رجحان امنیت بر اقتصاد

دکترجعفر حق‌پناه استاد دانشگاه جنگ، با هر تعریفی که از آن داشته باشیم، پدیده‌ای ویرانگر و فاجعه‌بار است. جنگ‌های داخلی، منازعات میان ملت‌ها و دولت و جنگ‌های منطقه‌ای و بین‌المللی بیش از هر پدیده انسانی دیگری به زیست بشری خسارت تحمیل می‌کنند. جنگ اخیر غزه یا به‌عبارتی جنگ‌های نوبه‌ای فلسطینی- اسرائیلی نیز از این قاعده کلی برکنار نیستند. مضاف بر اینکه برخلاف سایر بحران‌های خشونت‌بار، این منازعه جنبه مزمن و فرسایشی نیز به خود گرفته و با توجه به سابقه و تاریخ ۶۶ ساله‌ای که دارد نقطه پایانی مسالمت‌آمیز برای آن دست‌کم در میان‌مدت و دهه جاری متصور نیست.

در عین حال بحران غزه و به‌طور کلی منازعه فلسطینی- اسرائیلی عموما از زاویه فجایع انسانی آن مورد توجه واقع می‌شود یا ابعاد منطقه‌ای و بین‌المللی و مداخلات سایر دولت‌ها به نفع یکی از دو طرف در کانون توجه ناظران و کارشناسان قرار می‌گیرد. پیامدها و ابعاد اقتصادی این جنگ را باید از جنبه‌های مغفول و کمتر مورد توجهی دانست که در عین حال از اهمیت فراوانی برخوردار است. به لحاظ آکادمیک معمولا این موارد در نحله اقتصاد سیاسی و گرایش نو پدید اقتصاد سیاسی جنگ مورد مطالعه قرار می‌گیرد.

در ادامه به کلیاتی مربوط به ابعاد و پیامدهای اقتصادی جنگ غزه به‌گونه‌ای گذرا و به اختصار می‌پردازیم. تاکید نوشتار به ذکر مواردی مربوط به دو طرف اصلی جنگ یعنی فلسطینی‌ها و رژیم اسرائیل است، هرچند که ابعاد و پیامدهای منطقه‌ای آن نیز حائز اهمیت به نظر می‌رسد.

ابعاد و پیامدهای اقتصادی جنگ برای اسرائیل

تا زمان نگارش این نوشتار، در جنگ اخیر تلفات انسانی، این رژیم ۵۴ کشته (عمدتا نظامی) و بیش از ۲۰۰ مجروح بوده که هرچند به هیچ وجه قابل مقایسه با تلفات طرف مقابل (عمدتا زنان و کودکان) نیست، اما برای کابینه رادیکال نتانیاهو بسیار سنگین و غیرقابل توجیه بوده و ادامه جنگ و در نتیجه اختصاص منابع بیشتر به آن را گریزناپذیر می‌سازد. اما ادامه این وضعیت برای رژیمی که با مشکلات اقتصادی و نارضایتی عمومی گسترده دست به گریبان است تا چه نقطه‌ای قابل استمرار خواهد بود؟ البته سرزمین‌های اشغالی از ناحیه موشک‌های شلیک شده توسط نیروهای حماس متحمل خسارات مادی چندانی نشد. در عین حال هرچند شمار زیادی از این موشک‌ها توسط سیستم رادار و ضدموشک گنبد آهنین رهگیری و منهدم شدند، اما شمار قابل توجه موشک‌هایی که به هدف اصابت کردند ناکارآمدی و غیرقابل اعتماد بودن این ماشین جنگی بسیار پرهزینه را آشکار ساخت. این به معنای صرف هزینه‌های بیشتر در بخش‌های نظامی به جای بخش‌های اقتصادی، خدماتی و رفاهی است، البته مطابق سال‌های گذشته بخش مهمی از این هزینه‌ها از سوی ایالات متحده آمریکا تامین می‌شود. با این حال اسرائیل همچنان کشوری باقی خواهد ماند که بالاترین سرانه هزینه نظامی را به خود اختصاص می‌دهد. کارشناسان هزینه‌های نظامی واقعی این رژیم را حدود ۱۵ درصد درآمد ناخالص آن می‌دانند که رقم بسیار بالایی است. علاوه بر افزایش هزینه‌های نظامی به ویژه حفظ آماده‌باش نیروهای نظامی و ساکنان شهرک‌های یهودی‌نشین مناطق اشغالی و تداوم حالت فوق‌العاده‌ای که اختلال در فضای کسب‌وکار و تولید در این مناطق را به همراه داشته باید به کاهش اعتبار بین‌المللی اسرائیل برای حفظ امنیت به مثابه زیرساخت توسعه نیز تاکید ورزید.

اصابت یک موشک به حوالی فرودگاه بین‌المللی بن گوریون کافی بود تا برای مدتی پروازهای بین‌المللی این فرودگاه را مختل کند و شرکت‌های هواپیمایی معتبر خارجی را از انجام پرواز به سرزمین‌های اشغالی منصرف سازد. تداوم این وضعیت و هراس از تکرار وقایعی مشابه بر جذب سرمایه خارجی و صنعت گردشگری اسرائیل تاثیر منفی بر جای می‌نهد؛ البته پیامد مهم‌تر از نظر تیم نتانیاهو کاهش تمایل یهودیان به مهاجرت به سرزمین‌های اشغالی و حتی آغاز دوباره مهاجرت معکوس است.

ابعاد و پیامدهای اقتصادی جنگ برای فلسطینی‌ها

نوار باریک غزه متراکم‌ترین نقطه جهان است. نبود زمین به مقدار کافی، منتفی بودن احداث کارخانه‌ها و استقرار صنایع سنگین و محاصره طولانی‌مدت غزه و کمبود زیرساخت‌ها و تاسیسات شهری سبب شده که ساکنان غزه پیش از جنگ نیز به لحاظ اقتصادی به شدت در تنگنا باشند؛ به ویژه اینکه پس از روی کار آمدن ژنرال سیسی در مصر، گذرگاه رفح نیز بسته باقی مانده بود.

جنگ اخیر غزه علاوه بر تحمیل تلفات انسانی فراوان،‌بخش زیادی از تاسیسات شهری، مدرسه‌ها، بیمارستان‌ها، مسجدها و خانه‌های مسکونی ساکنان غزه را ویران کرد. بیش از ۱۲۰۰ خانه به‌طور کامل تخریب شده و ۲۵۰۰ خانه نیز احتیاج به تعمیر و بازسازی دارند. حتی مدارس تحت پوشش سازمان ملل (UNRWA) نیز از حملات هوایی و موشکی اسرائیل نیز در امان نبودند. در نتیجه این حملات صنعت نوپای گردشگری غزه نیز به‌شدت آسیب دید، هرچند در گذشته نیز این منطقه به کمک‌های خارجی کشورهای عربی و سازمان‌های بین‌المللی نیاز شدید داشت اما در وضعیت کنونی این نیاز جنبه فوری‌تر و مضاعفی دارد. به همین دلیل حماس به رفع محاصره، غزه به‌عنوان پیش‌شرط برقراری آتش‌بس تاکید دارد.

در مجموع به نظر می‌رسد با وجود هزینه‌های اقتصادی و انسانی بالای این جنگ برای هر دو طرف، اولویت‌های مهم‌تری وجود دارد که منطق اقتصادی را کنار نهاده و امنیت و بقا را جایگزین آن ساخته‌اند؛ البته این امر چندان جای شگفتی ندارد. اینجا خاورمیانه است و در آن جنگ هنوز تابو نیست و راه‌حل بحران به نظر می‌آید.