تنش اخیر خاورمیانه و جنگ در دریای سرخ، ریشههای عمیق تاریخی، امنیتی و فرهنگی دارد. همین ریشهها نیز مانع از آن خواهد شد تا اولا جنگ بالا گیرد و در ثانی وضعیت سفید در این منطقه برقرار شود. در واقع همهچیز در حال فروافتادن است اما هیچچیز از جای خود کنده نمیشود. در چنین شرایطی بازیگر اصلی یعنی آمریکا هرچقدر تلاش کند تا اوضاع را سر و سامان دهد، آنچه نباید، در نهایت رخ خواهد داد و ارزشهای جدید در نبرد با ارزشهای قدیم جلای خود را از دست میدهند. جهانی شدن و پذیرفتن نظم بینالملل یکی از ارزشهای بنیادین غرب است که وقتی به جریان کشتیرانی جهانی عارض شد، به تنش دریای سرخ میان آمریکا و حوثیهای یمن دامن زد. مطالعات بسیاری پیرامون چرایی تضاد میان نیروهای موافق و مخالف جهانیشدن صورت گرفته، اما اغلب تحلیلها بر ریشههای فرهنگی و عقیدتی اثرگذار بر این موضوع تاکید دارند.
عمده تحلیلگران بینالمللی بر این واقعیت تاکید دارند که تنگهها و آبراههای استراتژیک در ژئوپلیتیک جدید جهانی نقش حیاتی ایفا میکنند. در اقتصاد بینالمللی جهانیشده که خود را در نظم چندهمسویی و چندائتلافی بروز داده و بازیگران در تلاشند تا از مزیتهای ژئوپلیتیک خود در راستای به حداکثررساندن منافع استفاده کنند، تنگهها و آبراههها در ترسیم کریدورهای جهانی نقش برجستهای دارند. به نظر میرسد عمده پویاییها، مناقشات و منازعات از قبل موجود، نوظهور و در حال پدیداری حول سهمحور اصلی دریای سیاه، دریای سرخ و دریای جنوبی چین رقم خواهند خورد. شاهد مثال جنگ اوکراین، کارزار دریایی در دریای سرخ و رقابت چین و آمریکا در شرق آسیاست که پس از فروکش کردن موج سلفیسم جهادی و مبارزه علیه تروریسم برای بیش از دودهه، از اواخر دهه دوم قرن بیستویکم تکوین یافته و تا دهههای آتی خودنمایی و نقشآفرینی خواهد کرد.
حملات نظامی «کنترلشده» به یمن توسط ایالاتمتحده و ائتلافی که آمریکاییها بر «مشارکت» با آنها تاکید دارند، تنشها را در غرب آسیا وارد مرحله جدیدی کرده است. حوثیهای یمنی که بارها مورد تهدید آمریکا قرار گرفته بودند، هدف حملات نظامی ائتلاف آمریکا و متحدانش قرار گرفتند. همانطور که راهبرد رویارویی ایران با ایالاتمتحده را پیشتر در همین صفحه شرح داده بودم، تحولات اخیر نیز در راستای همان استراتژی یعنی نبرد در آوردگاه «منطقه خاکستری» قابل تحلیل است. بهمنظور یادآوری، تشریح دوباره راهبرد ایران در قبال ایالاتمتحده شاید بیشتر بتواند مباحث پیشرو را روشن سازد.
بحران دریای سرخ که از ۱۲ ژانویه با حمله مشترک نیروهای بریتانیا و آمریکا به یمن و مواضع حوثیها به اوج خود رسیده، تنشهای منطقهای و حالا بینالمللی را به حداکثر رسانده و تقریبا همه کشورهای جهان را در مرحله آمادهباش نظامی قرار داده است؛ زیرا سناریوهای بسیاری از برآیند این درگیریها مطرح میشود که بدترین آن شروع جنگ همهجانبه منطقهای و حتی جهانی است. حوثیها از ۷ اکتبر به بعد حملات خود در دریای سرخ علیه کشتیهای متعلق به اسرائیل یا حملکننده کالا به این کشور را تشدید کردند. این امر، تنشهای منطقهای و جهانی را به حداکثر رساند و نهتنها امنیت سیاسی بسیاری از کشورها را درگیر بحرانی جدید کرد، بلکه حتی اقتصاد جهان نیز با تهدید جدی مواجه شده است.