این سو کشان سوی خوشان وان سو کشان با ناخوشان

یا بگذرد یا بشکند کشتی در این غرقاب‌ها  (مولانا)

دنیای بین‌الملل امروز دچار یک دوگانگی است که در تاریخ دوره سرمایه‌داری بی‌همتاست. در روال عادی تاریخ، قدرت نظامی و اقتصادی یک جا جمع می‌شوند. اما امروزه سلاح (ژئوپلیتیک) در دست غرب است و پول (ژئواکونومیک) در دستان شرق.

 سیاست خارجی ایران در این سال‌ها و بلکه دهه‌های اخیر بیشتر درگیر بازی‌های ژئوپلیتیک آمریکا در منطقه و عواقب آن (چون تحریم‌ها) بوده است. بسیاری از فرصت‌های ژئواکونومیک از دست رفته‌اند. باید تدبیری اندیشید که کشتی ایران در این غرقاب‌ها نشکند. آرزوهایی که برای رشد اقتصادی و «ایران بزرگ فرهنگی» در ذهن می‌پرورانیم بدون قدرت ژئواکونومیک ممکن نیست: ‌‌

پیراهنی که می‌‌طلبی از نسیم مصر

دامان فرصتی است که از دست داده‌‌ای  (صائب تبریزی)

همان‌طور که در مقاله‌ای در مجله دیپلمات در ۱۸ مارس (۲۷ اسفند) نوشته‌‌ام این جنگ پیکربندی ژئواکونومیک جاده ابریشم نوین چین را (مخصوصا در حوزه کریدورهای زمینی) دگرگون خواهد کرد. این بدان دلیل است که کریدورِ هموارِ چین-روسیه-اروپا با این جنگ روسیه به حالت کما درآمده است و امیدی به بازگشتش در کوتاه‌مدت نیست. نتیجه این دگرگونی اهمیتِ یافتن روزافزون کریدوری است که ایران درآن جای دارد.

این کریدور از چین به آسیای مرکزی به آسیای غربی‌‌ (ایران) و (از طریق ترکیه) به اروپا متصل می‌شود و جغرافیای روسیه، بلاروس و اوکراین را دور می‌زند. نقش ایران (و ترکیه) در این کریدور می‌تواند به صورت بالقوه بسیار پررنگ‌تر شود. این فرصتی است تاریخی. بخشی از این فرصت نزدیک‌تر شدن ژئواکونومیک ما به چین، ترکیه و آسیای مرکزی است، که معادلاتمان با آنها امروزه بیش از حد سالم و لازم ژئوپلیتیکی شده‌اند.

هویت تاریخی-جغرافیایی ما (مخصوصا در جاده ابریشم باستان) همیشه به اینان و هویت اینان همیشه به ما متصل بوده است. حتی اساس جهان‌بینی سیاسی ایرانیان در طول تاریخ رابطه ایران با جهان چین و ترک و روم و خاور بوده، همان جغرافیایی که امروزه به آن اوراسیا می‌گوییم: ‌‌

نهفته چو بیرون کشید از نهان

به سه بخش کرد آفریدون جهان

یکی روم و خاور دگر ترک و چین

سیم (سوم)دشت گردان و ایران‌‌زمین  (فردوسی)

پتانسیل ایران‌‌زمین برای جایگزینی نفت و گاز روس در بازار اروپا، عضویت در سازمان همکاری شانگهای، برنامه ۲۵ ساله با چین، تمرکز دولت جدید ایران بر آسیا، همجواری مطلوب ایران با کریدور چین-پاکستان (که آن هم اهمیت بیشتری خواهد یافت به دلیل جنگ روسیه) و بازگشت محتمل به برجام زمینه استفاده از این فرصت تاریخی را برای ایران بسیار هموار می‌کنند. ایران باید زمینه این را فراهم کند که پلی تمدنی-اتصالی-اقتصادی شود بین شرق (مخصوصا چین) و غرب (مخصوصا اروپا):

ای صبا حالی ز خد و خال شمس‌الدین بیار

 عنبر و مشک ختن از چین به قسطنطین بیار (مولانا)

شرق و غرب کفایت نمی‌کنند. ایران باید کریدور بین‌المللی شمال و جنوب را هم دریابد و ارتباطات دیپلماتیک و اتصالات ژئواکونومیک خود را با آسیای مرکزی، حوزه دریای خزر، هند، پاکستان، روسیه و کشورهای حوزه خلیج فارس به‌شدت عمیق‌تر کند. در نتیجه تحریم‌های غرب علیه روسیه، این کشور، هند و آسیای مرکزی نیاز مبرمی به این کریدور پیدا می‌کنند. مرکزیت جغرافیایی ایران در این کریدور حیاتی است.

در مقایسه با حوزه ژئوپلیتیک، ایدئولوژی نقش بسیار کمتری در حوزه ژئواکونومیک دارد. در نتیجه ایران می‌تواند اتصالات اقتصادی-زیرساختی خود را در چهار جهت جغرافیایی خود عمیق‌تر سازد. حتی با آنانی که مشکل ژئوپلیتیک با آنان داریم مثلا بعضی کشورهای حوزه خلیج فارس، براساس این فلسفه:

با دوستان مروت، با دشمنان مدارا (حافظ)

منتقدان نگاه به شرقِ ایران باید بدانند که این نگاه تنها مختص به ایران نیست. نگاه کل دنیا به این جغرافیا است. چین شریک اقتصادی شماره یک برای خود آمریکا و آلمان، ژاپن و هند، روسیه و اوکراین، ایران و عربستان و ده‌ها کشور دیگر است. اما شرق‌گرایی مطلق همان‌گونه کوته‌بینانه است که غرب‌گرایی مطلق. همه جهات جغرافیای خود را باید خریدار باشیم: ‌‌

شهری است پر کرشمه‌ و حوران ز شش جهت

چیزیم نیست ور نه خریدار هر شش‌ام (حافظ)

حائز اهمیت است که ایران نباید منتظر چین و هند و روسیه و غرب بماند که آیا آرزوهای ژئواکونومیکش را برآورده سازند یا نه. یک بازیگر بین‌الملل باید کنشگری جغرافیایی داشته باشد، یعنی جغرافیای (مادی، معنوی، گفتمانی، اقتصادی و زیرساختی) خود را با دستان خود بسازد، از طریق سیاست‌ورزی فعال و پیشگیرانه با ساخت زیرساخت‌های لازم. باید موج‌سواری تاریخی را آموخت.

کشتی ایران‌‌زمین نه تنها می‌تواند توفان حوادث اخیر را با خرد سیاسی-اقتصادی لازم درنوردد، بلکه می‌تواند خود را به نقطه تلاقی جریانات فرهنگی، تمدنی، اقتصادی و زیرساختی در جغرافیای جهان، مخصوصا «آفرو-اوراسیا»، بدل کند. به عبارت دیگر ایران می‌تواند یک چهارراه تمدنی در جهان شود یا «چشم جهان» شود. ماهیت یک چهارراه جغرافیایی طوری است که نمی‌توان دورش زد یا تحریمش کرد. به عبارت دیگر، جهان نمی‌تواند چشم خودش را در آورد. این امر خیر را باید دریافت. اوحدی‌مراغه‌ای می‌فرماید: ‌‌

خیر تاخیر بر‌نمی‌‌تابد

خنک آن کس که خیر دریابد

چشم گیتی تویی، مرو در خواب

فرصت از دست می‌رود، دریاب.

نویسنده: ‌‌محمدباقر فروغ، دکترای روابط بین‌الملل، محققی است در «موسسه مطالعات جهانی و منطقه‌ای آلمان» در شهر هامبورگ. او همچنین در «موسسه روابط بین‌الملل هلند»‌‌ در شهر لاهه کارهای تحقیقاتی می‌کند. او را می‌توانید در توییتر به این آدرس دنبال کنید: ‌‌mohamad_forough@