به گزارش گروه اقتصاد بین‌الملل روزنامه «دنیای اقتصاد» به نقل از رادیو ملی آمریکا، کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در تلاش برای ممانعت از آغاز جنگی میان ایران و آمریکا در همسایگی خود، مدتی است به دیپلماسی روی آورده‌اند. آنها با مقامات ایران در راستای کاهش تنش‌ها تماس‌هایی را برقرار کرده‌اند و کمک‌های بشردوستانه‌ای را برای کمک به مقابله ایران با کرونا، به این کشور ارسال کردند.

این تحولات قابل ملاحظه و به نوعی کنایه‌آمیز است چرا که این کشورهای عربی تا همین اواخر نیز تلاش می‌کردند تا واشنگتن موضع سرسختانه‌تری را علیه ایران، دشمن قدیمی آنها اتخاذ کند.

پرسش کنونی آن است که آیا این کشورها قادر خواهند بود تا احتمال درگیری تقابل نظامی میان تهران و واشنگتن را در منطقه بدون بیزار کردن آمریکا از خود انجام دهند یا خیر. این در حالی است که به‌نظر می‌رسد واشنگتن عزم خود را جزم کرده تا موضع سرسختانه علیه ایران را ادامه دهد.

البته نیل به چنین هدفی برای اعضای شورای همکاری خلیج فارس ساده نخواهد بود.

این کشورها نمی‌توانند از پس هزینه به چالش کشاندن موضع دولت آمریکا علیه ایران بربیایند، چراکه ممکن است واشنگتن تصمیم بگیرد تا سامانه پدافند موشکی پاتریوت خود را از عربستان خارج کند و تمامی نیروهای نظامی خود را در پایگاه‌های منطقه به ایالات‌متحده بازگرداند. در واقع آمریکا پیش از این نیز تهدید به انجام چنین اقدامی کرده است چرا که عربستان از جنگ نفتی خود با روسیه عقب ننشسته بود.

متحدان آمریکا در خلیج‌فارس نمی‌توانند با پیامدهای چنین نتیجه‌ای مواجه شوند، چراکه ایالات‌متحده هنوز مهم‌ترین حافظ امنیت آنها است حتی با اینکه نگرانی‌هایی در مورد کاهش تعهد دولت آمریکا به این امر ایجاد شده است.

با تصویب قطعنامه قدرت جنگی رئیس‌جمهور علیه ایران که بر لزوم دریافت مجوز از کنگره برای اعمال نیروی نظامی علیه ایران تاکید می‌کند، این نگرانی‌ها احتمالا بیش از پیش افزایش یافته است. این طرح اگرچه توسط ترامپ وتو شد، اما به‌صورت فراحزبی در کنگره به تصویب رسید؛ موضوعی که احتمالا موردتوجه متحدان عرب واشنگتن واقع شده است.

با این حال ایالات‌متحده نمی‌تواند به آسانی از منطقه‌ای خارج شود که هنوز چالش‌های جدی را متوجه صلح جهانی و منافع آمریکا می‌کند که مهم‌ترین آنها ثبات در بهای جهانی نفت است. از این رو کشورهای شورای همکاری دارای میزانی از استقلال در مورد استراتژی ایران هستند.

آنها نمی‌توانند در مسیر کنونی خصمانه آمریکا علیه ایران راه خود را ادامه دهند چراکه ممکن است این مسیر آنها را وارد جنگی کند که می‌تواند زیان‌های عظیمی را به کشورهای عربی منطقه وارد کند.

اگر یک تقابل نظامی بین تهران و واشنگتن آغاز شود، ایالات‌متحده می‌تواند از منابع و پرسنل نظامی خود در منطقه حفاظت کند، اما توانایی کشورهای عربی برای این اقدامات کمتر است. حمله‌ای که در سپتامبر سال گذشته علیه تاسیسات نفتی عربستان سعودی انجام گرفت و به ادعای برخی، ایران عامل آن بوده است به‌طور آشکار آسیب‌پذیری بالای کشورهای عربی را نشان داد.

برخلاف عراق که جنگی هشت ساله با ایران را در دهه ۱۹۸۰ ادامه داد، کشورهای شورای همکاری فاقد عمق استراتژیک و یکپارچگی در دفاع هستند که این امر به معنای ناتوانی آنها برای دفع حملات موشکی گسترده توسط ایرانی‌ها است. اگر کشورهای عربی منطقه مورد حمله واقع شوند، اقتصاد آنها که وابستگی سنگینی به فروش نفت دارد متحمل صدمات مهلکی خواهد شد.

اما کشورهای شورای همکاری یک استراتژی دیگر نیز برای احتمال تغییر دولت آمریکا دارند. هر چه آنها در کمپین فشار حداکثری آمریکا علیه ایران شریک بمانند، مسیر پیش‌روی آنها در صورت پیروزی دموکرات‌ها در نوامبر بسیار ناهموارتر خواهد شد.

آشتی مجدد بین آمریکا و این کشورها با توجه به صدماتی که محمد بن‌سلمان، ولیعهد عربستان با جنگ‌افروزی در یمن و ترور جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار واشنگتن پست به روابط دو طرف زده است، دشوار خواهد بود که باید پل‌های جدیدی در این رابطه ساخته شوند و از احتمال آغاز جنگ جلوگیری شود.

از این رو کشورهای عربی باید توازنی را میان دولت کنونی، ایجاد پل آشتی با دولت احتمالی جدید در واشنگتن و ممانعت از بروز جنگ با ایران ایجاد کنند. در نهایت عاقلانه‌ترین ریسک آن است تا واشنگتن بدون در نظر گرفتن اینکه پس از ماه نوامبر چه فردی در دفتر بیضی کاخ‌سفید خواهد بود، یک مسیر دیپلماتیک چندجانبه را در قبال ایران اتخاذ کند.

این همان سیاستی است که طی بیش از سه سال اخیر در استراتژی واشنگتن در قبال ایران غایب بوده است. برجام یا همان توافق هسته‌ای با ایران توسط دولت پیشین آمریکا در واشنگتن برنامه‌ریزی شد و هیچ‌گونه همکاری از سوی کشورهای عربی در آن دیده نشد. یک توافق جدید با ایران نه‌تنها باید چندجانبه باشد بلکه بهتر است شامل همکاری‌های موثری بین واشنگتن و کشورهای شورای همکاری در مذاکره با تهران باشد، چراکه ممکن است آنچه واشنگتن از ایران می‌خواهد و آنچه این کشورها می‌توانند بپذیرند، یکسان نباشند.

به‌طور کلی هر دو طرف خواستار آن است تا ایران با «خصومت کمتری» در منطقه رفتار کند. کشورهای شورای همکاری خلیج فارس ممکن است تنها خواستار حفظ امنیت در منطقه خلیج‌فارس باشند و توجهی به نوع رفتار ایران در دیگر مناطق خاورمیانه نداشته باشند، این موضوع ممکن است مورد حمایت واشنگتن نباشد. اگر کشورهای عربی شورای همکاری خلیج فارس نتوانند تلاش دیپلماتیک چندجانبه‌ای را با دولت کنونی آمریکا طی چند ماه آتی مهندسی کنند، شاید بتوانند کمک بیشتری را از سوی متحدان اروپایی خود دریافت کنند، به ویژه بریتانیا و فرانسه که مواضع آنها با این شورا قرابت بیشتری دارد.

البته این کشورها ممکن است به موفقیت چندانی نرسند چراکه دست پایین‌تر را در چانه‌زنی با ایران دارند. اما شاید ایرانی‌ها نیز درست نظیر کشورهای عربی منطقه خودداری از آغاز جنگ را اولویت خود قرار داده باشند با توجه به شرایط اقتصادی کنونی در این کشور که با شیوع کرونا نیز وخیم‌تر شده است. اگر این سناریو درست باشد، آسیب‌پذیری که توسط کمپین فشار حداکثری آمریکا برای ایران و کشورهای عربی شورای همکاری ایجاد شده است همان موضوعی است که می‌تواند ایرانی‌ها و کشورهای عربی منطقه را به پای میز مذاکره بیاورد تا در نهایت این دو طرف بتوانند در مورد چشم‌انداز همکاری با یکدیگر گفت‌وگو کنند.