اودیسیوس و کسری بودجه دولت

تاریخ مملو است از قصه‌هایی که در آن افراد (واقعی یا اسطوره‌ای) با استفاده از شیوه‌های متفاوت بر وسوسه‌هایشان غلبه کرده‌اند و شاید معروف‌ترینشان داستان اودیسه باشد. در بخشی از داستان اودیسه، اثر حماسی هومر، قهرمان داستان، اودیسیوس می‌ترسد که خود و یارانش با شنیدن آوای دل‌انگیز سیرن‌ها مسیر کشتی را به سمت جزیره مرگبار کج کنند. به همین خاطر، از یارانش می‌خواهد تا او را به دکل کشتی ببندند و گوش‌هایشان را نیز با موم بپوشانند تا هیچ‌کس تسلیم این وسوسه نشود. آنها از این طریق جان سالم به در بردند.

ویکتور هوگو، نویسنده فرانسوی، بسیار اهل معاشرت و مهمانی بود. از این رو در نوشتن کتاب «گوژپشت نتردام» اهمال‌کاری می‌کرد. او برای اینکه به‌موقع کتاب را تحویل ناشر بدهد تصمیم گرفت درِ کمد لباس‌هایش را قفل کند؛ در نتیجه دیگر نمی‌توانست از خانه خارج شود. او روی نوشتن رمان تمرکز کرد و با این کار موفق شد کتاب را در موعد مقرر تحویل ناشر دهد. برندگان نوبل اقتصاد، توماس شلینگ و ریچارد تیلر، نام این کنترل رفتاری را «دستگاه‌های تعهد» گذاشتند. آنها می‌گویند هر وقت آزادی‌هایتان را به خاطر هدفی بزرگ‌تر محدود کنید، از دستگاه تعهد استفاده کرده‌اید. قلک‌های قدیمی که برای دسترسی به پول‌های داخلش باید آن را بشکنید هم نوعی دستگاه تعهدند تا دست زدن به پس‌اندازتان را اندکی دشوارتر کنند. خریدن بشقاب‌های کوچک هم دستگاه تعهدی برای کمتر غذا خوردن است.

برخی به میزان تحریک‌‌‌پذیری خود در مقابل وسوسه‌‌‌ها واقف و آماده‌‌‌اند قدم‌‌‌هایی را برای کنترل آن بردارند. اقتصاددان‌‌‌های رفتاری به این افراد «دانا» می‌‌‌گویند؛ ولی همه دانا نیستند. چرا خیلی‌‌‌ از افرادی که می‌‌‌توانند از دستگاه‌‌‌های تعهد سود ببرند تمایلی به استفاده از آن ندارند؟ اگر دنیا اشباع از افراد دانا بود، پیشنهاد استفاده از دستگاه‌‌‌های تعهد برای حل تمام مشکلات مربوط به وسوسه کفایت می‌‌‌کرد. در چنین دنیایی دیگر نیاز نبود اشخاص ثالث بر ما محدودیت وضع کنند؛ محدودیت‌هایی مثل قوانین مربوط به محدودیت سرعت حین رانندگی و قوانین اجباری پرداخت حق بیمه تامین اجتماعی (مردم خودشان حساب‌‌‌های بانکی قفل‌شده باز می‌‌‌کردند تا حتما به اندازه کافی پول پس‌‌‌انداز کنند). برخی مواقع که افراد به دام وسوسه‌‌‌ها می‌‌‌افتند، دیر یا زود هزینه آن را پرداخت می‌کنند؛ مانند وسوسه خوردن غذای پرچرب، تنبلی و خوش‌گذرانی. در چنین شرایطی، آسیب پیروی از وسوسه‌ها بیشتر فرد وسوسه‌شده را هدف قرار می‌دهد.

در این موارد معمولا عامل بیرونی (مانند قانون‌گذار) دخالت یا تنبیهی را برای فرد در نظر نمی‌گیرد؛ ولی در پاره‌ای از موارد تن دادن به وسوسه‌ها آثار مخربی فراتر از خود شخص دارد. به عنوان نمونه فردی که با سرعت بالا و غیرمجاز رانندگی می‌کند، خطرات ناشی از وسوسه سرعت، تنها شامل حال وی نمی‌شود، بلکه سایر رانندگان و افراد جامعه را نیز در معرض خطر قرار می‌دهد. در این مواقع نیاز است یک عامل بیرونی (قانون‌گذار) با ایجاد عامل بازدارنده و تنبیهی مانع بروز این اتفاقات شود. تورم به‌عنوان متغیر تاثیر‌گذار بر اقتصاد شناخته می‌شود. به گفته کارشناسان اقتصادی مولفه‌های متعددی در ظهور و پیدایش تورم تاثیرگذار هستند. بی‌شک کسری بودجه مزمن در اقتصاد ایران، نقش تعیین‌کننده‌ای در شکل‌گیری تورم‌های فزاینده داشته است.

 یکی از راه‌های مرسوم برای جبران کسری بودجه در ایران، استقراض دولت از بانک‌ها یا بانک‌مرکزی است. در حالی که می‌توان از طریق سیاست‌‌‌های مناسبی همچون اصلاح نظام یارانه‌ها، ایجاد سیستم مالیاتی کارآمد، ایجاد انضباط مالی، افزایش بهره‌وری و کوچک‌سازی دولت، واگذاری دارایی‌های غیرمولد و... تا حدی کسری بودجه دولت را جبران کرد، غالبا این راهکارها (به علت نگرانی از تبعات اجتماعی یا وجود ذی‌نفعانی که منافع آنها با اجرای این راهکارها به خطر می‌افتد) اجرا نمی‌شوند یا به صورت ناقص محقق می‌شوند. به عنوان نمونه، اصلاح نظام یارانه‌ها ممکن است نارضایتی عمومی را هم از طریق مردم و هم بنگاه‌های تولیدی که از انرژی ارزان‌قیمت بهره‌‌‌مند هستند بروز دهد. همچنین اصلاح سیستم مالیاتی تبعات خود را خواهد داشت.

سایر راهکارها نیز مشکلات و عارضه‌‌‌های خاص خود را به همراه دارند. اما آسان‌‌‌ترین و سهل‌الوصول‌‌‌ترین روش ممکن برای تامین کسری بودجه دولت، استقراض محسوب می‌شود. از این رو دولت‌ها به‌راحتی وسوسه می‌شوند از بانک‌ها و بانک‌مرکزی تا حد ممکن استقراض کنند. براساس گزارش بانک‌مرکزی، بدهی بخش دولتی به سیستم بانکی در پایان دی‌ماه سال ۱۴۰۱ بیش از ۸۰۲‌هزار میلیارد تومان بوده؛ رقمی که در مقایسه با ابتدای سال، ۳/ ۲۳‌درصد و در مقایسه با دی‌ماه سال ۱۴۰۰ بیش از ۲۷‌درصد رشد کرده است. این در حالی است که رقم رشد این بدهی در ۱۰ماهه سال ۱۴۰۰ معادل ۴/ ۱۳‌درصد بوده است. همچنین مطالبات بانک‌مرکزی از بانک‌ها در آذر و دی‌ماه سال گذشته رشد نقطه به نقطه به ترتیب ۲/ ۷۷درصدی و ۳/ ۷۵درصدی را تجربه کرده‌‌‌ است. ریشه اصلی این افزایش را باید در رشد استقراض دولت از بانک‌ها بابت جبران کسری بودجه جست‌وجو کرد.

حال سوالی که مطرح است این است که آیا ناظر بیرونی وجود دارد که مانع انجام این وسوسه شود؟ آیا دستگاه خودتعهدی درون ساختار دولت و بانک مرکزی مستقر است تا عاملی بازدارنده برای استقراض باشد. چگونه است که اگر فردی وسوسه شود منافع سایر افراد جامعه را در معرض خطر قرار دهد (مانند اعمال خشونت، فساد و ارتشا و...) و قانون‌گذار مانع آن می‌شود؛ اما در قبال وسوسه استقراض که منجر به چاپ پول و رشد نقدینگی و نهایتا تورم افسارگسیخته می‌شود، سکوت اختیار می‌کند.

سخن آخر اینکه برخی وسوسه‌ها ویرانگر هستند و اثرات سوء قابل‌ملاحظه‌ای دارند. در فقدان عامل بازدارنده بیرونی، تنها می‌توان آرزو کرد که حداقل دولت و بانک‌مرکزی به سان اودیسیوس با اعمال خودکنترلی، کشتی خود را از وسوسه استقراض دور نگه دارند و روش‌های کارآمدتر و کم‌هزینه‌تری را برای جبران کسری بودجه در نظر بگیرند.