‌ جریان انرژی خلیج‌‌فارس به بازارهای جهانی هستند. اگر واشنگتن و پکن بتوانند روابط دوجانبه‌ خود را به مسیر اصلی بازگردانند -یک پرسش بزرگ با توجه به شرایط سیاسی در هر دو کشور- خلیج‌‌فارس می‌‌تواند منطقه‌‌ای باشد که در آن، همگرایی منافع به هماهنگی سیاست‌‌ها برای حل بسیاری از مسائل مبرمی منجر شود که بر رویدادهای بسیار فراتر از آن تاثیر می‌‌گذارد؛ در غیر‌این صورت، خطر رقابت قدرت‌‌های بزرگ می‌‌تواند نظم منطقه‌‌ای متزلزل را بی‌‌ثبات کند. با توجه به نقش رهگیرهای پاتریوت ایالات‌‌متحده در دفاع از امارات در برابر موشک‌‌های حوثی‌‌ها، ممکن است پیام وزیر خارجه‌ چین درباره‌ خاورمیانه‌‌ای که نیازی به «پدرسالار خارجی» ندارد، پوچ باشد.

اما در منطقه‌‌ای با احساسات پیچیده در مورد ایالات‌‌متحده، بیان وانگ از رویکرد جایگزین MENA برای قدرت‌‌های بزرگ جایگزینی است که طنین‌‌انداز است. انتظار نداشته باشید که چین جایگزین نقش ایالات‌‌متحده شود -هیچ نفع یا ظرفیتی برای آن وجود ندارد - اما منتظر پیام‌‌ها و اقدامات بیشتری باشید که باعث ایجاد اصطکاک بین واشنگتن و متحدان و شرکای منطقه‌‌ای‌‌اش شود.