دولت و توسعه در آسیای شرقی ها جون چانگ

این دولت‌ها واکنش بازندگان تغییرات ساختاری را به مثابه شیوه‌ای از مدیریت منازعات، سرکوب کردند؛ ضمن اینکه برخی از آنان (به‌ویژه کشاورزان و مغازه‌داران کوچک) را با منابع کانالیزه‌شده از بخش‌ صنایع کارخانه‌ای کارآمد با پول راضی و تطمیع کردند. حتی برخی منتقدان «دولت توسعه‌خواه قوی»، یک «تعامل متقارن یا هم‌کنشانه» بین دولت و بازار در کشورهای آسیای شرقی و یک کارکرد توسعه‌ای مهم برای سیاست‌گذاران یافتند.شرایط آغازین و نیز زمینه بیرونی کشورهای آسیای شرقی عناصر مهمی بودند که از طریق آنها نقش و کارکردهای دولت‌ها برای توسعه اقتصادی مثبت و کارآمد شد. این کشورها دوره‌ای طولانی از درهم‌ریختگی اجتماعی با پیامد تغییرات مهم و رادیکال در ساختار اجتماعی داشتند که کشور را به طور کامل دگرگون کرد و گروه‌های صاحب منافع خاص با نفوذ را حذف کرد.

به نظر کوهلی، الیگارش‌های دوره میجی در ژاپن به روش سعی و خطا اقتصاد سیاسی‌ای طراحی و تنظیم کرده بودند که برای وظیفه رسیدن به قدرت‌های غربی پیشرفته بسیار مناسب بود و عناصر اساسی آن عبارت بودند از: ایجاد یک دولت متمرکز کارآمد قادر به کنترل کردن و متحول کردن جامعه ژاپنی، مداخله ارادی و آگاهانه دولت با هدف، نخست، توسعه کشاورزی و دوم، رشد صنعتی سریع و ایجاد نیروی کار منضبط، مطیع و آموزش دیده.استفاده ژاپنی‌ها از سازوکارهای بازاری برای مقاصد توسعه‌ای به‌طور موفقیت‌آمیزی در کشورهای دیگر، به‌ویژه در کره‌جنوبی، تایوان، سنگاپور و هنگ‌کنگ و این اواخر در چین، تقلید شده است که اغلب الگوی «غازهای پرنده» رشد آسیایی خوانده می‌شود. این‌طور استدلال می‌شود که دلیل موفقیت دولت‌های آسیای شرقی این بوده است که حکومت‌های آنان کنترل بر طیفی از اموری را که برای موفقیت اقتصادی حیاتی‌اند، به‌دست آورده‌اند. آنها می‌توانند سرمایه استخراج کنند، برنامه‌های اقتصادی ملی تدوین و اجرا کنند، دسترسی بخش خصوصی به منابع کمیاب را دستکاری کنند، تلاش‌های کسب‌وکارهای منفرد را هماهنگ کنند، پروژه‌های صنعتی خاصی را هدف قرار دهند، در برابر فشارهای سیاسی از جانب نیروهای مردمی مانند مصرف‌کنندگان و نیروی کار سازمان‌یافته مقاومت کنند، اقتصادهای داخلی‌شان را از نفوذ گسترده سرمایه خارجی مستقل نگه دارند و خاص‌تر از همه موارد، از طریق یک پروژه پایدار بهره‌وری را بهبود بخشند و سهم بیشتری از بازارهای جهانی به دست آورند.

شرایط محیطی پیرامون ظهور ژاپن به عنوان جامعه‌ای در حال صنعتی شدن در دهه‌های بین عصر اصلاحات میجی (۶۸-۱۸۶۷) و جنگ جهانی اول، ظهورش به‌مثابه قدرتی امپریالیستی از پایان قرن نوزدهم و ادغام و یکپارچه کردن تایوان (۱۸۹۵) و کره (۱۹۱۰) در قلمرو استعماری‌اش، پیوستگی جغرافیایی سیاسی در منطقه آسیای شرقی  از ۱۹۴۵ تا اوایل دهه ۱۹۷۰ و تاثیر بسط و گسترش تجارت جهانی ملازم با «ترقی طولانی» در آمریکای‌شمالی و اروپای‌غربی از اواخر دهه ۱۹۴۰ تا اوایل دهه ۱۹۷۰، همگی در توسعه اقتصادی آسیای شرقی اهمیت داشتند.