جاده صاف کن قشون دربار!
گروه تاریخ اقتصاد- فریماه فلاحی*: سفرنامه‌نویسی از قدیم الایام میان ایرانیان مرسوم بوده، اما آثار برجای مانده از دوره‌های پیشین بسیار اندک و انگشت شمار است. در دوره قاجار به‌دلیل آشنایی ایرانیان با آثار دیگر سیاحان، به‌خصوص اروپاییان، شیوه‌های سفرنامه‌نویسی اصولی‌تر و هدفمندتر شد و برخی افراد که با میل و رغبت یا برحسب ماموریتی دولتی به این سفرها می‌پرداختند، حاصل مشاهدات و بررسی‌های خود را در یادداشت‌هایی مدون گردآوری می‌کردند. نکته قابل اهمیت‌تر اینکه این افراد آموختند که یادداشت‌هایشان را دقیق و به دور از اغراق و جهت‌گیری‌های شخصی و گاه حکومتی به نگارش درآورند. آنچه در این مقاله بررسی می‌شود، سفرنامه‌ای است که از طرف حکومت مرکزی و در پی یک ماموریت دولتی به نگارش درآمده است.
سفرنامه تهران- شیراز اثر محمد حسن میرزا مهندس [قاجار] و علیخان مهندس است. این دو از مهندسان عصر ناصری و ظاهرا از فارغ‌التحصیلان دارالفنون بوده‌اند. این سفرنامه توسط سیدعلی آل‌داوود تصحیح شده و در سال ۱۳۶۸ در کتابی با عنوان «دو سفرنامه از جنوب ایران» در انتشارات امیرکبیر به چاپ رسیده است. از محمدحسن میرزا سفرنامه دیگری در جلد بیست و دوم «فرهنگ ایران زمین» به اهتمام ایرج افشار به چاپ رسیده است، سفرنامه‌ای که در سال ۱۳۰۸ه.ق (۱۲۷۰ش) نوشته شده و گزارش سفر اوست از شیراز به فسا، دارابجرد، جهرم، خفر و کورا. این سفر در واقع ادامه سفر او از تهران به شیراز است که در سال ۱۳۰۷ه.ق (۱۲۶۹ش) انجام داده است و در کتابی جداگانه (سفرنامه‌ای که به آن می‌پردازیم) مشاهدات خود را ثبت کرده است. البته با توجه به شباهت نثر و شیوه نگارش مشترک در این دوکتاب، به نظر می‌رسد نگارنده متن محمدحسن میرزا مهندس است و علیخان مهندس، او را در تهیه آمار و ارقام و اندازه‌گیری مساحت‌ها و... کمک کرده است.مسافرت این دو مهندس از شیراز به شهرهای استان فارس در زمانه حکمرانی شاهزاده میرزا معتمدالدوله در ایالت فارس بوده است و هدف و ماموریت او از آن، تهیه گزارشی درخصوص پیش‌بینی مخارج تسطیح و مرمت راه‌های شیراز به شهرهای مجاور آن در استان فارس و تعیین منازل برای استراحت اردوی والی وقت بوده است و از متن گزارش نیز برمی‌آید ناصرالدین شاه که شوقی فراوان به سفر داشته، قصد کرده که بعد از دیدن احتمالی شیراز، رهسپار نواحی جنوب کشور شود و مهندسان مزبور مامور شده‌اند که راه مناسب رفت و برگشت او را نیز شناسایی کنند و برای بهبود راه‌ها، طرح‌های لازم را ارائه دهند. مسیر رفت و برگشت آنها از تهران به قم، محلات، گلپایگان، کمره، خوانسار، فریدن، کروند، نجف آباد و اصفهان و از خط ییلاقی به نائین و شهر شیراز رفته و مراجعت آنها در امتداد خط قشلاقی فارس از زرقان و بندامیر و تخت جمشید و وبااونات و آباده و حاشیه اصفهان و سپس به سمت نطنز و کاشان منحرف شده و از آنجا از مسیر قم به تهران برگشته‌اند. در سراسر این گزارش توصیف منازل و طرق و تشریح مسائل جغرافیایی با دقت دنبال شده و وضعیت آب وهوای شهرها، کوه‌ها، رودها و شکارگاه‌هایی که در بیابان‌ها و دشت‌های بین راه یافت می‌شود به کرات ذکر شده است. آنچه در این مقاله بررسی می‌شود، تصویری است که از شیوه زندگانی و وضعیت اقتصادی مردم در آن برهه زمانی ارائه می‌شود. توجه به نوع حرف و صنایع دستی متداول در شهرها و منازل بین راه و میزان جمعیت و شیوه‌های امرار معاش مردم از موارد قابل توجه این سفرنامه محسوب می‌شود. نکته‌ای که در منازل مختلف به آن توجه شده، توصیه به احداث یا مرمت پل، مهمان‌خانه‌ها یا بناهای تاریخی است که ‌نویسنده با ذکر هزینه احتمالی در احداث، بازسازی و مرمت، مبلغ آن را به تومان ذکر کرده است که با توجه به اشاره ‌نویسنده در بعضی موارد، مشخص است که دلیل توجه او به این امور، در نظر گرفتن عبور احتمالی اردوی سلطان و آسایش ملازمان و همراهان او بوده است. به عنوان مثال در منزل ششم، در منظریه که واقع در کوهسار شمالی قم است، می‌گوید: «از مستحدثات دولت روزافزون مشتمل بر مهمانخانه دولتی و کاروانسرای معتبر و آب انبار [است]... عمارت مهمانخانه آن نزدیک به انهدام است. باید قبل از وقت، تعمیر کلی شود و قریب پانصد تومان مخارج دارد.» یا در منزل هفتم در دارالایمان قم درباره راه مناسب از منظریه به قم از پلی که روی رود ساوه بسته شده سخن به میان می‌آورد و می‌گوید: «ولی این اوقات که شهر شوال ۱۳۰۷ است به واسطه طغیان سیل خراب و عابرین با کمال زحمت از پل قدیم دلاک که چهار فرسخ دور می‌شود باید بگذرند، محض عبور اردوی مبارک باید قبل از وقت در کمال تعجیل مرمت شود و معادل مبلغ دو هزارتومان تقریبا مخارج دارد.» یا در منزل دوازدهم در قریه مزاین می‌گوید: «...و بعد منتهی به رود گلپایگان که به قم می‌رود و محتاج پل چوبی فوری است که قریب ششصد و پنجاه تومان خرج دارد.» در منزل بیست و ششم، شورجستان نیز آمده است: «کاروانسرایی خراب و متروک از زمان صفویه ملاحظه شد که تعمیر آن قریب به پانصد تومان مخارج دارد.»
در مواردی به ساختار اداری- اقتصادی وقت نیز اشاره می‌کند. در شرح قریه نیزار (منزل نهم) آمده است: «آذوقه و سورسات اردو نباید از خارج تدارک نمود، بلکه از خود این آبادی فراهم خواهد آمد. این قریه نوکر دیوانی ندارد. مالیات آن از سرشمار و مواشی و اراضی گرفته می‌شود.» یا در منزل بیست و سوم، قریه مقصود بیک می‌گوید: «... نوکر و سرباز دیوانی ندارد. مالیات آن نقد و جنس دویست و سی و شش تومان است...» در قریه امین آباد، منزل بیست و چهارم نیز اشاره شده: «قریه امین‌آباد نوکر و سرباز دیوانی ندارد. مالیات آن از قرار تقریر رعایا چهل و دو تومان است...» در قریه ایزدخواست ذکر شده: «... نوکر و سرباز دیوانی سوای ۶ نفر قراسواران پیاده و ۱۲ نفر سوار مستحفظ راه که حقوق آنان راجع به حکومت آباده است ندارد. چاپارخانه دولتی در اینجا دایر است...صنعتی در این آبادی از هیچ حیثیت جز گیوه کشی و نمد مالی معلوم نشد... زراعت این آبادی منحصر به غله و بیشتر تریاک است. مردمانش اغلب متمول و مال بارکش آن سوای شتر از هر قبیل فراوان است. این قریه جزو خاک فارس و حکومت آن در جزو آباده است و مالیات آن از قرار مذکور با حقوق مستحفظین کلیتا یک‌هزار و چهارصد تومان است...»
در مواردی که به شهرهای خوش آب و هوا یا نامی‌تر می‌رسد، اطلاعات بیشتری درباره شیوه زندگی و وضعیت اقتصادی آنها ارائه می‌دهد. چنانچه در منزل سیزدهم در گلپایگان می‌آورد: «گلپایگان در این ایام حکومت آن به عهده جناب میرزا قهرمان امین لشکر است... زراعت آن از هرجنسی خصوصا غله و پنبه و تریاک زیاد و مرغوب است، میوه آن کم و اغلب محتاج به محال از خوانسار است و بر عمارات این شهر به واسطه حوادث سنوات سابق بسیار خرابی راه یافته که گویا اصلاح آن با مخارج گزاف هم صورت نگیرد... بازار مختصری به قدر احتیاج دارد. صنایع آن کم، ولی هنر منبت کاری به درجه اعلی است. در این شهر مسجد عالی است که فقط گنبد آن باقی مانده و از ابنیه هشتصد سال قبل است...»
یا در منزل بعدی که خوانسار است، می‌گوید: «الحق بلوک خوانسار از حیث هوای ییلاقی و صفا و آب و اشجار و زراعات مختلف و میوه جات گوناگون در اغلب داخله مملکت کمتر مشاهده شده... صنعت و حرفه اهل خوانسار منبت و قاشق‌تراشی بوده و هست ولی اغلب اهالی خوانسار در اکثر بلاد خصوصا در دارالخلافه به صنعت کتابت و طباعت اشتغال دارند. مال التجاره که از این قصبه به اطراف حمل می‌شود گزنگبین و عسل مصفا است...»در منزل هفدهم، قصبه تیران آمده است: «قریه تیران مشتمل بر یک هزار خانوار جمعیت بومی است که کمتر از آن مالکین جزو قصبه‌اند و بقیه خوش نشین. سه باب حمام و سه قصبه طاحونه و یک باب یخچال و سی باب دکاکین متفرقه و دو باب کاروانسرای قافله انداز در این آبادی موجود است. سیم تلگراف و تلگرافخانه هم مرتسم و موجود است... صنعت نساجی را نیز دارا هستند...»نجف‌آباد اصفهان نیز یکی از مکان‌هایی است که تصویری روشن و تقریبا همه جانبه از آن آمده، به‌خصوص وضعیت اقتصادی آن: «... حمام‌های عالی و کاروانسرای مختلف و متوالی و مساجد دیده شد، قریب به چهارصد و پنجاه باب دکاکین مختلفه در آن واقع و دایر است که هرنوع جنس و متاعی مهیا و آماده است به قسمی که ابدا احتیاجی به شهر اصفهان نخواهد داشت... زراعت و میوه جات و صیفی کاری در حدود این بلده که به نحو اکمل به عمل آید زیاد و فراوان است. صنعت چیت سازی و قلمکار را دارا هستند و به اطراف حمل شود. هفتاد و دو نفر سرباز و یازده نفر توپچی سده‌ای دارد. مردمانش فقیر و آرام و به رعیتی خود اشتغال دارند. اجناس در کمال ارزانی است، تسعیری ندارد.»در قصبه آباده، منزل بیست و هفتم نیز اشاره شده است «... سیم تلگراف در امتداد جاده و تلگرافخانه و چاپارخانه دولتی در آباده دایر[است]. سرباز و نوکر دیوانی جز سی نفر پیاده و سوار که مستحفظ حدود خاک خود می‌باشند ندارد. صنعت منبت این قصبه از هر قبیل با نهایت امتیاز معروف و مشهور است. کمی چیت آستری و کرباس و گیوه کشی در جزو حرفت آنها ملاحظه شد و جزئی اینها دارای هنری نیستند... بازاری که قابل باشد ندارد مگر چند باب دکان مختصر که بعضی اشیای لازمه در آنها به فروش می‌رسد...»و به این ترتیب تا منزل شصت و چهارم که مسیر برگشت و دارالایمان قم است، نمایی از ویژگی‌های زیستی، جغرافیایی، آب و هوایی، بناهای قدیمی، میزان جمعیت و مهم‌تر از همه، ویژگی‌های اقتصادی و شیوه‌های امرار معاش مردم این مناطق را ارائه می‌دهد. نکته‌ای که در آن برهه زمانی قابل اهمیت بوده، برخورداری بیشتر قریه‌ها از خطوط تلگراف است که‌نویسنده نیز به آن اشاره می‌کند. در بیشتر موارد به کشت پنبه، تنباکو و تریاک اشاره می‌کند و زراعت آنها بیشتر غله است. میوه‌ها و باغات آنها بیشتر شامل انگور، انجیر، توت و خربزه و زردآلو و در بیشتر موارد صیفی جات است و صنایع رایج چیت سازی، قلمکاری، منبت کاری، گیوه کشی، ظرف‌سازی و خراطی در نطنز و... است.علاوه‌بر آنچه ذکر شد، این دو مهندس دانش آموخته دارالفنون، حاصل کارشان را به صورت نقشه‌ای مبسوط و نفیس از راه‌ها، شهرها، قصبات، دهات، کوه‌ها و رودخانه‌های مسیر با ذکر فاصله هر منطقه از تهران، وضع راه، تعدادسکنه، نوع زراعت، نوع شکار و... آورده‌اند که اطلاعات بسیار ارزشمند و کاربردی به خواننده می‌دهد.
farimah.falahi۱@gmail.com*

جاده صاف کن قشون دربار!