ایجاد تعهد اجرایی مهم‌تر از تغییر ساختار

صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران ایده اولیه شکل‌گیری سازمان برنامه و بودجه با الگویی آمریکایی، در اواسطه دهه ۲۰ مطرح شد و اکنون که حدود ۷۰ سال از ایجاد و هفت سالی که از انحلال این سازمان می‌‌گذرد، با این سوال مواجه شده‌ایم که بهترین حالت و صورت این تشکیلات چه می‌تواند باشد؟ آیا بهتر است که این سازمان تحت عنوان سازمان برنامه و بودجه احیا شود یا سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی با کارکردهای تعریف شده در ۴ دوره پیش ریاست‌جمهوری مجموعه مناسب‌تری است ؟ یا اصلا باید ساختاری را با مختصات و ویژگی‌های سازمانی جدید و با اهدافی از نو تعریف شده، بنا کرد!؟ اما پیش از پاسخ به این ابهامات و پرسش‌ها، باید گفت سازمانی که با هدف برنامه‌ریزی و تخصیص مناسب بودجه به بخش‌ها و فعالیت‌های کشور شکل گرفت و حضورش استمرار یافت، چه پیش از انقلاب و چه پس از آن بارها و بارها از جانب گروه‌های رادیکال و تندرو و نیز جریانات مخالف نظام سرمایه‌داری با این استدلال که این سازمان میراثی آمریکایی است یا اینکه فعالیت‌های آن صرفا در خدمت نظام سرمایه‌داری و در تعارض با عدالت و حقوق اقشار ضعیف و توده جامعه است، به باد انتقاد گرفته شده؛ خواسته این گروه‌ها، اگرچه بعضا خاستگاه فکری و سیاسی متفاوت داشتند، همواره انحلال این تشکیلات بوده است. اما با این حال در تمام طول این سال‌ها، هیچ‌یک از طیف‌های مخالف نتوانسته‌اند انتقادی اساسی و با رویکرد عملی داشته باشند و صرفا به شکلی کلی با وجود آن مخالفت کرده‌اند، اما از طرفی عده‌ای دیگر هم هستند که با نفس وجود اینچنین دستگاهی موافقند، اما تجدیدنظر در اهداف و ساختار آن را الزامی می‌دانند. در واقع این گروه، با قائل شدن جایگاه برای این سازمان، خواستار بازتعریف آن شده‌اند.

اما از دیدگاه بنده، ماموریت این سازمان کماکان همان ماموریتی است که در زمان تشکیل آن در حدود ۷۰ سال پیش تعریف شد و اگر قرار بر آن است که مورد بازنگری و اصلاح قرار گیرد، بهتر است که این تحولات در زمینه ساختاری و تشکیلات سازمانی آن باشد؛ برای مثال با پیروزی انقلاب اسلامی، عملا اختیارات قوه مقننه بیشتر شده و قوه مجریه متولی اداره کشور و اجرای قوانین مصوب است، پس باید در خصوص نحوه کارکرد و همچنین اینکه این سازمان زیر نظر کدام‌یک از قوا باشد یا اینکه به صورت مستقل و فرا قوایی عمل کند، بحث شود و در این‌باره تصمیماتی صحیح اتخاذ شود.

از آنجا که وظیفه و ماموریت سازمان برنامه و بودجه تدوین برنامه‌های کلان توسعه، بررسی حجم و محل کسب منابع مالی، برآورد هزینه‌ها و تعیین اولویت‌ها است، باید برای آن جایگاهی فراسیاسی قائل شد؛ این سازمان باید تبدیل به مرکزی فکری و دانشگاهی شود که فارغ از عزل و نصب‌های سیاسی و تغییر دولت‌ها و رویکردها، مستقلا و با چشم‌اندازی که از هزینه‌ها و درآمدها و نیز نیازهای کشور دارد و بر اساس اولویت‌های توسعه، برنامه‌ها را طرح‌ریزی و بودجه لازم را از محل مناسب، به آن تخصیص دهد. بنابر ضرورت، حضور اینچنین دستگاهی، جای خالی آن در شرایط فعلی به شدت احساس می‌شود و از آن مهم‌تر، رفتن به سمتی است که دولت‌ها و نهادهای اجرایی خود را ملزم و متعهد به عمل براساس این برنامه‌ها دانسته و با این سازمان تعامل سازنده داشته باشند؛ بی‌اعتنایی به برنامه‌های کارشناسی سازمان برنامه و بودجه در سال‌های گذشته تبعاتی داشته که اکنون دامنگیر کشور شده است؛ ازجمله بحران آب. از این رو ایجاد حساسیت در جامعه نسبت به پاسخگویی مسوولان در قبال تعهد به برنامه‌های این سازمان، از رسالت‌های مهم مطبوعات و رسانه‌ها است.