ترجمه :علی سرزعیم

یکی از روندهای مهمی که موجب تغییرات اساسی در عرصه بانکداری شده، مقوله جهانی شدن است. جهانی شدن نظام بانکداری به موازات جهانی شدن سیستم مالی و شکوفایی همکاری‌های اقتصادی جهانی صورت گرفت. البته نظام بانکی قبلا نیز تا حدودی جهانی بود. جهانی شدن نظام بانکداری در سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم در نتیجه عملکرد دو عامل ایجاد شد:

۱) نیروی فشار مقررات داخلی کشورها، ۲) نیروی جذب پیگیری مشتریان. این تبیین از جهانی شدن نظام بانکداری به طور خاص با رشد و گسترش فعالیت بانک‌های آمریکایی در مناطقی در آنسوی دریاها سازگار است. محدودیت‌هایی که در این کشور بر مبادلات میان بانک‌های ایالتی اعمال می‌شد، مانعی برای نظام بانکی قلمداد می‌گردید.

محدودیت‌هایی که بر ظرفیت‌های جذب منابع آنها اعمال می‌شد آنها را ناگزیر به فعالیت در خارج از مرز آمریکا نمود. یکی از نتایج جانبی چنین پدیده‌ای ایجاد بازار یورو-دلار در لندن بود؛ چرا که در آن ایام لندن آزادترین محیط کاری به لحاظ مقررات شناخته می‌شد. نیروی جذب به‌ دلیل گسترش شرکت‌های چند ملیتی آمریکایی در اروپا ایجاد شد.

بانک‌های آمریکا نظیر سیتی بانک و بانک آمریکا، برای اینکه بتوانند مشتریان اصلی خود را حفظ کنند، شروع به فعالیت در اروپا نمودند. وقتی این بانک‌ها در اروپا مستقر شدند، به این فکر افتادند که از منابع مالی کشورهای میزبان استفاده کرده و خدمات بانکداری سرمایه‌گذاری به مشتریان جدید عرضه کنند.

کانالز(۲۰۰۲) سه مرحله برای فرآیند جهانی شدن بر می‌شمرد؛ گام اول ایجاد شبکه‌ای از شعب در کشورهای خارجی است. نمونه آشکار اجرای این استراتژی سیتی بانک و بارکلیز است. مرحله دوم ادغام‌ها و تملک است. مرحله سوم، اتحادهایی است که در اثر در اختیار گرفتن متقابل سهام اقلیت شرکت‌های مختلف ایجاد می‌شود. دهه ۸۰ و ۹۰ اروپا شاهد موجی از اتحادهای استراتژیک و تملک در نظام بانکی بود که با اقدام دویچه بانک در خرید بانک مورگان گرنفل در سال ۱۹۸۴ آغاز گردید.

حذف تدریجی اما رو به تزاید کنترل سرمایه موجب تقویت جهانی شدن نظام بانکی گردید. رشد سریع دارایی‌های خارجی خصوصا در مورد انگلیس بسیار تکان‌دهنده است چرا که سهم دارایی‌های خارجی از کل دارایی‌های آنجا از ۲۰‌درصد در سال ۱۹۸۳ به ۳۰‌درصد در سال ۲۰۰۳ افزایش یافته است. پدیده جهانی شدن نظام بانکداری با افزایش روند تبدیل به اوراق بهادار کردن (securitization) تقویت شد.

تبدیل به اوراق بهادار کردن (securitization) فرآیندی است که دو فرآیند جدا را در بر می‌گیرد: نخست آنکه می‌توان به فرآیند تبدیل به اوراق بهادار کردن، به عنوان فرآیندی نگریست که بانک‌ها، دارایی‌های قابل‌فروش خود در بازار (نظیر وام‌های مسکن و خودرو) را به بازار اوراق بهادار بردند.

به اینها اوراق بهادار با پشتوانه دارایی گفته می‌شود. در یک نگاه دیگر، فرآیند واسطه زدایی است؛ به این معنی که کمپانی‌ها منابع مورد نیاز خود را به طور مستقیم و با کمک موسسات تامین سرمایه از بازارهای مالی به‌دست می‌آورند. امروزه بانک‌های بزرگ می‌توانند به کرات منابع مالی مورد نیاز خود را از بازارهای جهانی مالی با شرایط بسیار بهتری تامین کنند تا در گذشته که مجبور بودند این منابع را تنها از بانک‌های خود کسب کنند. بانک‌ها مشتریان عمده خود را به اوراق بهادار کردن، راهنمایی می‌کنند چرا که می‌دانند با اینکار اگرچه در ترازنامه‌هایشان چیزی کم می‌شود، اما از بابت دستمزد و درآمد منتفع می‌شوند.

روند موجود مبنی‌بر هماهنگ شدن مقررات ناظر بر نهادهای مالی، موجب تسهیل فرآیند جهانی شدن گردیده است. ایده ایجاد یک بازار واحد در اتحادیه اروپا و قبول دستورالعمل‌های موسوم به آیین نامه دوم نظام بانکداری در سال ۱۹۸۷-۱۹۸۸ با این ایده انجام شد که تنها یک رمز عبور برای همه خدمات بانکی وجود داشته باشد. این آیین‌نامه ناظر بر ایجاد هماهنگی در نظارت‌های دقیق بود به این معنی که نوعی هماهنگی در نظارت‌هایی که توسط کشور میزبان و کشور مبدا انجام می‌شد ایجاد گردد. نتیجه ادغام بیشتر بازار بانکی اتحادیه اروپا، افزایش قابل توجه فعالیت‌های بانکی بین دو کشور و همگرایی سیستم‌های بانکی بود.