برگی از تاریخ - ۱۸ آذر ۹۲
آنچه‌ مرا به‌ تالیف‌ کتاب‌ [ صوره الارض‌] به‌ شکل‌ حاضر واداشت‌، این‌ بود که‌ من‌ به‌ هنگام‌ جوانى‌ به‌ اخبار بلاد و آگاهى‌ از وضع‌ شهرها سخت‌ مشتاق‌ بودم‌ و از مسافران‌ سرزمین‌ها و نمایندگان‌ تجار بسیار کسب‌ اطلاع‌ مى‌کردم‌. کتاب‌هایى‌ را که‌ در این‌ باب‌ نوشته‌ شده‌ بود، مى‌خواندم‌ و چون‌ با کسى‌ دیدار مى‌کردم‌، او را راستگو و آگاه‌ مى‌پنداشتم‌ و خبری‌ را که‌ از او شنیده‌ بودم‌ درست‌ مى‌دانستم‌، ولى‌ پس‌ از بررسى‌ و تامل‌ اغلب‌ آن‌ اخبار را نادرست‌ مى‌یافتم‌ و مى‌دیدم‌ که‌ گوینده‌ به‌ بیشتر آنچه‌ گفته‌ ناآگاه‌ بوده‌ است‌.
آنگاه‌ خبری‌ را که‌ از او فرا گرفته‌ بودم‌، با آنچه‌ از دیگری‌ پرسیده‌ بودم‌، نزد او باز مى‌گفتم‌ و مطلب‌ را مطالعه‌ مى‌کردم‌. این‌ دو نظر را با نظر سوم‌ بى‌غرضانه‌ جمع‌ مى‌کردم‌ و درمى‌یافتم‌ که‌ بین‌ آنها اختلاف‌ هست‌. همین‌ امر باعث‌ شد که‌ به‌ احساس‌ خود درباره توانایى‌ به‌ مسافرت‌ و تحمل‌ خطرها و نیز علاقه‌ به‌ رسم‌ نقشه شهرها و بیان‌ موقعیت‌ آنها و همسایگى‌ اقلیم ها و سرزمین‌ها جامه عمل‌ بپوشانم‌. در این‌ سفر کتاب‌های‌ ابن‌ خردادبه‌ وجیهانى‌ و تذکره ابوالفرج‌ قدامه بن‌ جعفر از من‌ جدا نبود... در اثنای‌ همین‌ سفر با ابواسحاق‌ فارسى‌ [اصطخری‌] دیدار کردم‌. وی‌ نقشه سرزمین‌ سند را کشیده‌ بود که‌ اشتباهاتى‌ داشت‌؛ اما نقشه فارس‌ را خوب‌ کشیده‌ بود. من‌ نقشه آذربایجان‌ را در همان‌ صفحه‌ کشیده‌ بودم‌ و نیز نقشه الجزیره‌ را، هر دو را پسندیده‌ بود... ابواسحاق‌ مرا گفت‌ اثر تو را دیدم‌ و از تو مى‌خواهم‌ که‌ غلط‌های‌ کتاب‌ مرا اصلاح‌ کنى‌، و من‌ چنین‌ کردم‌... سپس‌ چنان‌ دیدم‌ که‌ خود به‌ تنهایى‌ این‌ کتاب‌ را بنویسم‌ و به‌ اصلاح‌ و رسم‌ نقشه‌ و توضیح‌ آن‌ بپردازم‌ بى‌‌آنکه‌ به‌ تذکره ابوالفرج‌ بنگرم‌، اگرچه‌ تماما حقیقت‌ و صدق‌ باشد و واجب‌ مى‌نمود که‌ بخشى‌ از آن‌ را در این‌ کتاب‌ بیاورم‌، اما نقل‌ بسیار از آن‌ را جایز ندانستم؛‌ زیرا که‌ حاصل‌ رنج‌ دیگری‌ بود.
صوره الارض‌، ابن حوقل، قرن چهارم ه. ش
ترجمه: دکتر جعفر شعار