گروه تاریخ اقتصاد- فریماه فلاحی: ششم اردیبهشت 1305 (26 آوریل 1926) مقارن است با آغاز فصلی جدید در حیات اجتماعی - اقتصادی ایران، روزی که بی‌سیم قصر (معروف به بی‌‌سیم پهلوی، واقع در خیابان شمیران، چهارراه سید خندان امروز) آغاز به کار کرد و ایران مجهز به مخابرات (تلگراف) بدون سیم شد. آنچه می‌خوانید اشاره‌ای است مختصر، به نقش و کارکرد تلگراف در حیات اجتماعی ایرانیان:
نخستین ارتباط تلگرافی در ایران در ۱۲۷۱ میان مدرسه دارالفنون و کاخ گلستان برقرار شد که مخابره‌ای آزمایشی بود. با این حال تلگراف از ۱۲۷۲ و در پی انتشار اخبار و اطلاعات مربوط به آن در روزنامه وقایع اتفاقیه، در ایران شناخته شد و اخبار گسترش تلگراف در جهان و کاربردهای متنوع و تسهیل‌کننده آن، مکررا گزارش شد. در تمامی این گزارش‌ها برای سیم و دستگاه تلگراف از تعابیری چون چرخ الماس، چرخ آتشی، سیم آهن، راه سیم آهن، چرخ صاعقه و سیم صاعقه استفاده شده است.
تلگراف، بیش از هر چیز، برای دستگاه حکومتی ایران مفید واقع شد. ناصرالدین شاه به اهمیت تلگراف در امور جاری مملکت، اعتقاد داشت و آن را جزو امور خاص سلطنتی قرار داد. چه بسا ساخت نخستین تلگرافخانه‌های دولتی ایران در ارگ حکومتی ناشی از چنین نگرشی بوده است. در واقع تلگراف در گسترش نظارت دولتی بر سراسر کشور (ابلاغ سریع فرمان‌ها، آگاهی به موقع از تحولات ولایات دور دست و کاهش خطر بروز شورش) بسیار موثر بود. ضمن آنکه عواید مالی فراوانی نیز نصیب دولت می‌کرد، اما برای عامه مردم مساله به‌گونه‌ای دیگر بود. در واقع، برای بسیاری از مردم ایران در آن زمان، پدیده جدیدی چون تلگراف، به خودی خود منفی نمی‌نمود، بلکه انگلیسی یا روسی شدن آن موجب بدبینی آنان نسبت به این پدیده شده بود. این نگرش که اتباع خارجی نیز کاملا بر آن وقوف داشتند، نه تنها در جریان انعقاد قراردادها بلکه هنگام عملیات اجرایی نیز دردسرساز بود؛ چنانکه، به زودی قطع تیرها و بریدن سیم‌های تلگراف، به معضل بزرگ انگلیس‌ها و روس‌ها و همچنین دولت ایران که مسوول جبران خسارات عمدی بود، تبدیل شد که سال‌ها ادامه داشت. چارلز جیمز ویلز در سفرنامه‌اش می‌گوید: تعویض تیرهای تلگراف و تعمیر آنها، در ناحیه‌ای واقع در مسیر بوشهر ـ کازرون به قدری تکرار شد که متصدیان انگلیسی ناچار به نصب تیرهای آهنی شدند.
مقصودلو نیز در کتاب مخابرات استرآباد به این موضوع اشاره کرده است که در قلمرو روس‌ها نیز، ترکمن‌های استرآباد، بارها و بارها با قطع خطوط تلگراف، سیم‌ها را به تاراج بردند. گاه انگیزه‌های سودجویانه نیز به این تحرکات دامن می‌زد. به نوشته ویلز، کسبه همدان پس از آگاهی از اهمیت فراوان تلگراف برای انگلستان، نرخ تیرهای چوبی را چندبرابر کردند. این نکته را کرزن نیز تایید می‌‌کند و می‌گوید: در یک راهزنی، کار به قتل تلگرافچی انگلیسی و خانواده‌اش انجامید که مجازات سنگینی برای قاتلان در پی داشت. با این همه، پس از افزایش اعتبار تلگرافچیان فرنگی در اذهان مردم و آشکار شدن تدریجی مزایای تلگراف، به ویژه امکان برقراری ارتباط سریع با پایتخت، از شدت بدبینی‌های اولیه کاسته شد و مردم به اهمیت تلگراف در برقراری ارتباط مستقیم و بی‌واسطه با شاه پی بردند. این نگرش به‌تدریج، به رواج و گسترش بست‌نشینی و تحصن در تلگرافخانه‌ها انجامید. اگر چه بست‌نشینان در همه تلگرافخانه‌ها (چه ایرانی چه غیرایرانی) تحصن می‌کردند، اما تلگرافخانه‌های خارجی به دو دلیل بیشتر مورد توجه بودند: نخست آنکه ملک دولت متبوع خود به شمار می‌آمدند و از تعرض نیروهای دولتی ایران در امان بودند و دوم اینکه آگاهی مردم به نفوذ متصدیان تلگرافخانه‌ها در میان دولتمردان ایرانی، امیدواری به رفع مشکل را بیشتر می‌کرد.
گاهی این تحصن‌ها طولانی می‌شد و خسارات و دردسرهای فراوانی به‌وجود می‌آورد. به همین دلیل دولت انگلستان که تلگرافخانه‌هایش همواره موردتوجه بست نشینان بود. ابراهیم صفایی نیز در مقاله‌ای اشاره کرده که در مفاد قرارداد تلگرافخانه جاسک (۱۳۰۴)، هرگونه تحصن در محدوده آن تلگرافخانه را صریحا ممنوع اعلام کرد.در دوران مشروطه، تحصن در تلگرافخانه، یکی از رایج‌ترین اشکال اعتراض مردمی بود. اجحاف و تعدی دولتیان، نارسایی‌های موجود، آگاهی از اخبار و وقایع سایر شهرها، هماهنگی با انقلابیون نواحی مختلف، هرج و مرج و ناامنی، نفوذ بیگانگان، عزل و نصب حکام، عدم اجرای اصول قانون اساسی و نظایر آن، عمده‌ترین دلایل تحصن در تلگرافخانه‌ها به‌شمار می‌آمد. میان این تحصن‌ها و مطالبات مطرح شده در آنها، با آنچه امروزه گردهمایی‌های (میتینگ) سیاسی نامیده می‌شود، مشابهت‌های تامل‌برانگیزی وجود دارد. چنین تحولی پیش از هر چیز ناشی از آشنایی ایرانیان با فضای فکری جدید و مرهون گسترش ارتباط آنان با جهانیان بود که پدیده تلگراف نقش عمده‌ای در آن ایفا کرد. این پدیده نقاط مختلف جهان را به هم وصل می‌کرد و سبب تلاقی افکار می‌شد. در تهران اخبار خارجی روزنامه وقایع اتفاقیّه، متکی به مخابرات تلگرافی بود و متصدیان تلگرافخانه هندواروپا نیز مستقلا به انتشار اینگونه اخبار در ورقه‌ای به نام «اخبار عامه» مبادرت می‌کردند. در انقلاب مشروطه، سیم‌های تلگراف به مثابه چشم و گوش مشروطه‌طلبان عمل می‌کرد و حیاتی‌ترین رشته ارتباطی آنان محسوب می‌شد. شرح روشنی از این تاثیر مهم در همه آثار به جا مانده از آن دوران به ثبت رسیده است.
منبع: مجله وحید، شماره ۷، سال۴ (تیر ۱۳۴۶)