روابط هند و ایران در چند دهه گذشته فراز و نشیب‌های بسیاری داشته است. کمترین سطح روابط در جریان جنگ‌های سال‌های ۱۹۶۵ و ۱۹۷۱ بود که جت‌های نیروی هوایی پاکستان برای به‌دست آوردن «عمق استراتژیک» در مقابل نیروی هوایی هند، در ایران مستقر شدند. با این حال، ایران پس از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ سیاست خارجی ضدغربی را اتخاذ کرد و طبیعتا، هندوستان را متحدی نزدیک یافت. نظام ایدئولوژیکی مبتنی بر اصولی چون عدالت، آزادی و مقاومت که خیلی سریع به تلاش هند در مسیر آزادی، سیاست‌های متمایز و تیزبینی آن در حفظ استقلال استراتژیک جذب شد. این مسائل تحولات و تغییرات در چشم‌انداز سیاست خارجی دهلی نو در دوران پس از جنگ سرد را توضیح می‌دادند.

بهبود روابط هند و آمریکا در دهه ۱۹۹۰ در زمان دولت بیل کلینتون یا هنگامی که توافق هسته‌ای سال ۲۰۰۸ منعقد شد یا حتی در زمان دولت باراک اوباما که واشنگتن و دهلی‌نو شعار «مشارکت تاثیرگذار قرن بیست و یکم» را آغاز کردند، ایران دچار ناراحتی و آشفتگی نشد و همچنان به «دی‌ان‌ای» هند با محوریت استقلال استراتژیک این کشور مطمئن ماند.

این اعتماد اولین مرتبه در فوریه ۲۰۰۶ و زمانی خدشه‌دار شد که هند برای اولین بار در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به قطعنامه تحت رهبری غرب علیه ایران رای داد. هند بار دیگر در نوامبر ۲۰۰۹ به قطعنامه پیشنهادی ایالات‌متحده در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی علیه برنامه هسته‌ای بحث برانگیز ایران و درخواست از این کشور برای متوقف کردن غنی‌سازی اورانیوم رای داد. با این حال، دو کشور به روابط خود ادامه دادند. هیچ ناراحتی آشکاری وجود نداشت. یادآوری همه این مسائل از آن جهت ضروری به‌نظر می‌رسد که می‌تواند درک بهتری از اظهارات انتقادی اخیر محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه ایران، در دیدار با جمعی از روزنامه‌نگاران درباره نگرش دولت هند به کاهش همکاری‌ها با ایران تحت فشار ایالات‌متحده، ارائه کند.

ظریف گفت تهران انتظار داشته است که دولت نخست‌وزیر نارندرا مودی در مقابل زورگویی‌های واشنگتن «مقاومت بیشتری» نشان می‌داده و این‌طور گمانه‌زنی کرد که هند احتمالا نمی‌خواسته با نقض تحریم‌ها علیه ایران، ایالات‌متحده را تحریک کند. ظریف در ادامه از اینکه دولت مودی از پروژه بندر چابهار پا پس کشیده ابراز ناراحتی کرد و گفت این اقدام هند می‌تواند پیامدهای گسترده‌ای برای ارتباط، ثبات و امنیت منطقه داشته باشد. این اظهارات ظریف بی‌شک بیانگر شک و شبهه در بالاترین سطوح در ایران درباره توانایی یا اراده هند در پیشبرد سیاست خارجی مستقل است. در عین حال، این اظهارات ظریف را می‌توان در پس زمینه دیدگاه دولت مودی به عربستان‌سعودی در این اواخر معنا کرد. البته رقابت عربستان و ایران خیلی پیچیده‌تر از آن است که بتوان آن را بر مبنای یک ذهنیت بازی «مجموع، صفر» توصیف کرد. هر چه نباشد، عربستان به‌رغم مشارکت استراتژیک چین و روسیه با ایران، همکاری‌های خود را با این دو کشور افزایش داده است.

تحلیلگران هندی تمایل دارند که فاصله گرفتن دولت مودی از عربستان‌سعودی و تقویت روابط هندی-ایرانی را به‌صورت تحولاتی مرتبط معنا کنند. در حقیقت، دولت مودی همکاری با ایران را به تعلیق در آورده و البته بر هیچ کسی پوشیده نیست که ایالات‌متحده از کشورهای ثالث خواسته نفت ایران را با منابع سعودی جایگزین کنند. دولت مودی به سرمایه‌گذاری‌های گسترده عربستان‌سعودی در هند امید بسته است. محمد بن‌سلمان، ولیعهد سعودی، در جریان سفر ماه فوریه خود به هند حجم سرمایه‌گذاری‌ها در این کشور در دو سال آینده را رقمی حدود ۱۰۰ میلیارد دلار پیش‌بینی کرد. طرف هندی از آن زمان درباره سرمایه‌گذاری‌های بزرگ سعودی در پروژه پتروشیمی راتناگیری و صنایع ریلاینس رویاپردازی می‌کند. سفر اخیر مودی به عربستان هم احتمالا با این مساله مرتبط بوده است. اما مساله اینجاست که انتظارات هند چقدر واقع‌بینانه هستند؟ عربستان‌سعودی به وضوح به جذب سرمایه‌گذاری خارجی نیاز دارد. قیمت پایین نفت برای سعودی‌ها ناخوشایند بوده و کسری بودجه گسترده در عربستان را در پی داشته است. کسری بودجه عربستان در سال‌های ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ حدود ۳۶ میلیارد دلار بوده و احتمالا در سال ۲۰۲۰ به ۵۰ میلیارد دلار می‌رسد. عرضه عمومی اولیه سهام آرامکو اساسا به منظور تامین بودجه برنامه جاه‌طلبانه اصلاحات اقتصادی و اجتماعی بن‌سلمان موسوم به «چشم‌انداز ۲۰۳۰» صورت گرفته است.

ژنرال دیوید پتراوس، مدیر سابق آژانس اطلاعات مرکزی که اکنون ریاست شرکت مشاوره به شرکت‌های آمریکایی فعال در خاورمیانه «موسسه جهانی کی‌کی‌آر» را بر عهده دارد، اخیرا مصاحبه‌ای با «سی‌ان‌بی‌سی» داشته که چکیده آن از این قرار است: «این یک واقعیت است که عربستان‌سعودی به تدریج دارد از سرمایه خالی می‌شود. آنها اولین کسانی خواهند بود که کاهش صندوق ثروت حاکمیت را که اکنون مبلغی کمتر از ۵۰۰ میلیارد دلار است، تصدیق خواهند کرد. کسری [بودجه] هر ساله بر مبنای قیمت نفت خام برنت و بسته به برخی از فعالیت‌های آنها در کشورهای منطقه می‌تواند بین ۴۰ تا ۶۰ میلیارد دلار باشد. نکته اصلی این است که آنها به پول احتیاج دارند؛ آنها برای تحقق چشم‌انداز ۲۰۳۰ به سرمایه‌گذاری خارجی نیاز دارند. این تنها یکی از ابتکارعمل‌هایی است که سعودی‌ها در تلاش برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی در پیش گرفته‌اند.» در چنین شرایطی چشم‌انداز سرمایه‌گذاری سعودی در هند چندان روشن نیست. اولویت ولیعهد سعودی چشم‌انداز ۲۰۳۰ است که نتوانسته حامی چندانی برای آن بیابد. به بیان دیگر، غفلت هند از همکاری با ایران به‌ویژه در توسعه بندر چابهار تنها برای جذب سرمایه نامطمئن سعودی، نهایتا دولت مودی را به دردسر می‌اندازد. هند نمی‌تواند و هرگز نباید عربستان را به‌عنوان شریکی ارجح  بر ایران برگزیند. البته عکس این مساله نیز صادق است. هند نباید هیچ‌یک از دو قدرت منطقه در همسایگی خود را نادیده بگیرد و برایش بهتر است که گزینه‌های دیپلماتیک در حوزه خلیج‌فارس را باز نگه دارد.