تحلیلگرانی را درنظر بگیرید که در روزهای ابتدایی ریزش، سهامداران را به سرمایه‌گذاری بلندمدت و عدم‌فروش سهام این شرکت‌ها تشویق می‌کردند. احتمالا برای همیشه اعتبارشان از بین رفته‌است، اما در کشورهایی مانند ایران که دارای تورم بالا هستند شرایط متفاوت است. افت ارزش پول ملی، علاوه‌بر برخی صنایع و شرکت‌های زیانده، تحلیلگران را هم نجات می‌دهد. با کاهش ارزش‌ریال، در ابتدا سهام شرکت‌هایی که محصولات آنها صادر می‌شود شروع به رشد می‌کند. میزان افزایش قیمت فروش، نسبت به میزان افزایش هزینه نیروی کار و انرژی بالاتر خواهد بود و در نتیجه ارزش بازار یک شرکت به‌مراتب بیش از افزایش نرخ ارز رشد می‌کند؛ مثلا اگر قیمت ارز ۳‌برابر شود، قیمت سهام شرکت‌های صادرات‌محور بیش از ۳‌برابر می‌شود.

اگر وضعیت قیمت‌های جهانی مطلوب و طرح‌های توسعه‌ای هم در جریان باشد، شرایط رویایی می‌شود. از سال‌۹۶ تا به امروز نرخ ارز ۱۰‌برابر شده اما ارزش بازار شرکت صنایع ملی مس ایران ۷۰‌برابر شده‌است. در مورد صنایع زیانده یا ورشکسته گاهی ممکن است شرایط بهتر هم باشد. مساله‌ای که درک آن برای برخی اقتصاددانان سخت است. در دوره رشد بورس تهران آنها مدام با بیان جمله تکراری «بورس آینه اقتصاد است»، رشد سهام شرکت‌های زیانده و ورشکسته را غیرقابل‌قبول می‌دانستند اما معادله ساده بود. به‌طور مثال فرض کنید شخصی قصد خرید فروشگاهی را داشته باشد که یک ملک به ارزش ۱۰۰‌میلیارد‌تومان و یک بدهی سنگین به میزان ۸۰‌میلیارد‌تومان دارد. احتمالا او حاضر باشد حدود ۲۰‌میلیارد‌تومان برای خرید این فروشگاه هزینه کند، اما فرض کنید بعد از یک‌سال ‌قیمت ارز ۲‌برابر شود. قیمت ملک هم به میزان ۱۰۰درصد رشد خواهد کرد.

حالا این فروشگاه، ملکی به ارزش ۲۰۰‌میلیارد‌تومان و بدهی ۸۰‌میلیارد‌تومانی دارد. احتمالا این‌بار خریدار حاضر باشد ۱۲۰‌میلیارد‌تومان برای خرید آن بپردازد، درحالی‌که نرخ ارز ۲‌برابر شد، ارزش سهام این فروشگاه ۶‌برابر شد. دلیل این رشد، افزایش قیمت دارایی‌ها متناسب با رشد نرخ ارز و ثابت‌ماندن بدهی‌هاست، در نتیجه با کاهش ارزش‌ریال، سهام همه شرکت‌ها رشد می‌کند و توصیه تحلیلگران به بلندمدتی‌کردن سرمایه‌گذاری، به‌ثمر می‌نشیند، در نتیجه هر تحلیلگری با ضمیمه‌کردن جمله «بلندمدت» از مهلکه می‌گریزد. البته که اکثر این تحلیلگران خودشان از شکست‌خوردن تحلیلشان مطلع می‌شوند اما مطمئن هستند در نهایت سرافراز خواهند شد، یا تحلیل به سرانجام می‌رسد و سرمایه‌گذاران راضی می‌شوند، یا باطل می‌شود و در بلندمدت، تورم، آنها و تحلیلشان را نجات می‌دهد. در هر صورت برنده هستند و به مخاطبان خود وعده محقق‌شدن تحلیل در بلندمدت را می‌دهند. یکی از دلایل پذیرش این وعده‌ها از سمت سهامداران، اعتقاد بسیاری از افراد به «نزول قبل از رشد» است و همین اعتقاد، دست سیاستمداران، تحلیلگران، مربیان فوتبال و... را برای خرید زمان بازمی‌گذارد.

البته این فکر در بسیاری از موارد صحیح است. به‌طور مثال در تحلیل تکنیکال، موج C در الگوهای اصلاحی، معمولا پایان اصلاح قیمتی و زمانی است. شرایطی که از نظر نگارنده بازار سرمایه در آن قرار دارد. بازار سرمایه احتمالا در سومین و آخرین گام اصلاحی خود قرار دارد که از شدت و قدرت کمتری نسبت به ریزش ابتدایی آن برخوردار است. افت بازار سرمایه در سال‌۱۴۰۲ برخلاف سال‌۹۹ ملایم است و وضعیت نقدشوندگی سهام گروه‌های مختلف در شرایط مطلوبی قرار دارد. آنچه که در میزان کشیدگی این موج اهمیت دارد، نوسانات نرخ ارز است. این هفته‌ها، بازار ارز به‌صورت آهسته در حال حرکت در یک روند اصلاحی است که تاثیرات قابل‌ملاحظه‌ای در بازارهای مختلف مانند ملک و خودرو و بازار سرمایه گذاشته است. احتمالا با پایان‌یافتن این مرحله، دوره رکود بورس تهران به پایان می‌رسد و پس از ۳سال‌سخت، بازار سرمایه وارد مرحله جدیدی خواهد شد. شرایطی که مناسب سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت خواهد شد، اما توصیه به سرمایه‌گذاری بلندمدت از سوی تعداد زیادی از تحلیلگران از همان آغازین روزهای ریزش ۹۹ وجود داشت. از آن زمان تاکنون صندوق‌های درآمد ثابت بازدهی موثری در حدود ۱۰۰درصد داشته‌اند، اما قیمت سهام بانک ملت که یکی از موفق‌ترین و پربازده‌ترین شرکت‌های بورس تهران در سال‌گذشته بود، تنها ۲۰درصد بالاتر از سقف سال‌۹۹ قرار دارد.

بدون‌شک سرمایه‌گذاری‌ها و نوسان‌گیری‌های کوتاه‌مدتی حتی در نمونه‌های موفق آن در طول زمان بازدهی‌های به‌مراتب کمتری از سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت دارد. سودهای کلان حاصل سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت و تحمل نوسانات بازار سرمایه است. به‌طور مثال ارزش بازار شرکت اپل در ۲۰ سال‌اخیر ۸۰۰‌برابر شده و در این مدت بارها و بارها شاهد افت و خیزهای شدید بوده‌است، اما باید درنظر داشت شروع این سرمایه‌گذاری باید در قیمت، زمان و سهام مناسب باشد. بازدهی مثبت بورس تهران در بلندمدت از بدیهیات است. آنچه که اهمیت دارد نقطه شروع سرمایه‌گذاری است.