امیر راد

اگر بگوییم طی ماه‌های اخیر مشکل مسکن تبدیل به یک بحران شده است، شاید کمی‌اغراق کرده باشیم؛ اما شکی نیست که‌این مساله تبدیل به یکی از اصلی‌ترین و چالش بر‌انگیزترین معضلات اقتصادی و معیشتی تمامی‌اقشار و بالاخص جوانان شده است. در باب دلایل گرانی مسکن نظرات مختلفی بیان می‌شود که می‌توان از میان آنها به رشد نقدینگی، پایین بودن نرخ سود بانکی، پایین بودن و در عین حال پر ریسک بودن سرمایه‌گذاری در بورس اوراق بهادار و سایر بازارهای سرمایه در مقایسه با بازدهی بازار مسکن و در نتیجه هجوم به‌این بازار به عنوان یک محل سرمایه‌گذاری اشاره کرد. فارغ از ‌اینکه با کدام یک از‌این دیدگاه‌ها موافق باشیم یا مخالف، آنچه در ابتدا مسلم به نظر می‌رسد،‌این است که یک رابطه علت و معلولی بین قیمت نهاده‌های تولیدی مسکن یعنی مصالح ساختمانی و قیمت مسکن وجود دارد که این تصور را به ذهن می‌رساند که با کنترل قیمت مصالح ساختمانی، شاید بتوان تا حدودی با گرانی مسکن مقابله کرد. اولین راه حلی که در‌این میان به نظر می‌رسد این است که با دادن یارانه به تولید مصالح ساختمانی می‌توان قیمت آنها را کاهش داد و باعث کاهش قیمت مسکن شد. همین استدلال، مبنای اعطای یارانه به نهاده‌های تولیدی مانند سیمان شده است. اما سوالی که به ذهن می‌رسد این است که آیا این یارانه‌ها واقعا می‌تواند منجر به کاهش قیمت مسکن شود یا خیر.

در پاسخ به این سوال دو نکته حائز اهمیت است: اول‌اینکه قسمت عمده هزینه مسکن به قیمت زمین مربوط می‌شود، به طوری که طبق نظر کارشناسان، سهم نهاده‌ای مانند سیمان از هزینه هر متر مربع مسکن بسیار ناچیز است و اعطای یارانه به سیمان نمی‌تواند باعث کاهش اساسی در قیمت مسکن شود. دوم‌اینکه قیمت مسکن چه با سیمان یارانه‌ای باشد و چه با سیمان آزاد، در بازار آزاد و با توجه به عرضه و تقاضا تعیین می‌شود و عملا انبوه‌سازی که سیمان یارانه‌ای از دولت دریافت می‌کند، هیچگاه حاضر نمی‌شود مسکن ساخته شده را با قیمت پایین‌تر از قیمت بازار که با احتساب سیمان آزاد محاسبه می‌شود، بفروشد. بنابراین به نظر می‌رسد که اعطای یارانه به سیمان نقشی در کاهش قیمت مسکن نداشته باشد.

بحث گرانی سیمان به عنوان یکی از مهمترین مصالح ساختمانی‌این روزها یکی از بحث‌های داغ بازار مسکن شده است.

در مورد دلایل گرانی سیمان نیز همانند دلایل گرانی مسکن نظرات مختلف و در عین حال ضد و نقیضی مطرح است؛ اما آنچه مسلم است این است که قیمت تولیدی سیمان با قیمتی که به دست مصرف‌کننده نهایی می‌رسد بسیار متفاوت است و سود کلانی به دلیل این تفاوت نصیب واسطه‌ها می‌شود. البته در‌این که واسطه‌ها خدماتی را در انتقال کالاها از تولید کنندگان به مصرف کنندگان ارائه می‌دهند که برای اقتصاد لازم و ضروری است، تردیدی وجود ندارد. اما وجود زنجیره طولانی واسطه‌ها که به دلیل عدم شفافیت قیمت‌ها رخ می‌دهد، بهای تمام شده کالای تولیدی را برای مصرف کننده نهایی افزایش می‌دهد و در نهایت سودی که باید به تولیدکننده تعلق می‌گرفت، نصیب واسطه گران می‌شود که بیش از آن مقداری است که باید به دستشان می‌رسید.

بنابراین اگر در قیمت سیمان شفافیت وجود داشته باشد، بسیاری از واسطه‌های غیر ضروری حذف می‌شوند. در ادبیات اقتصادی مهمترین ابزار برای شفافیت قیمت کالاها معامله آنها در بورس‌های کالا است، چرا که در بورس‌های کالا به دلیل نظارت دقیق، قیمت‌های صحیح، عادلانه و شفاف برای کالاها کشف می‌شود و معمولا به عنوان قیمت مرجع برای بازارهای دیگر‌این کالا مد نظر قرار می‌گیرند. به علاوه بورس‌های کالا با اعمال استانداردهای خاص بر روی کالاهای عرضه شده، علاوه بر‌ایجاد شفافیت در قیمت کالا به افزایش کیفیت کالاها نیز کمک شایانی می‌کند.

خوشبختانه بورس کالای‌ایران با وجود عمر کوتاه خود تبدیل به بازاری کارآمد شده است که به اذعان متخصصان و دست اندرکاران اقتصادی در روند کشف قیمت‌ها و‌ایجاد شفافیت، بسیار موفق عمل کرده است و همچنین این بورس، پتانسیل‌های لازم برای پذیرش کالاهای دیگر مانند کالای مهمی همچون سیمان را نیز دارد.

به نظر می‌رسد با تسریع در روند ورود سیمان به کالاهای معامله شده در بورس کالای ایران و با شفافیت قیمت حاصل شده، دستاوردهای زیر قابل‌حصول است: افزایش سهم تولیدکنندگان از درآمدهای ایجاد شده و در نتیجه تقویت تولید و سرمایه‌گذاری مولد در ‌این بخش که در بلندمدت می‌تواند به خود کفایی و یا حتی افزایش ظرفیت‌های صادراتی منجر شود؛ شفافیت قیمت و تسهیل نقش دولت در تنظیم بازار؛ فراهم شدن امکان تعامل مستقیم مصرف کنندگان و تولید کنندگان؛ از بین رفتن رانت‌های موجود به دلیل سیستم حواله‌ای.

از سوی دیگر ورود سیمان به بورس کالای‌ایران، هم نشان دهنده عزم راسخ دولتمردان در مسیر از بین بردن رانت‌های اقتصادی خواهد بود و هم باعث رسیدن درآمد تولید به تولیدکنندگان می‌شود.

*کارشناس بازار سرمایه