دو سال پیش در چنین روزی مردم حسن روحانی را برگزیدند تا دولتی روی کار بیابد که به دور از هیجان‌های کاذب بتواند کشور را در حوزه‌های مختلف به حرکت وا دارد و اوضاع نامناسب اقتصادی کشور را سر و سامان دهد. با انتخاب روحانی، انتظاراتی در جامعه شکل گرفت که باعث شد ثبات به بازارها برگردد و مردم با نگرانی کمتری نسبت به آینده برای فعالیت‌های اقتصادی خود به برنامه‌ریزی بپردازند. این انتظارات سبب شد تا بازارهای مهمی مانند ارز، نرخ‌های رسمی و آزاد به هم نزدیک شوند و قیمت‌ها با نوسان کمتری در طول روز تغییر کنند.

حال سوال مهمی که پیش آمده این است که دولت تا چه اندازه توانسته این انتظارات را مدیریت و مردم را متوجه واقعیت‌ها کند و انتظاری غیر واقعی برای آنها به وجود نیاورد؟ آیا خود در به وجود آوردن این انتظارات نقش داشته و به عبارت صحیح‌تر به بالا رفتن آن دامن زده است یا اینکه به دور از اقدامات پوپولیستی توانسته در کنترل این انتظارات نقش ایفا کند؟از سوی دیگر با توجه به اینکه احتمال دارد توافق هسته‌ای در تیرماه صورت گیرد و منابع بلوکه شده کشور آزاد شود تا چه اندازه تدابیر لازم برای مدیریت انتظارات دوره پساتحریم اندیشیده شده است؟ آیا دولت کنونی نیز راه گذشتگان را خواهد رفت و منابع ارزی را مانند سیل روانه اقتصاد می‌کند و بار دیگر ویروس بیماری هلندی را به خون آن تزریق می‌کند یا اینکه با توجه به تیم قوی اقتصادی خود به مدیریت عرضه ارز می‌پردازد و به واقعی سازی قیمت آن روی خواهد آورد؟باشگاه اقتصاددانان در پرونده امروز خود این موضوع را با برخی صاحب‌نظران و کارشناسان در میان گذاشته و آنان در یادداشت‌های خود به این پرسش پاسخ داده‌اند که «دولت یازدهم در دو سال گذشته تا چه اندازه توانسته انتظارات اقتصادی مردم را مدیریت کند و با توجه به عملکردش تا چه حد قادر خواهد بود در دوران پساتحریم عملکرد مناسب‌تری از خود نشان دهد؟»