مجید بیاتی

گفته‌اند فرهنگ آن چیزی است که مردم با آن زندگی می‌کنند و در آثار کهن ایران زمین از «فرهنگ» مفهوم ادب و تربیت اخذ شده است و منظور از «ادب» در اصطلاح لغوی و کاربردی آن به دانش، معرفت و روش پسندیده اشاره شده و در نهایت ادب را راهنمای مردم به سوی کار پسندیده و بازدارنده آنها از کار زشت پنداشته‌اند. در روایات و تاریخ ادبی کشور ما ارتباط تنگاتنگی میان فرهنگ با ادب و ادب با کمال انسانی وجود دارد، به این معنا که هر چه بر ادب مردمان جامعه افزوده شود، آن جامعه نیز از شخصیت و کمال انسانی و فرهنگ غنی برخوردار خواهد بود.

ویل دورانت، مورخ و نویسنده برجسته قرن بیستم، فرهنگ غنی و سازنده را عامل ایجاد تمدن می‌داند. ادوارد تایلور، دانشمند برجسته بریتانیایی و بنیانگذار علم انسان‌شناسی اجتماعی نیز کلمات فرهنگ و تمدن را مترادف یکدیگر به‌کار برده است.بنابراین فرهنگ مالیاتی را نیز باید دانش، معرفت و باورهای مردم به مقوله مالیات تعریف کرد و هر چه این باورها و نگرش‌ها و رفتارهای شهروندان همسویی عمیقی با قوانین و مقررات مالیاتی داشته باشد نشانه رشد و کمال انسانی و بالندگی فرهنگ مالیاتی مردم است. باید اذعان کرد ایران از این نظر در جایگاه مناسبی در قیاس با بسیاری از کشورهای توسعه یافته قرار ندارد و نشانه‌های این ضعف در کنش‌ها و واکنش‌های مردم در برابر تکالیف مالیاتی و چالش‌های پیش روی ادارات مالیاتی به‌طور آشکاری قابل مشاهده است. حال برای توسعه فرهنگ مالیاتی در کشور چه اقداماتی لازم است و این اقدامات مربوط به کدام طرف (دولت-مودی) است، به گونه‌ای که روزی شاهد این باشیم که فرهنگ مالیاتی نیز همچون مهمان‌نوازی ایرانیان نماد شکوهمند و افتخارآمیزی از فرهنگ غنی ایرانیان تلقی می‌شود، گرچه چنین توقع و انتظاری بسیار ایده‌آل به نظر آید.

1- عدالت مالیاتی: همان طور که اهل فن اظهار داشتند عدالت یک مفهوم ارزشی و ذهنی است که با توجه به معیارها و ارزش‌های تعریف شده توسط افراد، از فردی به فرد دیگر متغیر است. این مطلب دلیل بر این نیست که نظام مالیاتی کشور در جهت اجرای عدالت مالیاتی ساکت باشد، بلکه تغییر قوانین و اصلاحات صورت گرفته نشانه‌ توجه و دغدغه دولتمردان نسبت به این موضوع مهم است که اصلاح روش‌ها و استانداردهای فرآیند تشخیص، مطالبه و وصول مالیات از جمله آنها است. اما این اقدامات کافی نیست چرا که فرآیند مذکور در جهت مالیات ستانی موجب تولید نارضایتی در مردم و صاحبان مشاغل و شرکت‌های مختلف تولیدی و خدماتی شده که نشان از ضعف بنیادین در این حوزه دارد.

2- شفافیت مالیاتی: در تعریف شفافیت آمده است: هر چیز لطیف که پس از وی چیزهای دیگر را بتوان دید مانند آب یا هر چیز لطیف و نازک که از اشیا نمایان شود مانند بلور و شیشه. بنابراین منظور از شفافیت مالیاتی را باید میزان وضوح درآمد واقعی هر شخص حقیقی یا حقوقی که در داخل کشور بابت هر نوع فعالیت، تولید یا ارائه خدمت به دست می‌آورد، تعریف کرد.

در این ارتباط افشای اطلاعات ازسوی اشخاص یک اصل مهم در توسعه شفافیت مالیاتی است که در کشورهای توسعه یافته از جایگاه اساسی برخوردار است و هر چه کشورها در زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی توسعه یافته‌تر باشند از میزان شفافیت مالیاتی بیشتری برخوردار هستند که در این میان کشورهای نروژ، سوئد و فنلاند از جایگاه ممتازی برخوردار هستند. به‌طوری که در نروژ همه مردم این کشور قادرند از میزان درآمد تمامی افراد صرف نظر از اینکه در چه پست و مقامی هستند، آگاه شوند. برای اصلاح رفتار مردم عادی باید ابتدا شاهد اصلاح رفتار مسوولان کشور در زمینه انجام تکالیف قانونی مربوط به مالیات بوده و سپس به دنبال ابزارهای قدرتمند دیگری همچون مالیات بر ارزش افزوده و نصب سامانه‌های فروشگاهی و مهمتر از همه آنها اجرای طرح جامع مالیاتی رفت. البته اقدامات فوق سه طرح و برنامه کارآمد، قوی و مدرن در زمینه شفافیت مالیاتی، عدالت مالیاتی و کارآمدی ادارات امور مالیاتی است که دولت به‌طور جدی در پی اجرای کامل آنها است.

3- وضعیت قوانین و سیستم مالیاتی کشور: هر چه سیستم مالیاتی کشور پیشرفته، نظام‌مند و کارآمـدتر باشد در ارتقـای فرهنـگ مالیـاتی مـوثر خواهد بود. بسیاری از اقتصاددانان، فرهنگ مالیاتی را صرفا درجه‌ای از پیشرفته بودن نظام مالیاتی تعریف می‌کنند، به این ترتیب که هر چه نظام مالیاتی کشور پیشرفته و نظام‌مند شود می‌تواند در ارتقای فرهنگ مالیاتی مردم مفید باشد.

4- برندینگ: اهمیت و ضرورت برندسازی در سازمان‌ها بر هیچ کسی پوشیده نیست. برندینگ یک موضوع اساسی، پایه‌ای و ضروری است و ارزش باورنکردنی را برای شرکت‌ها و سازمان‌ها می‌آفریند. فواید برندسازی علاوه بر ارزش‌آفرینی سازمانی، می‌تواند موجب اعتلای فرهنگ یک اجتماع نیز بشود. برندسازی و ایجاد یک موج مثبت در اذهان کارکنان و مردم نسبت به آن موجب شکستن دیوار بی‌تفاوتی و سردی نسبت به آن سازمان خواهد شد. این حرکت علاوه بر توسعه‌ اقدامات مثبت و دوسویه مالیاتی یک حرکت بسیار موثر و سریع فرهنگی است که منجر به یک جنبش فرهنگی خواهد شد. در صورت شکل‌گیری این جنبش، شاهد شکل‌گیری رضایت و خشنودی در میان کارکنان و مردم شده و ابزار مفیدی در جهت کارآمدی و اجرای موفق اقدامات مدیریتی و سازمانی خواهد شد. بسیاری از کسانی که در این زمینه تحقیق و فعالیت کرده‌اند، اعتقاد دارند که برندها می‌توانند احساسات گروهی مردم و به تبع آن کارکنان را برای انجام کاری برانگیخته کنند که بسیاری از اقدامات دیگر چنین توانایی را نخواهند داشت.

متاسفانه سازمان امور مالیاتی کشور در این خصوص اقدامات موثر و مفیدی انجام نداده و سخت است که گفته شود بخش اعظمی از کارکنان این سازمان از اینکه خود را در زیر پرچم و برند سازمان معرفی کنند، اکراه داشته و دارند و بعضا موجب شده که افراد در این خصوص و معرفی محل کار خود به دیگران، سکوت اختیار کنند. از طرف دیگر برندینگ اختصاص به کارکنان ندارد بلکه باید به دنبال این بود که آرم سازمان امور مالیاتی نزد مردم به‌عنوان یک نماد در جهت اعتلای کشور نگریسته شود و در این مسیر اقداماتی را انجام داد از قبیل آموزش و ترویج فرهنگ مالیاتی در کتاب‌های آموزشی و ساخت برنامه‌ها و فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی.

5- آموزش قوانین مالیاتی به مردم در سطح گسترده: آگاهی دادن اطلاعات و قوانین مالیاتی به مردم به‌طور عام و مودیان مالیاتی به‌طور خاص روش موثری در تقویت تعامل مثبت مردم با کارکنان ادارات مالیاتی و انجام تکالیف قانونی ازسوی مودیان است. هر چه مردم نسبت به قوانین و مقررات مالیاتی آشنایی بیشتری داشته باشند علاوه بر آنکه در انجام تکالیف خود بهتر عمل خواهند کرد به تبع آن احتمال اینکه در پرداخت مالیات عملکرد بهتری را شاهد باشیم، افزایش خواهد یافت.

به امید جامعه‌ای که مردمان آن با شور و اشتیاق مالیات حقه خود را همچون خمس و زکات پرداخت کنند.