صنعت فولاد پس از طرح تحول اقتصادی

محسن پروان

سال‌ها است که کشور ما با بحث حذف یارانه‌ انرژی از سبد کالا درگیر است و با ارائه لایحه پر حاشیه طرح تحول اقتصادی این حرکت مهم کلید خورد که در این بین صاحب نظران، بحث‌های زیادی را از تاثیرات این حذف یارانه انجام داده‌اند که اصولا پیرامون دو مبحث کلی بوده است نخست افزایش تورم ناشی از پرداخت نقدی یارانه و دوم فشار به اقشار کم درآمد جامعه به خاطر افزایش قیمت حامل‌های انرژی. اما در این بحث گویی برخی مباحث مهم از جمله مزیت‌های نسبی تولید در ایران کمتر مورد بحث و گفت‌وگو قرار گرفته است. در این مقاله سعی شده تا با بحث در مورد صنایع انرژی بری چون فولاد آینده بدون یارانه این صنایع در ایران ارزیابی شود. از این رو چند نکته زیر قابل تامل است. اما قبل از آن لازم است این نکته را یادآور شوم که حذف یارانه از انرژی به عقیده نگارنده جزو اولین گام‌های حرکت به سمت صنعتی شدن کشور است و در لازم الاجرا بودن آن تردیدی نیست، تنها بحث در مورد نحوه اجرای آن است.

۱) سرانه مصرف فولاد ایران در سال ۲۰۰۱ به میزان۲/۱۵۹ کیلوگرم به ازای هر نفر بوده است(۶/۱۰‌میلیون تن در سال) و این رقم در سال ۲۰۰۷ به۳/۲۹۲ کیلوگرم به ازای هر نفر رسیده است(۸/۲۰میلیون تن در سال) در حالی که تولید فولاد در ایران طی سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۸ از ۹/۶‌میلیون تن تنها به ۱/۱۰‌میلیون تن افزایش یافته است و این موضوع خود لزوم حرکت به سمت توسعه فولاد در ایران را نشان می‌دهد هر چند در چند سال گذشته متاسفانه صنعت فولاد ایران در زمینه توسعه هیچ توفیق قابل ملاحظه‌ای نداشته است (تولید ایران در سال ۲۰۰۵ به میزان ۴/۹ بوده است و طی سه سال گذشته تنها ۶۰۰‌هزار تن به این ظرفیت افزوده شده است یعنی تنها ۴۴/۰‌درصد تولید جهان (بخوانید هیچ) رشد کرده است)، اما بدون تردید افزایش تولید فولاد جزو اولین گام‌های حرکت به سمت صنعتی شدن کشور است و با توجه به آنکه بر اساس سند چشم انداز تولید فولاد در سال ۱۴۰۰ باید به میزان ۴۰‌میلیون تن افزایش یابد تجدید نظر در این زمینه را به وضوح می‌طلبد. اما شرایط حال حاضر کشور نشان دهنده آن است که صنعت ایران قابلیت توسعه صنعت فولاد را ندارد.

۲) فولاد در دنیا جزو صنایع انرژی بر محسوب می‌شود بدین معنا که تولید فولاد نیاز شدید به انرژی از جمله برق و انرژی‌های فسیلی (ذغال سنگ و گاز طبیعی ) دارد و سهم عمده ای از قیمت تمام شده آن مربوط به قیمت انرژی است و از این رو است که ایران به خاطر دسترسی آسان به انرژی ارزان همواره جزو بهترین مناطق جهان برای تولید فولاد مطرح بوده است که این مزیت بالای تولید مرهون انرژی است.

۳) سرمایه اولیه مورد نیاز برای احداث صنعت فولاد نسبت به سایر صنایع بالا‌تر بوده است. و در نتیجه ریسک سرمایه‌گذاری نیز بالاتر است که در صورت حذف فله‌ای انرژی توجیه خود را برای سرمایه‌گذاری از دست خواهد داد.

۴) در چند سال گذشته محور توسعه فولاد در ایران براساس روش احیای مستقیم گذاشته شده است مانند ۸ طرح استانی شرکت ملی فولاد ایران (هرچند به‌هزاران دلیل شخصا این روش را به روش کوره بلند ترجیح می‌دهم) که این روش نیاز بالا به گاز طبیعی و انرژی برق دارد. ‌درصد بالایی از قیمت تمام شده فولاد در این روش وابسته به قیمت برق و گاز طبیعی است.

۵) تولید کنندگان بزرگ فولاد در دنیا از جمله چین و کره جنوبی به دلیل نداشتن گاز و برق ارزان حجم بالای تولید فولاد را به روش کوره بلند انجام می‌دهند. تا علاوه بر استفاده از ذغال سنگ بجای گاز طبیعی از گاز حاصل از کوره بلند نیز برای تولید برق بهره‌مند شوند، اما در ایران تنها ۲۵‌درصد فولاد به این روش است از طرف دیگر در فرآیند احیاء مستقیم نه تنها ذغال سنگ مصرف ندارد گاز کوره نیز برای تولید برق تولید نمی‌گردد.

حال با توجه به این شرایط اگر فرض نماییم که شبکه برق ایران بتواند برق بالای مورد نیاز صنایع توسعه فولاد را تولید کند- هرچند تردید این موضوع بیشتر است- اما قیمت این برق به مراتب مهم‌تر از عرضه آن است؛ چرا که تجربه به ما نشان داده ما با بهره‌وری پایین همواره در بخش فولاد فرصت‌سوزی نموده‌ایم شاهد این مدعا وضعیت کنونی فولاد کشور است.

برق و گاز را آن هم در تولید احیای مستقیم با کوره‌های قوس الکتریکی، بدون یارانه به تولیدکننده بدهیم کمر همت به مرگ فولاد بسته‌ایم؛ چرا که تنها ۲/۲‌میلیون تن از تولید فعلی کوره بلندی است و مابقی وابستگی شدید به گاز و برق یارانه‌ای دارد و در صورت تحقق این امر روزهای سخت تر صنعت فولاد در راه است و بحران ماه‌های گذشته بازار فولاد سوز ابتدای پاییز بوده، نه چله زمستان !! در این شرایط ۲ راه حل زیر منطقی به نظر می‌رسد:

۱) تلاش برای بسترسازی حذف یارانه در صنایع انرژی‌بر از قبیل صنعت فولاد با حذف تدریجی یارانه و کمک نرم‌افزاری و سخت‌افزاری دولت به فولادسازان برای ترمیم ساختار خود جهت افزایش بهره‌وری. (شاید سهم بیشتر این ترمیم مربوط به فرهنگ سازی کاری است که در حوزه نیروی انسانی باید انجام گردد، چرا که در نرم نیروی انسانی در جهان به ازای هر یک‌میلیون تن در سال تنها ‌هزار نفر می‌باشد که در ایران این رقم تا ۷ برابر نیز می‌رسد که این ازدحام بیش از حد نیروی کار خود بزرگترین اتلاف منابع است). ۲) در کشور‌های صنعتی انرژی از لحاظ قیمت به دو دسته کلی تقسیم می‌شود، انرژی ارزان برای تولید و انرژی گران‌تر برای مصرف. در آن کشورها خصوصا کشورهای اروپایی دولت به تولیدکنندگان یارانه برق پرداخت می‌نماید و برق صنعتی به مراتب ارزان‌تر از برق خانگی است، حال آنکه این موضوع دقیقا در ایران به عکس می‌باشد، و امروز لازم است دولت محترم با تجدیدنظر در این مورد مهم، انرژی را که صرف ایجاد اشتغال می‌گردد و باعث ارزش افزوده و رشد تولید ناخالص ملی می‌گردد، ارزان‌تر به مشتری دهد تا برقی که صرف تماشای تلویزیون می‌شود.

به هر طریق اگر در اجرای طرح تحول اقتصادی اولویت‌ها و نیاز‌های صنعت در نظر گرفته نشود، بی‌تردید صنعت را دچار مشکل خواهد کرد و شاید این ایراد در آینده باعث متوقف‌سازی این طرح گردد و آن هنگام بازگشت برای رفع این قبیل اشتباهات دشوار و دیر است.

Parsaparvan@gmail.com