ورنون والترز که در مذاکرات جورج مک گی معاون وزارت خارجه آمریکا به‌عنوان مترجم شرکت داشت، می‌نویسد مصدق یک قدم به جلو می‌گذاشت تا بتواند دو قدم به عقب برگردد.
آقای هریمن[مشاور مخصوص رئیس جمهور ترومن] پس از چند روز بحث و گفت‌وگو، مصدق را به یک موضع معین می‌برد. روز بعد هنگامی که درصدد مطرح کردن بحث تازه‌ای بود، مصدق نه تنها در موضع روز پیش نبود، حتی در موضع روز قبل هم قرار نداشت و گاه به اواسط سه روز پیش بر می‌گشت!
«روزی دیگر که هریمن می‌خواست مصدق را به انعطاف در موضع خود وادارد، می‌گفت اگر راه حلی برای مساله نفت پیدا نشود، ممکن است پیامدهای نامطلوبی داشته باشد. مصدق یکباره به گریه افتاد که «آری، عن قریب قادر به پرداخت حقوق کارکنان نیروی هوایی و پلیس نخواهم بود و در چنین وضعی آنها از ما حفاظت نخواهند کرد. سپس در همان حال که قطره‌های اشک بر گونه‌اش جاری بود، به آرامی افزود که چپی‌ها قدرت را به دست خواهند گرفت و همه دوستان غربی ما را از بین خواهند برد.»
محمد علی موحد، خواب آشفته نفت