چالش  انسان و زمان

همیشه دغدغه‌ام این بوده که انسان فارغ از اینکه کجا زندگی می‌کند یا جنسیت او چیست، در چالشی بی‌پایان با عواملی است که از قدرت اراده او بیرون است. عامل اصلی زمان است. زنجیری که هستی انسان را به بند کشیده. پس از آن مکان است و بعد آدم‌ها و مناسبات میان آد‌م‌ها در یک دوره. در اینکه تمام این عوامل چه نقشی در سرنوشت یک انسان نوعی دارد، اغلب ذهنم درگیر است و انگار باید آنها را در قالب رمانی می‌نوشتم، که اگر نه پاسخی به پرسش اصلی‌ام باشد، که حداقل طرح پرسش باشد. شخصیت اصلی رمان، زنی است به نام دنیا. دنیا که در دوران جوانی کاراکتری ضعیف، سست‌اراده و متکی به دیگران دارد، در انتخاب مسیرهای زندگی‌اش، مثلا مناسبات خانوادگی، تحصیلات، ازدواج و مناسبات دوستانه همیشه دچار شک و تردید است. همیشه عوامل بیرونی را در انتخاب‌های غلط خود مقصر می‌داند. هیچ جهان‌بینی و هدف به‌خصوصی در زندگی ندارد. چون در خانواده شهری نسبتا متمکنی رشد کرده، طبیعت سست و کم‌طاقتی دارد. جوانی او مصادف شده با آغاز جنگ ایران و عراق. در این زمان او در رشته حقوق قضایی تحصیل می‌کند و هم در حال و هوای ازدواج است. دنیا از جنگ می‌ترسد و انگار برای بقا تن به ازدواج می‌دهد. اما ذهنش همیشه درگیر مفاهیمی همچون عدالت، قوانین حقوقی و اموری مانند جرم و مجازات است. دنیا خود را در فهم دروسش ناتوان می‌بیند.  از سویی همچنان که زمان می‌گذرد و دنیا را با خود به پیش می‌راند، زندگی این زن به قهقرا می‌رود و سخت‌تر می‌شود. مردی که او برای زندگی انتخاب کرده نیز شخصیتی نامتعارف دارد و نمی‌تواند یا نمی‌خواهد بر مشکلات زندگی فائق شود. بنابراین دنیا هر چه بیشتر درگیر مسائل زندگی و آدم‌ها می‌شود، شخصیت ذهنی بدبینش به تدریج تغییر می‌کند و به تدریج به آدمی واقع‌بین و سپس تلخ و خشن اما بااراده‌تر از گذشته تبدیل می‌شود. زندگی در کتاب دوم، دنیا را با دوره و زمانه دیگری مواجه می‌کند و گویا هر لحظه با پیشامدهای ناگوار تازه قصد دارد اراده خود ساخته او را خرد کند. دنیا میان مفاهیمی مثل جرم و مکافات و زندگی خودش، معنایی موازی می‌بیند. مرگ شریک زندگی، برآمدن نسل عصیانگر تازه، و تحولاتی که در زندگی شخصیت‌های دیگر رمان پیش آمده، این سوال را در ذهن خواننده و دنیا باقی می‌گذارد که جرم او و انسان نوعی چیست که باید همیشه عقوبت‌هایی را تحمل کند؟ آیا او خود مسوول سرنوشت و مکافات خویش است یا...؟ آیا دنیا و همسر و فرزندانش در اعمال خلافی که مرتکب شده‌اند ناچار و مجبور بوده‌اند و جامعه و بحران‌ها آنها را وادار کرده یا ذات شر در درون انسان است؟