چرا باید از تفاهم لوزان دفاع کرد؟

امیر علی ابوالفتح کارشناس مسائل آمریکا با فروکش کردن هیجانات ناشی از اعلام بیانیه لوزان میان ایران و گروه ۱+۵، اکنون قضاوت در مورد روند مذاکرات هسته‌ای ایران آسان‌تر به نظر می‌رسد. با این حال، اگر قضاوت فقط بر مبنای متون تهیه شده انجام پذیرد، می‌تواند گمراه‌کننده باشد. به عبارت دیگر علاوه بر بررسی میزان تعهدات طرفین در اسناد مکتوب و اظهارنظرهای شفاهی، باید شرایط و مقتضیات زمان تفاهم و چشم‌انداز آینده نیز مد نظر قرار گیرد تا بشود به این سوال پاسخ داد که آیا توافق بر مبنای بیانیه لوزان مفید بوده است یا مضر. داده‌ها و ستانده‌ها

در حال حاضر تنها سند مکتوب که طرف‌های مذاکراتی بر سر آن با یکدیگر توافق کرده‌اند، بیانیه لوزان است. در این سند، هم ایران محدودیت‌هایی را پذیرفته و هم ۱+۵ امتیازاتی واگذار کرده است. قرار است تا ۱۱ تیر (اول ژوئیه) توافق جامع هسته‌ای با تعیین جزئیات به امضا برسد. با اینکه آمریکایی‌ها متنی را به‌عنوان فکت شیت منتشر کرده‌اند که به ادعای آنان جزئیات را مشخص کرده است، اما تا زمان تدوین قرارداد نهایی و انتشار آن به‌عنوان سند، نمی‌توان در مورد جزئیات قضاوت کرد. به هر حال، آنچه ایران براساس بیانیه لوزان به طرف مقابل واگذار کرده است عبارتند از:

- محدودیت غنی‌سازی اورانیوم برای دوره‌ای مشخص

- تعیین نطنز به‌عنوان تنها مرکز غنی‌سازی در ایران

- تغییرات در نیروگاه اراک با هدف از بین بردن ظرفیت تولید پلوتونیم نظامی

- تغییرات در تاسیسات فردو با هدف ایجاد مرکز تحقیقاتی در این منطقه

- اجرای پروتکل الحاقی و کد اصلاحی ۱/ ۳ با هدف تقویت بازرسی‌ها

- محدودیت در زمینه توسعه و تحقیقات هسته‌ای

اما آنچه که ایران براساس بیانیه لوزان به‌دست آورده است:

- ادامه چرخه سوخت هسته‌ای و غنی‌سازی اورانیوم

- پیشگیری از تعطیلی تاسیسات هسته‌ای

- حفظ ماهیت آب سنگین نیروگاه اراک

- حفظ زیرساخت‌های تاسیسات فردو

- حفظ اختیار تحقیق و توسعه

- برچیده شدن کلیه تحریم‌های بین‌المللی و یکجانبه مرتبط با فعالیت‌های هسته‌ای ایران

همان‌گونه که ذکر شد، هنوز جزئیات هیچ یک از موارد فوق معلوم نیست و طرفین در مورد میزان سانتریفیوژها، میزان مواد شکاف‌پذیر، نحوه نگهداری آنان و مصادیق تحقیق و توسعه به توافق مکتوب نرسیده‌اند. با این حال، با کلیات ذکر شده در بیانیه لوزان می‌توان گفت که تقریبا میان داده‌ها و ستانده‌های ایران تناسب وجود دارد. از یکسو ایران با ایستادگی بر مواضع خود، سرانجام توانمندی خود در زمینه تولید سوخت هسته‌ای را به تایید طرف غربی رساند و مجاز شد با حفظ زیرساخت‌های هسته‌ای، در مورد نسل‌های بعدی سانتریفیوژ IR-۱ تحقیق انجام دهد. ضمن اینکه با انقضای مدت زمان تعیین شده، محدودیت‌های تعیین شده رفع می‌شود و در آینده ایران قادر خواهد بود به روند فعالیت‌های هسته‌ای خود هم به لحاظ کمی و هم به لحاظ کیفی سرعت بخشد. در مقابل ایران موافقت کرده است گام‌های عملی را در راستای تحقق بخشیدن به فتوای رهبر معظم انقلاب مبنی بر منع شرعی و قانونی تولید سلاح اتمی بردارد. به عبارت دیگر هر آنچه که ممکن است در مدت زمان کوتاهی، ایران را به داشتن بمب اتمی رهنمون سازد، از بین خواهد رفت و با پذیرش نظارت‌ها، اطمینان‌خاطر طرف‌های غربی حاصل خواهد آمد. البته حتی در همین موضوع، به اصطلاح مدت گریز هسته‌ای ایران (مدت زمان لازم برای تولید حداقل یک بمب اتمی) فقط یک سال و نه بیشتر خواهد بود.

الزامات محیط بازی

گرچه براساس متن بیانیه لوزان، نوعی توازن میان امتیازات داده شده و به‌دست آمده برای طرف ایرانی دیده می‌شود، با این حال، تردیدی نیست که کشور در نهایت بخشی از توانمندی‌ها و پیشرفت‌های خود را کنار گذاشته است. به‌عنوان مثال، خارج شدن چند هزار سانتریفیوژ از مدار تولید اورانیوم غنی شده، لطمه‌ای به توان هسته‌ای کشور خواهد بود. تاکنون برای رسیدن به حدود ۱۹ هزار سانتریفیوژ، تلاش‌های بی‌وقفه‌ای در جریان بوده است. این در حالی است که در چشم‌انداز کلان توسعه کشور، باید حداقل ۱۹۰ هزار سو (قدرت ماشین‌های سانتریفیوژ )تولید شود تا نیاز کشور به سوخت یک سال نیروگاه اتمی بوشهر فراهم شود. در مورد نیروگاه آب سنگین اراک نیز از خودگذشتگی ایران بیشتر دیده می‌شود زیرا این نیروگاه تمام ایرانی است و متخصصان و دانشمندان کشور بدون اتکا به خارج، این نیروگاه را طراحی و ساخته‌اند. همچنین تعهد به تبدیل تاسیسات هسته‌ای فردو به مرکز تحقیقاتی و چشم‌پوشی از غنی‌سازی اورانیوم در این تاسیسات آسیب‌ناپذیر، مخاطرات علمی و امنیتی را متوجه ایران خواهد کرد، ضمن اینکه اجازه به بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و سرک کشیدن آنان به مکان‌های هسته‌ای و غیرهسته‌ای مشکوک، دردسرهای زیادی را ایجاد می‌کند. بنابراین اگر قرار باشد فقط متن بیانیه لوزان مورد قضاوت قرار گیرد، اذهان به سمت وادادگی یا حتی خیانت به دستاوردهای عظیم و ارزشمند هسته‌ای کشیده خواهد شد. این نگرانی تا جایی است که گروهی در مورد تکرار قرارداد ترکمنچای برای صنعت هسته‌ای کشور هشدار داده‌اند. با این حال، این مذاکرات در حالی در جریان است که دو سال از آغاز یکی از شدیدترین و گسترده‌ترین تحریم‌های تاریخ معاصر علیه جمهوری اسلامی ایران می‌گذرد. در تحریم‌های یکجانبه‌ای که اروپا و آمریکا علیه ایران به‌راه انداخته‌اند، اقتصاد ایران به‌شدت تحت‌فشار قرار گرفته است. البته تمامی مشکلات اقتصادی کشور متاثر از تحریم‌ها نیست و هیچ کارشناس اقتصادی نیز اعتقاد ندارد که با رفع تحریم‌ها، مشکلات اقتصادی کشور - بدون توجه به دیگر پارامترها و رفع معضلات ساختاری - برطرف خواهد شد. با وجود این، کاهش صادرات نفت ایران و بلوکه شدن بخشی از درآمد حاصل از صادرات نفت ایران، حداقل دو موضوعی هستند که با اعمال تحریم‌های غرب متوجه ایران شده است. در مدت دو سال گذشته، میزان صادرات نفت ایران به یک‌سوم کاهش یافته و به همین اندازه از درآمدهای ارزی کشور کاسته شده است. بودجه دولت ایران با وجود توصیه مکرر مقامات ارشد کشور هنوز به شدت به درآمدهای نفتی وابسته است و اخلال در فروش اصلی‌ترین کالای صادراتی، لرزه‌های شدیدی به اقتصاد وارد می‌کند. اینکه طی چند ماه، ارزش برابری ریال با دلار به یک سوم رسید و ارزش دارایی شهروندان ایرانی به همین میزان کاهش یافت، تا حدود زیادی ریشه در تحریم‌هایی داشت که غرب به بهانه برنامه‌های هسته‌ای ایران به مورد اجرا گذاشت. البته اگر تحریم‌ها فقط صادرات نفتی ایران را کاهش می‌داد، چندان جای نگرانی نبود. اما در دو سال گذشته، فقط نیمی از درآمد حاصل از با ارزش‌ترین کالای صادراتی به داخل کشور منتقل شده و نیمی دیگر به شکل یورو در بانک‌های خارجی بلوکه شده است. به عبارت دیگر، ایران نفت خود را به نیمی از قیمت جهانی می‌فروشد و دسترسی به نیم دیگر، فقط با دستیابی به یک توافق هسته‌ای با غرب امکان پذیر خواهد بود. این در حالی است که همزمان، با نصف شدن قیمت جهانی نفت، ایران با ۷۸ میلیون نفر جمعیت و برنامه‌های گسترده توسعه و فقر زدایی، فقط به اندازه یک چهارم از منابع ارزی دوران پیش از تحریم‌های یکجانبه غرب دسترسی دارد. تردیدی نیست که اعمال تحریم‌های غرب موجب به زانو در آمدن ایران و چشم پوشی از حقوق هسته‌ای این کشور نمی‌شود. با این حال، از منظر هزینه و فایده، اصرار بر ادامه مواجهه با غرب در حالی که تحریم‌ها ادامه دارد و ایران از حفظ زیرساخت‌های هسته‌ای خود اطمینان یافته است، چندان با «عزت، حکمت و مصلحت» مطابقت ندارد.

گرچه کسی در ایران راضی به تکرار قرارداد ترکمنچای در ارتباط با برنامه‌های هسته‌ای نیست، با این حال، چنین نگرانی‌هایی نباید کشور را به تکرار قرارداد استعماری دارسی درخصوص حراج نفت سوق دهد. فروش نفت در برابر دریافت نقدی نیمی از ارزش جهانی، اگر قرارداد استعماری دارسی نباشد، با شرایط منصفانه و عادلانه نیز فاصله زیادی خواهد داشت.

پرهیز از هزینه‌های بیشتر

تفاهم هسته‌ای بر مبنای بیانیه لوزان نه فقط بخشی از خواسته‌های ایران را برآورده می‌کند و فشار بر اقتصاد را کاهش می‌دهد، بلکه موجب می‌شود از مخاطرات در آینده نیز کاسته شود. بدون تفاهم با غرب، علاوه بر ادامه تحریم‌های کنونی، تحریم‌های جدیدی نیز متوجه کشور می‌شود. جمهوریخواهان آمریکا هشدار داده‌اند در صورت ناکامی این دور از مذاکرات، طرح تحریم فروش نفت ایران را در کنگره تصویب خواهند کرد. اگر این اتفاق رخ دهد، صادرات نفت ایران تقریبا متوقف می‌شود. تجربه دو سال اخیر نشان داده است که کشورها و شرکت‌های طرف معامله با شرکت ملی نفت ایران قادر نخواهند بود فشار اروپا و آمریکا را تحمل کنند و به همین دلیل چه بسا از هرگونه خرید نفت از ایران چشم پوشی کنند. این در حالی است که با توجه به کاهش شدید قیمت جهانی نفت و سرازیر شدن نفت شیل به بازارها، اعمال ممنوعیت بر خرید نفت از ایران، تغییر شدیدی در قیمت‌ها ایجاد نخواهد کرد.

کاهش مجدد صادرات نفت ایران، کاهش تولید را به دنبال خواهد آورد و سبب می‌شود میزان استخراج از چاه‌های نفت نیز تقلیل یابد. در این وضعیت، از دست رفتن ظرفیت تولید در میان مدت محتمل خواهد بود و به مرگ چاه‌های نفت منجر خواهد شد.

البته در غرب برخی‌ها هشدار می‌دهند که نرسیدن به توافق هسته‌ای، حمله نظامی به ایران را در پی خواهد داشت. چنین اقداماتی با توجه به توان دفاعی کشور و همچنین معضلات امنیتی کنونی در خاورمیانه بسیار دور از ذهن خواهد بود. به‌ویژه اینکه اصولا حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران با توجه به وجود چند صد کیلو گرم مواد شکاف‌پذیر در هر یک از آنان، فجایع زیست‌محیطی هولناکی ایجاد خواهد کرد که هر عقل سالمی را از دست زدن به آن باز می‌دارد. با این حال، نباید از یاد برد که جنگ‌های قرن بیست و یکمی می‌توانند با جنگ‌های قرن بیستمی متفاوت باشند و شکل سایبری به خود بگیرند. از مدت‌ها پیش حملات سایبری آمریکا و متحدانش به تاسیسات هسته‌ای ایران در جریان بوده و پیش‌بینی می‌شود با شکست در مذاکرات هسته‌ای شدت و وسعت آن افزایش یابد. گرچه توان آفندی و پدافندی ایران در زمینه جنگ‌های سایبری به اثبات رسیده است، با این حال، ورود به این مرحله همزمان با تشدید تحریم‌های اقتصادی، مخاطراتی را متوجه کشور خواهد کرد.

چکیده

کوهنوردان برای رسیدن به قله‌های بلند، همواره در مسیر، نقاطی را به‌عنوان توقفگاه در نظر می‌گیرند. آنان بعد از پیمودن ساعت‌ها مسیر سخت و ناهموار که با تلاش و کوشش فراوان میسر شده است، در مکان‌های امن توقف می‌کنند تا تجدید نیرو کنند. گرچه این توقف و تجدید نیرو، زمان رسیدن به قله را طولانی‌تر می‌کند، اما از ریسک بازماندن به دلیل خستگی یا حتی مواجهه با خطرات طبیعی می‌کاهد.

کسب توان هسته‌ای، قله‌ای است که ملت ایران قصد دارد به آن دست یابد و تاکنون مسیری طولانی را برای رسیدن به آن طی کرده است. با این حال، اگر قرار باشد مسیر باقی‌مانده بدون در نظر گرفتن ضرورت استراحت در توقفگاه‌ها طی شود، دستیابی به هدف نهایی را دشوار و پر هزینه خواهد کرد. تفاهم هسته‌ای بر مبنای بیانیه لوزان می‌تواند یکی از توقفگاه‌ها باشد که اجازه می‌دهد ملت ایران بعد از چند سال تلاش و کوشش فراوان در عرصه احقاق حقوق هسته‌ای و مواجهه با فشارهای اقتصادی طرف مقابل، اندکی تجدید قوا کند و پس از طی مدت زمانی، با انرژی بیشتر، مسیر پیش رو را در رسیدن به قله هسته‌ای طی کند. البته تردیدی نیست که هر مکانی در مسیر رسیدن به قله، برای توقف مناسب نیست و باید از ایمن بودن آن، اطمینان حاصل کرد.