گروه بورس کالا- محمدحسین بابالو: نوسان نرخ ارز یکی از مهم‌ترین رخدادهای اقتصادی در روزهای اخیر بوده که تاثیر بسزایی بر فعالیت‌ها و ساز و کارهای اقتصادی داشته و دارد. با توجه به افزایش شدید قیمت دلار در بازار غیررسمی، بازارهای داخلی با محوریت واردات یا صادرات یا تولید و مصرف داخلی تغییرات محسوسی را تجربه می‌کنند که نیاز به تفسیری مجزا دارد.
نوسان نرخ ارز بر بازارهای داخلی همچون بازار فلزات تاکنون تاثیر محسوسی داشته و در کنار شرایط اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها به‌صورت محرکی برای افزایش قیمت‌ها عمل کرده است. اگر این افزایش نرخ ارز به افزایش قیمت‌ها منتهی شود و همچنین بتواند تورم را هم صعودی کند یا فقط از سرعت کاهش آن بکاهد این رخداد قطعا برای بازار منفی تلقی خواهد شد. در این بین، نیاز به حمایت دولت از اقتصاد و بسیاری از بازارها کاملا مشهود است.
تاثیر نرخ ارز را می‌توان در انواع مختلف فلزی و بازارهای وارداتی یا صادراتی و همچنین تاثیر متقابل آنها بررسی کرد. در خصوص بازارهای صادراتی قطعا افزایش قیمت دلار دقیقا برابر با افزایش سودآوری و افزایش جذابیت صادرات است که این روند پس از طی یک زمان مشخص، می‌تواند به افزایش عرضه ارز در بازار انجامیده که به عنوان سرعت گیری برای رشد قیمت ارز خودنمایی کند. در خصوص واردات شرایط کاملا متفاوت و بر عکس است. بالارفتن قیمت ارز موجب افزایش مستقیم قیمت تمام شده بوده و واردات را سخت‌تر خواهد کرد. این شرایط برای کالاهای تولید داخل یک فرصت به حساب می‌آید، البته در صورتی که بخش‌های مواد اولیه و ماشین‌آلات از این شرایط جدید متضرر نشود. در شرایطی که فشار تورمی نزدیک به ۳۰ درصد در سال بر تولیدکنندگان تحمیل می‌شود افزایش قیمت مواد اولیه و ماشین‌آلات و لوازم یدکی یک ضربه شدید به حساب می‌آید و شرایط تولید را سخت‌تر خواهد کرد. به‌صورت تئوریک افزایش سود صادرات نباید بر قیمت‌های بازار برای تولیدات داخلی تاثیری داشته باشد، ولی به تجربه ثابت شده است که با افزایش سود صادرات، صادرکنندگان توان خود را برای افزایش صادرات به کار بسته‌اند که موجب کاهش حجم عرضه به بازار داخلی شده است. این رخداد باعث می‌شود که قیمت‌های داخلی نیز صعودی شود.
نوسان نرخ ارز در بازار غیر‌رسمی‌
نرخ ارز یا اصطلاحا قیمت دلار در بازار غیررسمی چند روزی است با سرعت خیره کننده‌ای در مسیر افزایش قرار گرفته و هنوز هم صعودی است. از لحاظ روانی و حتی در خصوص ساز‌و‌کارهای اقتصادی این رخداد می‌تواند تاثیر مهمی بر بازار داشته باشد اما چرا قیمت دلار صعودی شد؟
تحلیل بازار ارز به‌صورت غیررسمی نیاز به اطلاعات وسیعی دارد که کمتر فعالی از آن برخوردار است. قیمت‌ها در مسیر صعودی است، بنابراین یا عرضه یا تقاضا یا هر دو این فاکتورها تغییرات محسوسی داشته است. درخصوص تقاضا برای دلار به‌صورت اسکناس افزایش چشمگیری نداریم و فقط فصل نمایشگاهی گوانجو را می‌توان مهم تلقی کرد. در مورد تقاضا به‌صورت حواله شرایط دگرگون است. شنیده‌ها حکایت از آن دارد که بانک‌ها برای تخصیص ارز به‌صورت رسمی و پس از ثبت سفارش سختگیری می‌کنند و تخصیص ارز با مبدأ بانک مرکزی بین یک ماه یا بیشتر زمان می‌برد. البته تخصیص با مقصد هند و کره جنوبی روان است. خروجی این روند تغییر جهت تقاضا به سمت بازار غیررسمی و حواله ارز به‌صورت مستقیم با مبدأ صادرات و از طریق صرافی است. با توجه به افزایش قیمت‌ها در بازار و کاهش نسبی موجودی انبارها می‌توان گفت که واردات جذابیت پیدا کرده، پس این روند نیز جذاب خواهد بود. تا اینجا افزایش قیمت منطقی به نظر می‌رسد ولی برای روز چهارشنبه قیمت‌ها حتی تا ۳۳۶۰ تومان نیز افزایش داشت که به نسبت قیمت ۲۹۰۰ تومان در فصل زمستان سال قبل بیش از ۴۵۰ تومان افزایش را نشان می‌دهد. با فرض تورم ۳۰ درصدی برای یکسال و بهبود روابط خارجی، این حجم افزایش یعنی ۱۵ درصد در ۳ ماه منطقی نیست. به نظر می‌رسد پای سفته‌بازها در میان است. خروج بخش بزرگی از پول‌ها از بازار سرمایه را می‌توان سرنخی برای این افزایش قلمداد کرد. در صورت صحت این طرز فکر و با توجه به حمایت‌های دولتی از بورس و افزایش مجدد جذابیت آن می‌توان گفت که بازار ارز و سکه در حال حبابی شدن هستند. دورنمای مثبتی برای این شرایط متصور نیست.
بازارهای کالایی و تقسیم‌بندی آنها
با محوریت تاثیر نرخ ارز، بازارهای داخلی را می‌توان به ۳ بخش تقسیم کرد:
بازارهای صادراتی: بازارهایی با مبدأ تولید داخل و مقصد صادرات: بازارهای صادراتی همچون بازارها و تولیدات مس، سرب و روی، مواد معدنی بالاخص سنگ‌آهن و برخی مواد خام یا فرآوری شده فلزی یا غیرفلزی، بسیاری از محصولات پالایشگاهی و پتروشیمی تا حدودی آلومینیوم، سیمان و... که این بازارها در کنار تامین تقاضای داخلی با جهت‌‌گیری صادراتی نیز فعالیت دارند تا جایی که بسیاری اوقات بازارهای صادراتی آنها از بازار داخل جذابتر است و توجه تولیدکنندگان بیشتر به بازارهای صادارتی معطوف است تا بازارهای داخلی.
بازارهای وارداتی: بازارهای داخلی با مبدأ خارجی و واردات، بازارهایی همچون مقاطع آهنی بالاخص انواع فولادهای ساختمانی و صنعتی همچنین محصولات میانی از جمله بیلت و اسلب، فولادهای خاص، قلع، نیکل، بخش بزرگی از مواد شیمیایی و پتروشیمی، بسیاری از فروآلیاژها و مواد اولیه مشابه و... در زمره بازارهای وارداتی به حساب می‌آیند. برای آنها قیمت‌های واردات مهم‌تر از قیمت‌های تولید داخل است و به تبع قیمت‌های وارداتی قیمت‌ها پتانسیل تغییر دارند.
بازارهای حد واسط: بازارهای داخلی کوچکتر متاثر از تورم و دستمزد و مواد اولیه.
بازارهای صادراتی:
در خصوص بازارهای صادراتی هر مقدار افزایش قیمت دلار دقیقا برابر با افزایش سودآوری آنها است، بنابراین همیشه از افزایش قیمت‌ها حمایت می‌کنند. افزایش قیمت دلار نیز می‌تواند هم بر سود و هم بر حجم صادرات موثر بوده و بسیاری از کالاهایی که تاکنون ارزش صادراتی نداشته‌اند نیز وارد چرخه صادرات شوند. از سویی افزایش حجم صادرات هم می‌تواند به افزایش تزریق ارز در جامعه منجر شده که به‌صورت یک سیکل رفت و برگشتی به منطقی شدن و کاهش قیمت ارز کمک خواهد کرد. واقعیت آن است که غالب صادرکنندگان بالاخص صادرکنندگان خرد، ارز فراهم شده را به جای شیوه‌های رسمی و اتاق مبادلات در بازار غیررسمی و به طرق دیگر می‌فروشند که بر نرخ ارز رسمی تاثیری نخواهد داشت. از سویی با توجه به تورم بالای موجود در جامعه به نسبت دیگر کشورهای جهان، افزایش قیمت دلار در بازار آزاد تا حد تورم یعنی نزدیک به ۳۰ درصد یا بیشتر، تاثیر خاصی بر سودآوری این‌قبیل تولیدکنندگان یا صادرکنندگان نداشته، زیرا نزدیک به همان میزان قیمت تمام‌شده آنها افزایش خواهد داشت. به‌صورت عمومی می‌توان انتظار افزایش جذابیت سهام این‌قبیل تولیدکنندگان را در بورس اوراق بهادار داشت.
غالب تولیدات صادراتی جز بازار صادرات، در بازارهای داخلی نیز مورد معامله قرار می‌گیرد. به تجربه ثابت شده است که با افزایش قیمت‌های صادراتی، توجه به بازارهای داخلی کمرنگ شده و بازارهای صادراتی جذاب‌تر جلوه می‌کنند. در شرایط رکود فعلی که با ضعف تقاضای موثر در داخل نیز مواجهیم این روند باید شتاب بیشتری به خود بگیرد. از این منظر نیز انتظار کاهش عرضه به بازارهای داخلی وجود دارد که می‌تواند در کنار افزایش هزینه‌های تولید به تبع قانون هدفمند کردن یارانه‌ها، شوک دیگری را به قیمت‌ها وارد کرده و پتانسیلی برای افزایش قیمت‌های داخلی باشد.
بازارهای وارداتی
افزایش قیمت ارز (ارز مبادله‌ای یا آزاد) دقیقا به منزله افزایش قیمت تمام شده خواهد بود. این افزایش در وهله اول باعث افزایش قیمت خرید به‌صورت خام شده و می‌تواند هزینه حمل را نیز افزایش دهد. هم‌اکنون بسیاری از شرکت‌های کشتیرانی یا حمل‌ونقل‌ بین‌المللی جاده‌ای نیز قیمت‌های پیشنهادی خود را به دلار اعلام می‌کنند. پس از آن هزینه ترخیص گمرک نیز به تبع این افزایش نرخ، افزایش آرامی خواهد داشت.
هم‌اکنون بسیاری از بازارهای داخلی به واردات وابسته هستند. (جز محصولات کشاورزی) بازار فولاد و ماشین‌آلات و قطعات را می‌توان مهم‌ترین بازارهای تاثیر‌پذیر از افزایش قیمت ارز دانست، زیرا حجم واردات بسیار بالا چهره واقعی این بازارها است. با توجه به شرایط خاص تخصیص ارز، بسیاری به بازارهای غیررسمی مراجعه کرده‌اند که به افزایش محسوس قیمت تمام شده می‌انجامد. از سویی قیمت‌ها در این بازارها بسیار بالاست و این افزایش قیمت ارز پتانسیل مضاعفی برای افزایش بیشتر قیمت‌ها شده است. پایین بودن موجودی انبارها نیز مزید بر علت می‌شود. افزایش بیشتر قیمت‌ها در کنار رکود حاکم بر بازار می‌تواند به عمیق‌تر شدن رکود تورمی منتهی شود که هم از رکود خطرناک‌تر است و هم از تورم و فرآیند بهبود آن نیز سخت‌تر و طولانی‌مدت خواهد بود.
در خصوص محصولات کشاورزی باید گفت که با توجه به حساسیت بیش از حد و همچنین تسلط دولت به طرق مختلف بر این بازار، احتمال نوسان سریع بر انواع استراتژیک آن محتمل نیست.
بازارهای حد واسط
بسیاری از بازارهای داخلی مشتمل بر تولیدات کوچک هستند که نه بازار وارداتی به حساب می‌آیند و نه صادراتی. این قبیل کالاها که غالبا مواد غذایی کم‌اهمیت (مثل اغذیه) یا برخی صنایع ساده (همچون صنایع دستی ساده یا تزئینی) را شامل می‌شوند از این نوسانات کمترین تاثیر را خواهند داشت و مهمترین فاکتور موثر بر آنها تورم است. اگر سیاست‌های کلان اقتصادی و شرایط حاکم بر اقتصاد خرد، بر میزان تورم موثر باشد می‌توانند بر قیمت این کالاها تاثیر بگذارند. تجربه سال‌های قبل و افزایش توأمان تورم و نرخ ارز این ذهنیت را پدید می‌آورد که افزایش قیمت دلار با افزایش تورم یکسو است و می‌تواند به افزایش قیمت‌ها منجر شود.
برآیند کلی شرایط
مهم‌ترین تاثیر بر قیمت‌ها در بازارهای داخلی را نرخ تورم دارد که در یک سیکل رفت و برگشتی بر یکدیگر موثر هستند. اگر افزایش نرخ ارز بتواند تورم را افزایش دهد یا حداقل از سرعت کاهش آن در شرایط فعلی بکاهد این رخداد یک ضربه مهم به اقتصاد و تولید داخل تلقی می‌گردد. این افزایش تورم می‌تواند همه چیز را صعودی کند و قطعا به ضرر مصرف‌کننده نهایی ایفای نقش خواهد کرد. افزایش قیمت ارز دقیقا برابر با افزایش قیمت تمام‌شده کالاهای وارداتی است. درخصوص کالاهای صادراتی نیز دقیقا برابر با افزایش سودآوری این قبیل معاملات است که می‌تواند عرضه به بازارهای داخلی را با مشکل روبه‌رو کند. این مطلب نیز پتانسیلی برای افزایش قیمت‌ها در داخل است که مداخله دولت را می‌طلبد. دولت با ابزارهای قدرتمندی که در دست دارد از جمله نظارت بر بورس کالا یا وضع تعرفه‌های صادراتی می‌تواند از وقوع این رخداد جلوگیری کند که اقدام سریع دولت را می‌طلبد.