گاوچرانان، آخرین مظهر اسطوره آمریکا

عکس: کاشفان طلا در آمریکا

در سال ۱۸۶۲، کنگره به منشوری رای داد که طبق آن، خط آهن یونیون پاسیفیک از کاونسیل بلافز در آیوا به سمت غرب کشیده می‌شد و برای احداث آن از نیروی کار سربازان سابق و مهاجران ایرلندی استفاده می‌کردند. در همان زمان، خط‌آهن سنترال پاسیفیک از ساکرامنتو در کالیفرنیا آغاز و به سمت شرق کشیده شد که عمدتا متکی به نیروی کار مهاجران چینی بود. همان طور که این دو خط‌آهن مرتب به هم نزدیک‌تر می‌شد، جنب و جوشی در کشور به وجود می‌آمد، تا این که بالاخره در تاریخ ده مه ‌۱۸۶۹، آن دو در پرومونتوری پوینت در یوتا، با هم تلاقی کردند. ماه‌ها سفر مشقت بار از یک اقیانوس تا اقیانوس دیگر، حالا تبدیل شده بود به یک سفر شش روزه. شبکه راه‌آهن قاره دارای رشدی لا ینقطع بود؛ تا سال ۱۸۸۴، چهار خط بزرگ، دره مرکزی می‌سی‌سی‌پی را به اقیانوس آرام متصل می‌کردند.

اولین هجوم جمعیت به غرب دور، به سوی مناطق کوهستانی دارای معادن طلا بود، این معادن در کالیفرنیا در سال ۱۸۴۸ مورد اکتشاف قرارگرفته بود، در کلرادو و نوادا ده سال بعد، در مونتانا و وایومینگ در دهه ۱۸۶۰، و در بلک هیلز داکوتا در دهه ۱۸۷۰. معدنچیان، راه را به این مناطق هموار می‌کردند، مراکزی برای سکونت تشکیل می‌دادند و استقرار دائم در آن جا را پایه‌ریزی می‌نمودند. متعاقبا، با این که در معدودی شهر‌های کوچک، مردم منحصرا به کار در معدن اشتغال داشتند، ثروت اصلی اهالی مونتانا، کلرادو، وایومینگ، آیداهو و کالیفرنیا در وجود چمنزار‌ها و خاک حاصلخیز آن مناطق بود. دامداری که از دیرباز صنعت با اهمیت تگزاس بود، بعد از جنگ‌های داخلی که گاوچرانان پر دل و جرات گله‌های خود را به سمت اراضی دولتی رهنمون شدند، شکوفا گشت. گله که در راه به چرا مشغول بود، هنگام رسیدن به ایستگاه‌های حمل‌و‌نقل راه‌آهن در کانزاس، از زمان شروع سفر گنده‌تر و پروارتر می‌شد. جا‌به‌جا کردن گله، به واقعه‌ای مبدل شد که منظما یک بار در سال اتفاق می‌افتاد؛ کوره راه‌هایی که صد‌ها کیلومتر طول داشتند با عبور گله‌ها به سمت شمال، خال خال می‌شدند.

سپس، مزارع بزرگ و دامداری‌هایی در کلرادو، وایومینگ، کانزاس، نبراسکا و اراضی داکوتا ایجاد شد. شهر‌های غربی، به منزله مراکز کشتار دام و عمل آوردن گوشت، رونق یافتند. اوج شکوفایی دامداری در اواسط دهه ۱۸۸۰ بود. در آن زمان، چیزی از مهاجرت دامداران نگذشته بود که گاری‌های سرپوشیده کشاورزان که خانواده خود، اسب‌های بارکش، گاو‌ها و خوک‌های خود را همراه داشتند، لق‌لق‌خوران به غرب نقل مکان کردند. با استفاده از قانون خانه رعیتی، زمین‌هایی را تصاحب کردند و دور آنها را با آخرین اختراع روز، یعنی سیم خاردار، حصار کشیدند. دامداران، از زمین‌هایی که بدون داشتن مجوز قانونی، در آنها پرسه می‌زدند، اخراج شدند.

دامداری و جابه‌جا کردن گله، آخرین مظهر اسطوره آمریکا، یعنی گاوچران (کابوی) بود. واقعیت زندگی گاوچرانان سرشار از مشقتی توانفرسا بود. همان گونه که در آثار نویسندگانی چون زین گری و فیلم‌های هنرپیشگانی مثل جان وین، به تصویر کشیده شده بود، گاوچران، چهره‌ای اسطوره‌ای و قدرتمند، مردی جسور و اهل عمل، بود. تا این که در اواخر قرن بیستم واکنشی منفی نسبت به آن ایجاد شد. تاریخ‌نویسان و فیلمسازان، به طور مشابه،«غرب وحشی» را به مثابه مکانی نکبت بار با مردمانی تصویر کردند که ویژگی‌های شخصیتی آنها، منعکس‌کننده بدترین خصوصیات طبیعت انسانی بود.

وضعیت سرخپوستان آمریکا

درست همان‌گونه که در شرق اتفاق افتاده بود، گسترش به غرب، راهیابی معدنچیان، دامداران و مهاجران به کوه‌ها و دشت‌های آن دیار، منجر به جنگ‌هایی با سرخپوستان آمریکایی در غرب شد. خیلی از قبایل سرخپوست آمریکا - از یوتس، مقیم گریت باسین گرفته، تا نِه پِرسه مقیم آیداهو - هر چند از گاه با سفید پوستان به جنگ پرداختند، اما سوهای دشت‌های شمالی و آپاچی‌های جنوب غرب، آن‌هایی بودند که سخت‌ترین مقاومت را در مقابل پیشروی مرز، ارائه دادند. سوها که رهبرانی مبتکر و مدبر مانند رد کلاود و کریزی هورس داشتند، مهارت شان در جنگ‌های رعد آسای سوار بر اسب بود. آپاچی‌ها نیز از همان مهارت برخوردار بودند و در محیط آشنای خود، یعنی بیابان‌ها و ژرف دره (کانیون)‌ها می‌جنگیدند.اختلافات با سرخپوستان دشت، مخصوصا در پی اتفاقی، به وخامت گذاشت: داکوتا‌ها، بخشی از ملت سو، در پی نارضایی‌هایی دیرین، بعد از کشتن پنج مهاجر سفید پوست، به دولت آمریکا اعلام جنگ دادند. شورش و حمله در طول جنگ‌های داخلی ادامه داشت. در سال ۱۸۷۶، آخرین جنگ جدی سو به وقوع پیوست و آن زمانی بود که تب طلای داکوتا به بلک هیلز هم نفوذ کرده بود. ارتش وظیفه داشت مانع ورود معدنچیان به شکارگاه‌های سو شود، اما اقدامی جدی در جهت حمایت از اراضی سو به عمل نیاورد. با این حال، زمانی که به او فرمان داده شد، علیه گروه‌های سو که در شکارگاهی که طبق حقوق مذکور در معاهده به آنان تعلق داشت، مشغول به شکار بودند، به سرعت وارد عمل شد.