حجت‌الاسلام دکتر سیدعباس موسویان بدهی و دِین یکی از مسائلی است که دین اسلام به دقت به آن پرداخته است و این دقت حاکی از آن است که مدیون بودن و دائن شدن احکام خاصی دارد و نباید حق هیچ یک در این بین ضایع شود. یکی از موضوعاتی که باید به آن توجه ویژه داشت حساسیت دین مبین اسلام در مورد پرداخت بدهی است؛ به‌طوری‌که یکی از بحث‌هایی که در قرآن و روایات روی آن دقت فوق‌العاده‌ای وجود دارد و احکام و ضوابطی اعم از واجبات، مستحبات و مکروهات در مورد آن مطرح شده، بحث ایجاد بدهی و پرداخت صحیح آن است. باید به بزرگ‌ترین آیه قرآن در بزرگ‌ترین سوره قرآن که سوره بقره هست اشاره داشت. این آیه که آیه ۲۸۲ سوره بقره است، در رابطه با مساله بدهی و دِین مطرح شده است. بعضی از مفسران از این آیه حدود ۲۲ تا ۲۴ حکم استنباط کرده‌اند. در روایات هم، موارد متعددی بحث دِین را مطرح کرده‌اند. این روایات درمورد ضوابط دِین و اینکه چه کسانی می‌توانند معاملات دِینی انجام دهند و اینکه احکام و مشخصه‌های آن چیست بحث می‌کنند.

احکام و روایاتی را که در دین اسلام در مورد بدهی وجود دارد می‌توان به ۸ دسته کلی تقسیم کرد:

۱. حکم دِین؛ به‌صورت طبیعی اگر کسی خودش را به زیر بار دِین ببرد، از جهت جایگاه اجتماعی، افت پیدا می‌کند و این امر مکروه شناخته می‌شود؛ یعنی کسی که از راه درآمد خود می‌تواند زندگی طبیعی خود را داشته باشد و با این حال خود را زیر بار دِین ببرد مکروه خواهد بود. حال اگر نیاز مالی جدی باشد، به همان اندازه که نیاز جدی است از کراهت بدهی کاسته می‌شود. گاهی ایجاد بدهی مباح شناخته می‌شود. گاهی دِین مستحب محسوب شده و گاهی معاملات منتهی به دِین در صورتی که نیاز فرد ضروری باشد و به جز معامله دینِ معامله دیگری نیاز فرد را رفع نکند، واجب شمرده می‌شود؛ بنابراین حکم دِین در اسلام از مکروه شروع شده و مباح، مستحب و واجب را در بر می‌گیرد. به‌طورکلی احکام دِین به شرایط انسان بستگی دارد. اگر انسان در شرایط طبیعی باشد، زیر بار دِین رفتن مکروه است و هر چقدر نیاز انسان بیشتر باشد، استقراض منتهی به دِین به سمت واجب میل می‌کند.

۲. وفای به دِین؛ یکی از مسائل جدی که در مورد دِین به آن بسیار پرداخته شده بحث وفای به دِین است. آیه نخست سوره مائده بیان می‌کند «ای کسانی که ایمان آورده‌اید به‌صورت کامل و تمام عیار به قراردادهای خود پایبند باشید.» یکی از اصول پایبندی به قرارداد، تعهد به ادای دِین در سررسیدهای مقرر است. اگر من یک معامله مدت دار انجام داده‌ام باید در سرسید، بدهی خود را بپردازم و به وفای به موقع آن پایبند باشم. قرآن با استفاده از لفظ وفا و با صیغه امر، وفای به دین را واجب می‌شمارد. طبق روایاتی که از پیغمبر به ما رسیده ایشان وفای به عهد را ویژگی بهترین امت می‌داند. می‌فرماید: خیرکم خیرکم قضائا؛ یعنی: بهترین شما، بهترین در پرداخت بدهی‌ها است. از طرف دیگر پیامبر خیلی مبغوض می‌داشتند کسی را که نسبت به پرداخت بدهی اهتمام نداشته باشد و کوتاهی کند به‌گونه‌ای که در روایاتی که از پیغمبر رسیده کسی که توان پرداخت بدهی داشته باشد، ولی پرداخت آن را به تاخیر بیندازد، مورد عقوبت خواهد بود.

۳. حکم تاخیر ادای دین؛ در بعضی روایات عنوان شده است که اگر کسی توانایی پرداخت بدهی را داشته باشد و پرداخت آن را به تعویق بیندازد این مساله ظلم است و درواقع خیانت است. در بعضی روایات دیگر نیز تعبیر شده اگر کسی بدهکار باشد و بدهی‌اش را به موقع نپردازد، این مساله خیانت است. در بعضی روایات دیگر نیز گفته شده کسانی که می‌توانند، ولی بدهی خود را نمی‌پردازند، دزد محسوب می‌شوند. در روایتی داریم که یکی از اصحاب پیامبر از دنیا رفت او را آماده کفن و دفن کردند، از پیامبر(ص) دعوت کردند برای نماز تشریف آورد، پیغمبر اولین سوالی که مطرح کردند این بود که آیا این فرد بدهی نسبت به کسی دارد یا خیر؟ فردی پاسخ داد که فرد فوت شده بدهی به وی داشته است. پیامبر قبول نکردند تا نماز را بخوانند و نماز خواندن را به بقیه واگذار کردند تا اینکه حضرت علی (ع) این بدهی را تقبل کردند. در این صورت بود که پیغمبر(ص) حاضر به خواندن نماز برای این فرد شدند. پس ادای دِین یکی از آموزهای جدی قرآن و سنت پیامبر و سنت ائمه اطهار است.

۴. مهلت دادن به بدهکار خاص؛ در کنار سفارش به ادای به موقع دین، به طلبکاران نیز سفارش‌هایی شده است. به طلبکاران سفارش شده اگر کسی بدهکار بود، برای او فرجه و فرصت فراهم کنید. اگر بدهکار دچار مشقت بود و توانایی پرداخت خود را از دست داد باید به او فرصت داد طبق آیه شریفه قرآن که می‌فرماید: اگر بدهکار دچار مشقت بود برای پرداخت بدهی، به او مهلت داده شود تا هنگام گشایش. در روایات نیز این تعبیر از پیامبر و ائمه اطهار رسیده که پیامبر(ص) فرمود آیا خبر بدهم شما را که چه کسی در روز محشر در سایه لطف الهی خواهد بود؟ کسی که به مومنی قرض دهد و تا برطرف شدن حاجاتش صبر کند تا فرد نیازش برطرف شود و خود بدهی را تحویل دهد.

۵. کاهش بدهی؛ نکته دیگری که در مورد بدهی وجود دارد، بحث کاهش بدهی در مقابل کاهش مدت است. به‌طور مثال وقتی می‌خواهند بدهکار زودتر بدهی خود را تسویه کند، اگر بدهکار ۱۰ میلیون تومان بدهی دارد، توافق می‌کنند که بدهکار ۹ میلیون تومان پرداخت کند که در واقع می‌شود کاهش مبلغ بدهی در برابر زودتر پرداخت کردن میزان بدهی. کاهش میزان بدهی و زودتر شدن سررسید آن ضع و تعجّل نامیده می‌شود. ضع به معنای فروگذاری و تعجّل به معنای زودتر تسویه کردن است. در روایتی از نبی اکرم(ص) و ائمه (علیهم‌السلام) ذکر شده است که - ضعوا و تعجلوا- می‌توانید از مبلغ بدهی کم کنید و تسویه زود هنگام انجام دهید که آن را اصطلاحا تسویه زودتر و تخفیف در مبلغ بدهی می‌گویند.

۶. بدهکاران متخلف؛ البته نظر قرآن در تشویق به مهلت دادن ربطی به مشتریان متخلف ندارد و بعضی‌ها از آن سوء‌استفاده می‌کنند، زیرا این موضوع مربوط به افرادی نیست که برای مثال تسهیلات بانکی گرفته‌اند و عمدا بدهی بانک را نمی‌پردازند. این افراد متخلف هستند و در واقع عده‌ای برای نپرداختن بدهی خود به‌صورت اشتباه به این آیه استناد می‌کنند. این آیه اشاره به کسانی دارد که توان پرداخت خود را از دست داده‌اند و معسر شده‌اند و در واقع به ورشکستگی رسیده‌اند.

۷. اعسار و ورشکستگی؛ اعسار و ورشکستگی در اسلام تعریف خاص خود را دارد. اینکه عده‌ای می‌گویند که برای ما پرداخت بدهی سخت است ولی باید بدانند که برای همه پرداخت بدهی سخت است و این اعسار و ورشکستگی نیست. ورشکستگی از دید اسلام به معنای از دست دادن توان مالی است به‌گونه‌ای که فرد هیچ دارایی و پولی جهت بازپرداخت بدهی خود ندارد و مراد کسی نیست که بدهی دارد، ولی نمی‌خواهد آن را بپردازد یا فعلا به مصلحت نمی‌بیند که بدهی خود را بپردازد.

۸. راهکارهای عقوبت بدهکار متخلف؛ از نظر اسلام برای فرد متخلفی که بدهی ایجاد کرده و با وجود توان پرداخت، آن را تسویه نمی‌کند، امکان عقوبت وجود دارد. این عقوبت می‌تواند از دستگیری و زندانی کردن باشد یا جریمه‌های مالی. طبق روایتی که وجود دارد (مطل الغنی یحل عرضه و عقوبته) این فرد وجهه اجتماعی خود را از دست می‌دهد و حتی طبق روایتی دیگر می‌توان غیبتش کرد و حلال است که عقوبت این فرد را انجام داد. در منطق اسلام فرق گذاشته شده است بین بدهی‌های بدهکاری که توان پرداخت دارد و تخلف می‌کند و بدهی‌های افرادی که معسر شده‌اند.