رضا زائر حیدری

با کمی حس ناسیونالیستی می‌توانیم تاریخ فولاد را در ایران از چهل سال به چهل قرن پیش یعنی زمانی که در حوالی شهر کاشان فعلی مردمان به استخراج آهن از سنگ و تبدیل آن به ابزار زندگی و البته ابزار جنگ می‌پرداختند، گسترش دهیم. بدون شک پدران ما آهن و فرآیند‌های مربوط به استخراج، ساخت ابزار و آب دیده کردنش را به خوبی می‌شناختند و این واقعیتی است تاریخی که مردمان غرب قاره کهن، همیشه به دنبال یافتن فلزی بوده‌اند که آنان را در جنگ‌های بی‌پایان این خطه از جهان یاری کند.

بر اساس آمار انجمن بین‌المللی آهن و فولاد، ایران در کنار کشور‌هایی مانند لهستان (تولیدکننده بزرگی که پس از فروپاشی کمونیسم و پیمان اقتصادی کومکن تولیدش به سرعت کاهش یافت) و آفریقای جنوبی، مقام بیستم را در تولید جهانی فولاد دارد، اما جایگاه حقیقی ما کجا باید باشد؟

بزرگترین تولیدکننده فولاد در جهان یعنی چین، کشوری است که به شدت به واردات سنگ‌آهن از استرالیا، برزیل و هند وابسته است و اکنون به دلایل خاص این بازار به کشورهایی دیگر مانند ایران و موریتانی نیز روی آورده است. افزایش بهای حمل دریایی و انرژی، گسترش بیش از پیش این صنعت را در کشور چین با‌هاله‌ای از ابهام روبه‌رو می‌سازد با این حال همه می‌دانند که رشد این صنعت اگر چه با شتابی کمتر، اما ادامه خواهد یافت؛ زیرا چینی‌ها پس از وقفه‌ای چند‌هزار ساله، اینک دوباره دانش تولید فولاد و فن آوری آن را به معنای واقعی کلمه فراگرفته‌اند. در طول سال‌های ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ در هر ماه ۵‌میلیون و ۶۰۰‌هزار تن به تولید فولاد این کشور اضافه شد؛ به عبارتی دیگر تقریبا در هر ده روز کوره بلند به صنعت فولاد چین اضافه شد و اینک در سال ۲۰۰۸ تقریبا یک سوم از تولید جهانی فولاد متعلق به این کشور است. چینی‌ها چگونه توانستند زیر ساختارهای این صنعت در شرق این کشور را توسعه بخشند؟ بنادر را چگونه گسترش دادند؟ چند نیروگاه برای این کار ساخته شد؟ وقتی به این توسعه حیرت انگیز با دقت بیشتری نگاه می‌کنیم به نظر می‌رسد، دولت نه می‌توانست و نه می‌خواست که این عملیات را به عهده بگیرد. تنها شرایطی را ایجاد کرد که سرمایه‌های داخلی و خارجی به این صنعت روی آورد. در سال ۲۰۰۸ دولت چین به‌‌طور مشخص دیگر علاقه‌ای به افزایش حجم صادرات فولاد ندارد؛ چرا که نسبت به آلودگی این صنعت در مقایسه با ارزش افزوده حاصل از آن نگران است. با این حال چینی‌ها راه دیگر برای بهبود ساختاری این کشور و توسعه صنایعی مانند اتومبیل‌سازی و کشتی‌‌سازی با استفاده از سرمایه‌گذاری‌های خارجی نداشته‌اند. سرانه تولید فولاد در چین حدود ۳۷۶ کیلوگرم هر نفر است و مصرف سرانه حدود ۳۳۰ کیلوگرم به ازای هر نفر است.

تاریخ تولید فولاد در ترکیه ۳۰ سال قدیمی‌تر از ایران است. ترک‌ها نیز مانند ما ایجاد و توسعه واحد‌های فولادی را کلید توسعه کشور می‌دانستند. صنایع فولاد ترکیه اغلب در نزدیکی یا مجاورت دریا قرار گرفته‌اند که یک نقطه قوت محسوب می‌شود، اما نقاط ضعف این کشور در تولید فولاد بسیار بزرگتر از نقطه قوت آن است. منابع بسیار محدود سنگ‌آهن با‌ درصد Fe پایین و وابستگی این کشور به گاز وارداتی از ایران و روسیه مانع از رشد سریع این صنعت در ترکیه شده است. با این همه تولید فولاد در ترکیه بیش از دو برابر ایران است و بازار بزرگ فولاد‌های ساختمانی در منطقه خلیج فارس در شرایط حاضر به تولید کنندگان ترک تعلق دارد. سرانه تولید فولاد در ترکیه حدود ۳۳۰کیلوگرم است که پایین‌تر از چین است، اما با افزایش بهای سنگ‌آهن این شرایط ممکن است تغییر کند. در واقع به تدریج استفاده از منابع داخلی سنگ‌آهن در این کشور اقتصادی می‌گردد و معادنی که هنوز دست نخورده‌اند ممکن است جایگزین بخشی از واردات سنگ‌آهن یا قراضه شود. چرا کشوری که به شدت وابسته به واردات سنگ‌آهن، قراضه و گاز طبیعی است فاصله‌ای چنین بزرگ با صنعت فولاد ایران دارد؟

اوکراین، هشتمین تولیدکننده فولاد جهان برخلاف ترکیه یک تولیدکننده مهم سنگ‌آهن است و حتی حدود ۲۰‌میلیون تن از سنگ‌آهن تولیدی خود را صادر می‌کند با این حال این کشور از نظر انرژی و گاز طبیعی به روسیه وابسته است. تولید فولاد در این کشور حدود ۴۱‌‌میلیون تن است و سرانه تولید آن به ازای هر نفر ۸۵۴ کیلوگرم است که تقریبا شش برابر ایران است. حجم تولید فولاد در اوکراین به رغم مشکلات مربوط به تامین انرژی، هنوز هم در حال افزایش است و می‌توان انتظار داشت که صادرات سنگ‌آهن این کشور به تدریج جای خود را به تولید فولاد بدهد. ایران نسبت به کشور‌هایی که از آن نام بردیم از مزیت‌های بیشتری برای تولید فولاد برخوردار است، در واقع بر اساس یک تحلیل راهبردی در صورت وجود زیر ساختار‌های لازم، تولید فولاد در مناطقی از ایران یعنی حاشیه شمالی خلیج‌فارس جایی که به منابع عظیم گاز، سنگ‌آهن و دریای آزاد دسترسی آسان وجود دارد از هر نقطه دیگری در جهان اقتصادی تر خواهد بود. مصرف سرانه فولاد در ایران حدود ۲۶۰ کیلوگرم است که تقریبا دو برابر سرانه تولید است. اگر توسعه در بخش‌های نفت و ساختمان را در نظر بگیریم نیاز واقعی کشور به مراتب بیش از این میزان خواهد بود. توجه کنیم که بهای سنگ‌آهن در سال ۲۰۰۸ حدود ۶۵‌درصد افزایش خواهد یافت و در انتهای این سال بهای ۱۰۰۰ دلار برای هر تن شمش فولاد بسیار محتمل خواهد بود. در آن صورت برای تامین ۱۰‌میلیون تن فولاد مورد نیاز کشور به ۱۰‌میلیارد دلار ارز حاصل از صادرات نفت نیاز خواهیم داشت.

چرا نتوانستیم به جایگاه واقعی خود دست یابیم ؟ دلایل مختلفی وجود دارد اما بهتر است به جای نگاه به گذشته به آینده بیاندیشیم. واقعیت این است که نمی توانیم از جایگاه فعلی خود در صنعت فولاد راضی باشیم؛ چرا که ۲۶شرکت تولیدکننده فولاد در جهان وجود دارد که حجم تولید هر یک از آنان از کل ظرفیت فولاد در ایران بیشتر است.