برداشت اول

ایرانی‌هایی که نه برای اولین مرتبه، بلکه برای چندمین‌بار به دبی و سایر شیخ‌نشین‌های امارات متحده عربی به ویژه ابوظبی سفر می‌کنند، احساس خوبی ندارند. یک سوال به طور دائم ذهن آنها را به چالش می‌کشد: «چطور دبی، دبی شد؟» و بعد از آن حس «حیرت و امید به آینده»!امارات متحده عربی با وجود سابقه ۲۰۰ساله، قریب سه دهه است که با سرعت رو به تزایدی در مسیر توسعه قرار دارد. رشد و توسعه امارات متحده عربی شگفت‌آور است، اما این توسعه را نمی‌توان یک توسعه درون‌زا و متاثر از نیروهای درونی و سرمایه‌های ملی توصیف کرد؛ چرا که نه امارات قبل از حرکت در مسیر کنونی، در مدار توسعه‌یافتگی و آزمون و خطاهای آن همانند بسیاری از کشورهای قابل نظیر مالزی، ترکیه، ژاپن و... قرار گرفت.

وقتی در خیابان‌های دبی از ایرانیانی که سال‌ها قبل به این سرزمین مهاجرت کرده‌اند، می‌پرسید امارات چگونه در این مسیر قرار دارد؟ یک پاسخ را به طور مکرر می‌شنوید: «ابوظبی را آمریکایی‌ها ساختند و دبی را انگلیسی‌ها». این پاسخ زمانی نمود عینی پیدا می‌کند که شما به عنوان یک مسافر، سیستم‌های مدیریتی برنامه‌ریزی شهری و ساختارهای سیاسی و دیپلماتیک و از همه مهم‌تر شهروندان و شهرک‌های انگلیسی را به طور عینی در کوتاه‌ترین زمان حضور در این کشور مشاهده می‌کنید. در واقع امارات اولین تجربه برون‌سپاری یعنی واگذاری مدیریت و سیاست‌گذاری یک واحد سیاسی به کشورهای غربی بوده است و اگر نخواهیم با نگاه بیگانه‌ستیزی به موضوع بنگریم، اعراب بادیه‌نشین امارات خواسته یا ناخواسته (که ناخواسته‌های آن به عوامل متعددی بستگی دارد) توانستند با منابع حاصل از فروش نفت و با توجه به جمعیت اندک خود، دو تصمیم را به طور جدی دنبال کنند که هر دو آن در شکل‌گیری موقعیت کنونی اثر مستقیم داشته است. نخست واگذاری امور اجرایی و مشاوره‌ای به شرکت‌های غربی و دیگری تبدیل یک اقتصاد نفتی به یک اقتصاد غیر نفتی متکی به صادرات خدمات مالی، توریسم و... .

بنابراین مسوولان دولت امارات با اتکا به منابع مدیریتی برون‌زا، محیط اقتصادی کشورشان را دچار دگردیسی می‌کنند.

ازسوی دیگر تحولات سیاسی در منطقه طی سه دهه اخیر به گونه‌ای رقم خورد که همه چیز به سود امارات تمام شد و آنها تهدیدهای محیطی را به فرصت‌ها تبدیل کرده‌اند.

وقوع انقلاب اسلامی، جنگ عراق و ایران، افزایش بهای نفت، جنگ در کویت، دو جنگ در عراق، واقعه ۱۱ سپتامبر، تنش‌های هسته‌ای غرب علیه ایران، ‌تحولات سیاسی در ایران، تغییر فضای مناسبات تجاری ایران با اروپا، تعدیل روابط عربستان با آمریکا و... همه و همه در کنار تدوین و اجرای یک برنامه اعتماد بخش به سرمایه‌گذاران، زمینه آن را فراهم کرد که امارات به یک مجموعه و سری از «ترین‌ها» دست پیدا کند.

برداشت دوم

برخی بر این عقیده‌اند که ایرانی‌ها دبی را دوبی کرده‌اند. به نظر می‌رسد که این برداشت، برداشت صحیحی از دلیل عمده توسعه این کشور نیست. اگرچه ایرانی‌ها در بخش املاک و مستغلات، جهانگردی و توزیع و بازرگانی داخلی سرمایه‌گذاری انجام داده‌اند؛ اما به نظر نمی‌رسد که سایر کشورهای عربی و اروپا در این زمینه از ایران جانمانده‌اند. سرمایه‌گذارانی نظیر سرمایه‌گذاران فلسطینی، سوری، لبنانی، سعودی به دلیل مختلف به این سرزمین روی آورده‌اند. بنابراین اینکه مجموع پارامترهای ایرانی باعث توسعه این کشور شده، اندکی اغراق‌آمیز است.

برداشت سوم

سرمایه‌‌گذاری ایرانیان در امارات به هر اندازه (چه کم و چه زیاد) به عوامل مختلفی وابسته است. به میزانی که ریسک سیستماتیک در اقتصاد ایران افزایش می‌یابد، اقتصاد امارات از موقعیت بهتری برخوردار می‌شود. به عنوان مثال برقراری تحریم علیه ایران، فرصت حرکت سرمایه به دبی را فراهم کرده است و این مساله را نمی‌توان انکار کرد و بالعکس؛ به میزانی که روابط ایران با غرب بهبود پیدا کند، احتمال حرکت سرمایه ایرانی‌ها، سرمایه خارجیان به دبی و نگهداشت سرمایه در ایران تقویت می‌شود. بنابراین یک رابطه واگرا (و نه همگرا) میان توسعه امارات و ایران وجود دارد! از سوی دیگر امارات از تراوشات منبع ریسک‌های دیپلماتیک (و نه نظامی یا هسته‌ای) نگران نیست.افزون براین، به میزانی که سیاست‌های تجاری ایران به جای تدابیر و سیاست‌های پولی برای کنترل نرخ تورم به کار گرفته شود، باعث رونق بخش صادرات امارات (صادرات مجدد کالا از امارات به ایران) می‌شود.