دور باطل عقب‌ماندگی

حتی در استان‌های آذربایجان مانند زنجان و تبریز تابلوهای فروش زمین‌های روستایی بسیار به چشم می‌خورد. این اتفاق افسوس و نگرانی بسیاری از پژوهشگران را برانگیخت. اکنون سوال اینجاست؛ با اینکه کشورمان منابع کافی برای تولیدات روستایی به لحاظ اقلیمی، آب و خاک دارد، چرا باید زمین‌هایی که منبع درآمد روستاییان است به فروش برسد و درنهایت شاهد ورود کالاهای بی‌کیفیت خارجی باشیم. «اقتصاد روستایی ایران» کتابی است که در ۹ فصل به معضل تولیدات اندک و رو به اتمام روستایی پرداخته و به بررسی مشکلاتی پرداخته است که شاید باید توجه بیشتری به آنها کنیم. با اینکه ما منابع و نیروی با‌تجربه کافی برای افزایش تولیدات روستایی داریم، چرا باید تولیدات روستایی کاهش یابند و ما نتوانیم از تولیدات داخلی خود حمایت کنیم؟ برای بررسی این معضل در کتاب ابتدا به دسته‌بندی مناطق روستایی پرداختم. برای مثال روستاهای شمالی مانند خزر غربی، شرقی یا سواحل خزر مرکزی تقسیم‌بندی شدند. همچنین فلات ایران هم برحسب روستاهای گندم‌کار یا روستاهایی با برتری دامداری مورد دسته‌بندی قرار گرفتند. در همه این موارد به این نتیجه رسیدم که تولیدکنندگان روستایی دل خوشی از فروش محصولات و در اصل به ثمر رسیدن آنها ندارند. علت اصلی این نگرانی وابسته به دو عامل است؛ یکی بی‌اعتمادی که منشأ آن طبیعت است؛ مانند مخاطرات طبیعی تگرگ و سیل و توفان و... که منجر به از بین رفتن بخش عظیمی از محصولات روستایی می‌شود و دیگری بی‌اعتمادی به بازار فروش محصولات است. در واقع روستاییان بازار با ثباتی برای محصولاتشان ندارند.  در نهایت در این کتاب به مدلی رسیدم که اگر همه شرایط آماده باشد و دولت توسعه‌گرا همکاری لازم را در این راستا انجام دهد، یعنی دولتی که از سرمایه انسانی خود در راستای اهدافش استفاده کند و ماشین‌آلات پیشرفته را وارد بازار کار روستایی کند همچنین هماهنگی سازمانی گسترده‌ای داشته باشد، می‌توانیم تولیدات روستایی و داخلی خود را افزایش دهیم. تا وقتی این دولت توسعه‌گرا نباشد و نتواند مشارکت مردمی را هماهنگ کند و تا سازه‌های ذهنی مسوولان اصلاح نشود تولید ما همچنان در شرایط پست می‌ماند و ما در دور باطل عقب‌ماندگی تولید و توسعه‌نیافتگی خواهیم ماند.